بُرجیّه ، دومین هنگ مهم پس از بحریه در تاریخ سلطنت ممالیک. برجیه را سلطان منصور قلاوون * تأسیس کرد ] قس بحریه [ . او به این منظور 700 ، 3 تن از مملوکان خود را برگزید و آنها را در «ابراج» (جمعِ «بُرج») ارگ قاهره مستقر ساخت. وجه تسمیة برجیه همین است. در منابع، فقط هنگامی که در پایان سلطنت قلاوون از اقدامات او به اجمال یاد میشود، به تأسیس این واحد، بیذکر تاریخ دقیق، اشاره شده است. این واحد از مملوکانی که از مردم قفقاز بودند («الجرکس و الا´ص = چرکسیان و اَبخازیان)، تشکیل شده بود. مقریزی (ج 2، ص 214) به جای «آص» از ارامنه («ارمن») نام میبرد. به نظر نمیرسد که خطائیه و قپچاقها، که وی در همان بخش از آنان نام برده و آنها را عهدهدار وظایف خاصَّکیّه ] =ندیم،سلطان [ دانسته، از برجیه بودهباشند.در هنگام حکومت سلطان قلاوون (678ـ689) و پسرش اشرف خلیل (689ـ693)، مشارکت برجیه در امور دولت چندان نظرگیر نبود، ولی بلافاصله پس از قتل خلیل، از ایشان به عنوان مهمترین حامیان امیر سنجر شجاعی یاد شده است، در حالی که تاتارهای وافِدیه و کردهای شهرزوری پشتیبانان اصلی رقیب او، امیر کِتْبُغا، بودند. کتبغا، پس از شکست دادن سنجر، پادشاه خردسال، ناصر محمدبن قلاوون، را عزل کرد (694) و خود بر تخت سلطنت نشست و برای انتقام گرفتن از برجیه گروهی از آنها را از ارگ بیرون راند و در محلههای مختلف پایتخت ـ میدان اَلّلُوق، الکَبْش و دارالوزارة ـ سکنی داد.این اولین ضربهای بود که به برجیه وارد شد. با این حال، دیری نپایید که سلطان لاجین، کتبغا را سرنگون کرد و خود به جای او بر تخت نشست (696) و برجیه جایگاه پیشین خود را به دست آوردند و، پس از آنکه به رهبری فرمانده خود، کُرْجی، مقدم البرجیه، لاجین را کشتند (698)، بسیار قدرتمند شدند. در دومین دورة سلطنت ناصر محمدبن قلاوون (698ـ 708)، رهبران برجیّه بتدریج به مقام حکّام واقعی سرزمین ممالیک ارتقا یافتند. در کشمکشی که بر سر تاج و تخت ممالیک میان امیر بَیْبَرس جَشْنَکیر ] =بیبرس دوم [ و امیر سَلاّ ر درگرفت، برجیه طبعاً از بیبرس، که خود از ایشان بود، جانبداری کردند، در حالی که سلار را صالحیه (بازماندگان فوج بحریّه که به همّت صالح نجمالدین ایوب ایجاد شده بود) و ظاهریّه (مملوکان ظاهر بیبرس: بیبرس اول) حمایت میکردند. بیبرس به آسانی سلار را شکست داد و خود به سلطانی جانشین ناصر محمد شد (708).در حکومت مظفر بیبرس ] =بیبرس دوم [ ، برجیه به اوج قدرت خود رسیدند، ولی عمر دولت آنها کوتاه بود؛ زیرا اندکی بعد ناصر محمد، برای سومین بار به تخت سلطنت نشست (709ـ741) و آنان را از پایگاه قدرتی که داشتند به زیر آورد. چون ناصر پس از آن بیش از سی سال بی وقفه سلطنت کرد، برجیه رفته رفته رو به اضمحلال نهادند. پس از دورة سلطنت وی، بندرت نامی از آنها در منابع برده شده است.خاورشناسان معمولاً دورههای اول و دوم حکومت ممالیک را بترتیب «دورههای بحری و برجی» میخوانند.این اصطلاحات در منابع خود ممالیک، بندرت به کار رفته است. در این منابع، دورة اولیه و همچنین همة دوران سلطنت ممالیک «دولة الترک»، و دورة اخیر آن «دولة الجرکس» خوانده شده است.منابع: (الف) مآخذ اصلی: ابنتغری بردی، المَنهَل الصافی ، ج 5، گ 45 ر، ج 8 ، گ 33 ر؛ همو، النجوم الزاهرة ، قاهره 1938ـ1944، ج 7، ص 330، ج 8 ، ص 45،48ـ49،100،102ـ103،176،181، 234ـ235، 247، 255، 258، 270؛ ابنحجر عسقلانی، الدُرر الکامِنَة ، حیدرآباد دکن 1348ـ1350، ج 1، ص 502ـ507 ؛ ابنخلدون، کتاب العبر ، قاهره 1284، ج 5، ص 461ـ462؛ ابنفرات، تاریخ الدول و الملوک ، چاپ زریق، بیروت 1936ـ1942، ج 8 ، ص 181، 183، 191ـ192؛ محمدبن احمد ذهبی، دول الاسلام ، حیدرآباد دکن 1337، ج 2، ص 157؛ مُفَضّلبن ابیالفضائل، النَهج السَدید ، در Patrologia Orientalis ، ج 14، ص 583، 585، ج 20، ص 170؛ احمدبن علی مقریزی، الخطط ، قاهره ] بیتا. [ ، ج 2، ص 134؛ همو، کتاب السلوک ، چاپ زیادة، قاهره 1934ـ1942، ج 1، ص 736، 798، 802 ، 808 ـ810 ، 867 ، ج 2،ص 25، 37، 43، 45ـ46، 52ـ53، 58ـ59، 69ـ71، 73، 156، 377ـ378، 426، 524؛Zetterstإen, ed., Beitrجge zur Geschichte der Mamlukensultane, Leiden 1919, 30, 32, 50, 129;(ب) آثارجدید: علیابراهیم حسن، تاریخ الممالیک البحریة ، قاهره 1944، فهرست، ذیل «الممالیک البرجیه»؛S. Lane-Poole, A history of Egypt in the Middle Ages, London 1936, 282; W. Popper, Egypt and Syria under the Circassian sultans, II, Berkeley 1957,11; G. Weil, Geschichte des Abbaside chalifats in Egypten, vol. I. Stuttgart 1860, 170; G.Wiet, L'ـgypte arabe, in histoire de la nation ـgyptienne , IV, Paris 1937; idem, L'ـgypte musulmane, in Pre¨cis de L'histoire d'ـgypte , vol. II, Cairo 1932.تکمله . به دنبال تضییقاتی که ناصر محمد در بار سوم حکومت خود برای برجیه فراهم آورد، و در پی کشف توطئة آنان در 748 برای عزل سلطان ناصرالدین حسن، این هنگ تبعید و زندانی شدند (ابنتغری بردی، ج 10، ص 190؛ عرینی، ص 67)؛ اما بعدها برقوق، یکی از بازماندگان برجیه در قاهره، که در زمان سلطان شعبانبن حسین (حک : 764ـ 778) به منصب اتابکیه رسیده بود، با جذب چرکسیان، خاصه در زمان حاجیبن شعبان، بار دیگر قدرت برجیه را تجدید کرد. وی در 784 حاجیبن شعبان را خلع کرد و سلطنت را به دست گرفت (ابنتغری بردی، ج 11، ص 221؛ عرینی، ص 67ـ 68) و سلسلهای دیگر از ممالیک را بنیان نهاد که ملوک چرکسی یا ممالیک برجیّه خوانده میشوند. با شورش ترکان، برقوق در 791 تبعید شد و ممالیک چرکسی پراکنده شدند (ابنفُرات، ج 9، ص 88؛ عرینی، ص 68) و سلطانی ترک به نام حاجی دوم ملقب به منصور ناصرالدین به مدت یک سال حکومت را به دست گرفت، اما وی در 792 مجدداً به سلطنت دست یافت و تا هنگام مرگ در 801 در این مقام باقی بود (لینپول، ص 137ـ 138). بدین ترتیب، سلسلهای که به دست این ممالیک پا گرفت تا 922/1516 که به دست سلطان سلیم عثمانی برچیده شد، به حیات خود ادامه داد.منابع : ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، مصر ] بیتا. [ ؛ ابنفرات، تاریخ ، چاپ قسطنطین زریق، ج 9، بیروت 1936؛ سید الباز عرینی، الممالیک ، بیروت 1386/1967؛ استانلی لینپول، و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر ، ترجمة صادق سجادی، ج 1، تهران 1363 ش.