بُرجُ ا لبَراجِنَه ، شهرکی در جنوب شرقی بیروت. جمعیت این شهرک حدود دویست هزار تن است و از مرکز شهر هفت کیلومتر فاصله دارد. از مغرب به دریای مدیترانه، از مشرق به شهرهای مُرَیْجَه و حَدَث و از جنوب به فرودگاه بینالمللی بیروت و محلة غدیر، از شمال به دو شهر حارةُ حُرّیک و بِئراالعَبْد محدود است و هم اکنون به بیروت وصل شده است. برج البراجنه از مراکز شیعه نشین لبنان شمرده میشود و در حوادث دو سه دهة اخیرِ لبنان، نامش بر سر زبانها افتاده است. آرامگاه اَلرادوف ظاهراً از نوادگان پیامبر اسلام صلّیاللّهعلیهو آلهوسلّم، در آنجا است، همچنین آرامگاه عبدالکریم خلیل که بر ضد عثمانیان قیام کرده بود و نیز کانون دادگاههای شرعی مذهب جعفری در برج البراجنه قرار دارد.پیشینه. نام برج البراجنه نخستین بار از حدود 850 در منابع دیده میشود. امیرصالحبن یحیی (متوفی 850)، از امرای بیروت (زرکلی، ج 3، ص 198)، از برج البراجنه دیدار کرده بود. قبایل عرب و مسلمان در آنجا سکونت داشتند که به بَراجِنَه معروف و بظاهر سُنی و در باطن شیعی مذهب بودند (صالحبن یحیی، ص 195؛ فرحات، ج 2، ص 9). در گذشته ظاهراً ساکنان برج البراجنه، زمینهای بیابانی و خارستان منطقه را آباد کردند و به کشاورزی و دامداری مشغول شدند.در حدود دو قرن پیش دولت عثمانی با اجرای اصلاحات ارضی مالکیت اراضی را به کشاورزان داد تا بر بردگان مزیتداشته باشند. در این زمان، محصولات عمدة برج البراجنه، حنا، انگور، انجیر، خرما، توت، و گلابی صحرایی بود. سپسپرورش کرم ابریشم نیز در آنجا رواج یافت. بعدها برجالبراجنه از تفرجگاههای کارگزاران ترکان عثمانی شد. برجدر مقاومت پیشینة دور و درازی دارد که به دوران امیر فخرالدین * (1011ـ1044) باز میگردد. برای نمونه، یکیاز دختران برج به نام سَلمی'، یکی از کارگزاران امیرفخرالدینرا که حرمت گورستان مسلمانان را رعایت نکرده بود،به قتل رساند و این حادثه موجب شد که فخرالدین به برجحمله کند و بسیاری از ساکنان آن را به قتل برساند (مفرج، ج 2، ص 44ـ45).منابع : خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1986؛ صالحبن یحیی، تاریخ بیروت ، چاپ فرنسیس هورس یسوعی و کمال سلیمان صلیبی، بیروت 1986؛ فهد سلیمان فرحات، برج البراجنة و جاراتها ، ج 2، بیروت 1994؛ طونی مفرج، الموسوعة اللبنانیة المصورة .