بَرْتَنْگی ، یکی از زبانهای گروه شُغْنی یا شغنی ـ روشانیِ ایرانی شرقی پامیر. از زبانهای دیگر این گروه عبارتاند از: شغنی، بَجویی ، روشانی، خوفی ، اُروشوری و سَرِقولی . در منطقه یا ایالت خودمختارِ گُرنوـ بدخشان در تاجیکستان در بخش میانة درّة برتنگ (یعنی بارـ تانگ، لفظاً به معنای «تَنگِ بالا»؛ رجوع کنید به ادلمان ، 1975، ص 44) که از مشرق به درّة رود پَنْج (آمو دریا ) میپیوندد، و سابقاً یکی از بخشهای بسیار فقیر و دور از دسترس پامیر بود، مردم به برتنگی سخن میگویند و شمار آنان در 1311 ش/1932، 000 ، 2 تن گزارش شده است (زاروبین، 1937، ص 4). دوگویش برتنگی، که اختلافشان فقط در جزئیات است (سُکُلُوا، 1960، ص 1) بَسِدی و سِپُنجی است (در بارة نام سِپُنْج رجوع کنید به دادیخُدایف ، 1976، ص 143). کَرَمْخُدایف (ص 9) و ادلمان (1975، ص 50) نامهای روستاهای دیگر برتنگ را ذکر کردهاند. در بخش بالای درّة برتنگ، به زبان اروشوری سخن گفته میشود. برتنگی ادبیات مکتوب ندارد، و زبان آموزش و رسانههای گروهی، تاجیکی یا روسی است.ایرانشناسان تا 1333/1914 برتنگی را نمیشناختند. نخستین مواد این زبان را گتییو و زاروبین گردآوردند ( رجوع کنید به گزارش زاروبین در 1918). گتییو (ص 64) یافتههای جدید خود را به جای برتنگی «گویشهای روشانی غربی» خواند. سکولد (ص 14) از این موضوع انتقاد کرد (برای تفصیل بیشتر راجع به تاریخچة پژوهش در بارة گروه شغنی رجوع کنید به لنتس ، ص 25 به بعد؛ سکلوا و گریونبرگ ).نخستین متن به زبان برتنگی را، که نمونهای از اشعار عامیانه بود، زاروبین در 1303 ش/1924 منتشر کرد. مجموع متنهای مکتوب موجود و در دسترس هنوز محدود است (زاروبین، 1937، شعر؛ متنی منثور به برتنگی و روشانی؛ سکلوا، 1953 متنی با ترجمه به شغنی، روشانی، خوفی و برتنگی؛ همو، 1960، دوازده متن با واژهنامة مفصّل، فهرستی از تَکواژها و فهرست واژهیاب روسی ـ برتنگی). سکولد فهرستهای تطبیقی از واژهها فراهم کرده است. برخی واژههای برتنگی در تألیف نژاد شناختی عظیمِ آندریف (1953ـ 1958) و در اشارات پراکندهای در آثار دانشمندان شوروی ] سابق [ دربارة زبانهای پامیر یافت میشود. مفصّلترین دستور توصیفی زبان برتنگی کارِ کرمخُدایف است (پس از چند مقالة مقدماتی). این دستور زبان به خط سیریلیِ انطباق یافتهای نوشته شده و حاوی جملههای محاورهای و نیز مقدار دیگری متن است.برخی از ویژگیهای برجستة برتنگی را در تألیفات راجع به زبانهای ایرانی شرقی و زبانهای پامیر یا در کتابنگاریهای توصیفی مهم، ذکر یا در بارة آنها بحث کردهاند (مثلاً، مرگنستیرنه ، 1958؛ لیوشیتس ؛ سکلوا، 1966؛ پاخالینا ، 1969؛ همو، 1975؛ ردار ؛ دادیخدایف، 1971ـ1972؛ ارانسکی ، 1975؛ همو، 1979؛ ادلمان و راستارگویوا ؛ ادلمان و افیموف ). در گروه شغنی، برتنگی از همه بیشتر به اروشوری نزدیک است. برخی اختلافهای دستوری و واژگانی برتنگی را از روشانی جدا میسازد ( رجوع کنید به سکلوا، 1960، ص 4 به بعد). معذلک، رویهمرفته برتنگی به روشانی نزدیکتر است تا به شغنی، بویژه از لحاظ دستگاه واکهها ؛ واجهای واکهای برتنگی اینهاست: i ، ¦ ، ¦ e ، خ ، a ، ¦ a ، o ، u و ¦ u (دربارة «تحقّق» آوایی این واجها رجوع کنید به سکلوا، 1953، ص 128 به بعد). واکة «میانیِ گِرد شده» خ (که از لحاظ آوایی، بلند/کشیده است) مخصوصِ برتنگی و اروشوری است. دستگاه همخوانها در همة زبانهای گروه شغنی یکی است: بَندِشیها ( p ، b ، t ، d ، k ، g ، q )؛ سایشیها ( f ، v ، A ، § x ، § Y ، x ، y ، h )؛ بَرسودهها (یا بندشی ـ سایشیها) ( c = ts ، j = dz ، § c ، § J )؛ صَفیریها ( s ، z ، § s ، § z )؛ واکهگونها ( w ، y ، m ، n ، r ، l ؛ w گاهی به صورت واجگونة در میآید؛ همان، ص 158).منشأ یا ریشة بخش بزرگی از واژگان زبانهای گروه شغنی نامعلوم یا نامسلّم است. مجموعههایی از ریشههای این واژگان وجود دارد، مثلاً در سکلوا (1967)، ولی جدیدترین اثر اِستانده (استاندارد) ریشهشناسی از آنِ مرگنستیرنه (1974) است.از حیث سازهشناسی (صَرف) ، زبانهای گروه شغنی فقط در برخی جزئیاتِ کماهمیّت اختلاف دارند. وظیفة نقشِ نماهای نحوی باستانی را اکنون «حروف اضافه» و «پیواژها» انجام میدهند. تمایز «نقشنماها» به ضمایر منحصر شده است ] مثلاً ضمایر فاعلی و مفعولی [ . برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به پین ، ص 162.تصریف افعال مبتنی بر دو سِتاک (یا ریشه) است: ستاک مضارع (از مضارع ایرانی باستان) و ستاک ماضی (از «اسم مفعول» باستانی مختوم به ta ـ).نحو زبانهای گروه شغنی نیازمند به پژوهش بسیار بیشتری است. فقط در برتنگی و روشانی بقایای ساختار «حالت فاعلی» اختیاری برای ضمایر فاعلی در زمانهای ماضی متعدّی یافت میشود. در این که برتنگی «گویش/ لهجه» یا «زبان» است، اختلاف و بحث هست (ادلمان، 1976، ص 85؛ همو، 1980، ص 139 به بعد). اگر «گویش» را از نظر «جامعهشناسی زبان» و به معنای «زبانی نانوشته یا دارای اعتبار فرهنگیِ اندک» به کار بریم، شاید عنوان «گویش» برای برتنگی مناسب باشد؛ دیگر اینکه چون سخنگویان برتنگی، اروشوری، روشانی و شغنی میتوانند سخن یکدیگر را بفهمند، میتوان گفت که آنان به «گویشهای منطقهای » سخن میگویند. از سوی دیگر، اطلاق عنوان «گویش» بر برتنگی از دیدگاه تاریخی نیز موجّه مینماید (لنتس، ص 14). معذلک، از نظر زبانشناسی همزمانی ، سرجوع کنید به الِ «گویشِ کدام زبان؟» مسائلی نژادی به میان میآورد، زیرا هیچ شکل (صورت) اِستاندهای که عموم آن را بازشناسند و بپذیرند وجود ندارد. حتی سخنگویان اروشوری، که از همه به برتنگی نزدیکتر است، شاید هرگز نپذیرند که آنان به یک «گویش» برتنگی سخن میگویند، و عکس این موضوع نیز صادق است (برای طبقهبندی این گویشها از نظر بومیان رجوع کنید به سکولد، ص 14). ازینرو مرجَّح این است که برتنگی، اروشوری، روشانی، و شغنی را «زبانها» و اعضای یک «گروه زبانیِ » دارای بنیاد و خویشاوندی نزدیک بدانیم (در بارة اصطلاحِ «گروه زبانی» مثلاً رجوع کنید به هِگِر).منابع:M.S. Andreev, Tadzhiki doliny Khuf, Stalinabad 1953-1958; R.Kh. Dodykhudoev, "Die Pamir-Sprachen. Zum problem der Konvergenz", Mitteilungen des Instituts fدr Orientforschung 17, 1971-1927, 463-470;idem, Pamirskaya mikrotoponimiya (issledovanie i materially) , Dushanbe 1975; idem, "Pamirskie etimologii, Roshorv, Sipondzh", in Iranskoe yazykoznanie. Istoriya, etimologiya, tipologiya, Moscow 1976, 136-145; D.I. Edel'man, "Geograf cheskie azvaniya Pamira", in Strany i narody vostoka 16, Moscow 1975, 41 -61. ide m, "Problema `yazyk ili dialekt' pri otsutstvii pis'mennosti (na materiale pamirskikh yazykov)", in Lingvisticheskaya geograf ya, dialektologiya i istoriya yazyka , Erevan 1976, 85-93; idem, ``K probleme `yazyk ili dialekt' v usloviyakh otsutstviya pis'mennosti,' in Teoreticheskie osnovy klassif katsii yazykov mira, Moscow 1980, 127 ff; D.I. Edel'man, V.A. Ef mov, ``Novoiranskie yazyki. Vostochnaya gruppa,'' in Yazyki Azii i Afriki . Indoevrope § skie yazyki , Moscow 1978, 198-253; D. I. Edel'man, V. S. Rastorgueva, et al., Opyt istoriko- tipologicheskogo issledovaniya iranskikh yazykov, Moscow 1975; R.Gauthiot, "De la rإduction de la flexion nominale en iranien" Mإmoires de la sociإtإ linguistique de Paris , 20 (1916), 61-70; K. Heger, " ، Sprache' und `Dialekt' als linguistisches und soziolinguistisches problem," in Zur Theorie des Dialekts , ed. J. Gخschel et al., Wiesbaden 1976, 215-235; N. Karamkhudoev, Bartangski § yazyk. Fonetika i morfologiya, Dushanbe 1973; W. Lentz, Pamir- Dialekte I: Materialien zur Kenntnis der Schugni- Gruppe, Gخttingen 1933; V.A. Livshits, "Iranskie yazyki narodov Sredne § Azii," in Narody Azii i kazakhstana I , Moscow 1962,131-158;G.Morgenstierne, "Neu-iranische Sprachen," H.O , I, IV/1 (1958), 155-178;idem, Etymological vocabulary of the Shughni group, Wiesbaden 1974; Y. M. Oranski § , Die neuiranischen Sprachen der Sowjet-Union , tr. from Russian by W. Winter, The Hague 1975; idem, Iranskie yazyki v istoricheskom osveshehenii , Moscow, 1979; T.N. Pakhalina, Pamirskie yazyki , Mosc1969; idem, "Sravnitel'ny § obzor pamirskikh yazykov," in Strany i narody vostoka 16, Moscow 1975, 222-250. J.R. Payne, "The decay of ergativity in Pamir languages," Lingua , 51 (1980), 147-186; G. Redard, ``Other Iranian languages,'' Current trends in linguistics , VI (1970), 103 ff; H.Skخld, Materialien zu den iranischen Pamirsprachen , Lund 1936; V.S.Sokolova, Ocherki po fonetike iranskikh yazykov , Moscow and Leningrad 1953;idem, Bartangskie teksty i slovar ',Moscow and Leningrad 1960; idem, "shugnano- rushanskaya yazykovaya gruppa", in Yazyki narodov SSSR, I, Moscow 1966, 362-397; idem, Geneticheskie otnosheniya yazgulyamskogo yazyka i shugnanskoi yazykovo § gruppy , Leningrad 1967; V. S. Sokolova, A.L. Gryunberg, ،، Istoriya izucheniya bespis' mennykh iranskikh yazykov,'' in Ocherki po istorii izucheniya iranskikh yazykov, Moscow 1962, 118 ff; I.I. Zarubin, "Materialy i zametki po etnograf i gronykh tadzhikov," in Sbornik Muzeya Antropologii i Etnogrf i imeni Petra Velikago..., V , Petrograd 1918, 97-148; idem, "Obrazets pripamirsko § narodno § pezii," Doklady Rossi § sko § Akademii Nauk , (1924), 82-85; idem, Bartangskie i rushanskie teksty i slovar ', Moscow and Leningrad 1937.