بَرْبَشْتُرو ، شهری قدیمی در کنار رود ورو از شاخابههای رود سینکْا، در شمالشرقی سَرَقُسطَه * (ساراگوسا )، در مدخل پیرنة مرکزی (باراباستروی کنونی). این شهر تقریباً در پنجاه کیلومتری مشرق وَشْقَه (هوسکا ) قرار داشت. به گفتة ابنحیّان بربشترو در ابتدای فتح اسپانیا مسلمان شد و بیش از 360 سال در دست مسلمانان باقی ماند، بعدها به پایگاه دفاعی ثغرالاعلی (مرز علیا) تبدیل شد و سرقسطه و لارِدَه * (لریدا ) را به هم پیوند میداد.در شرح لشکرکشی عبدالملک مظفر به بنبلونه (پامپلونا ) در 396/1006، از بربشترو به عنوانِ جدیدترین مکان در خطة اسلام یاد شده است (ابنعذاری، ج 3، ص 12). هنگامی که مسیحیان در 456/1064 بربشترو را تصرف کردند، این شهر به بنوهود سرقسطه تعلق داشت و ظاهراً از نفوس بسیار و ثروت فراوان برخوردار بود، هرچند ارقام یاد شده در آثار مورخان مسلمان، که پس از ابنحیان به وصف این رویداد پرداختهاند، مبالغهآمیز به نظر میرسد. در تابستان 456/1064، سپاهی از مسیحیان، حدود 000 ، 40 تن، به بربشترو حمله کردند. این نیروی نظامی مرکب از نورمانهایی بود به سرکردگی ربرکرسپن ـ این نام را وقایعنگاری لاتینی ذکر کرده است ـ و اقوام دیگر، که با پشتیبانی پاپ اعظم نبردی آغاز کرده بودند که «جنگی صلیبی پیش از جنگهای صلیبی» نام گرفته است. آنان پس از محاصرهای که بیش از یک ماه طول کشید، شهر را تسخیر کردند. با اینکه نقش مسیحیان اسپانیا در این نبرد نامعلوم است، و مسلمانان پس از یک سال بار دیگر، بربشترو را تصرف کردند، سقوط این شهر مرحلة تازهای در بازگشت اسپانیا به دست مسیحیان به وجود آورد. بسیاری از معاصران این سقوط، آن را رویدادی بیسابقه و بزرگترین مصیبتی میدانستند که در اسپانیای مسلمان روی داده بود. اندیشههای دردناک ابنحیان در بارة وضع اندلس نیز متأثر از این حادثه بود (منقول در کتاب ابنعذاری، ج 3، ص 254ـ255).در بارة فرقة مسلمانان اسپانیا، همین بس که المعتضد عبّادی برای کمک به متحد اسمی خود، مقتدربن هود، حاکم سرقسطه که به قصد حمله سرگرم گردآوری سپاه بود، فقط پانصد سوار فرستاد؛ حال آنکه حوزانی، از نجبای شهر اشبیلیه (سویل)، از او خواسته بود شخصاً در رأس سپاهیانش به یاری بیاید (ابنسعید مغربی، ج 1، ص 234). مقتدر به مدد سپاهی از کمانداران توانست بربشترو را بازپس بگیرد؛ اما مقدر نبود این شهر مدت درازی در دست مسلمانان باقی بماند. سرانجام پدر وی آراگونی آن را در 495/1101 به تصرف مسیحیان در آورد، و ظاهراً یاقوت هم از این رویداد آگاه بوده است (ذیل «بَربُشتَرُ»).منابع: ابنحیان، المقتبس من انباء اهل الاندلس ، چاپ محمود علی مکی، بیروت 1393/1973؛ ابنسعید مغربی، المُغرب فی حُلَی المغرب ، چاپ شوقی ضیف؛ ابنعذاری، کتاب البیان المغرب ، ج 3، چاپ لوی ـ پرووانسال، پاریس 1930، ص 225ـ228، 253ـ255؛ احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب ، لیدن 1855ـ1861، ج 2، ص 749 به بعد؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873؛R. Dozy, Recherches sur l'histoire et la littإrature de l'Espagne pendant lemoyen-a ª ge, Paris and Leiden 1881, II, 335 ff.; R. Menإndez Pidal, La Espan ¬ a del Cid, Madrid 1929, I, 163 ff.