بُراق ، مرکب پیامبر اسلام در سفر شبانة آن حضرت از مسجد الحرام به مسجدالاقصی (= دورترین مسجد) که در سورة اسراء (آیه: 1)، به آن اشاره شده است. مفسّران مسجدالاقصی را در بیتالمقدس میدانند (رجوع کنید به زمخشری، ج 2، ص 648؛ طباطبائی، ج 13، ص 31). روایات زیادی که دربارة این سفر شبانه نقل شده و نیز عبارت «الّذی بارَکنا حولَه» (= مکانی که پیرامون آن را برکت دادیم)، این قول را تأیید میکند. در چند آیة دیگر نیز شبیه این عبارت آمده که بر بیتالمقدس تطبیق داده شده است (رجوع کنید به برکت * ؛ مسجدالاقصی * ). بنابر آیة یاد شده، حضرت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم، در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برده شد تا آیات خدا به او ارائه شود. جزئیات این سفر و عروج به آسمان در گزارشهایی که از آن حضرت نقل شده بتفصیل آمده است (رجوع کنید به معراج * ). روایات مربوط به «اسراء» را، که همة مسلمانان در وقوع آن اتفاقنظر دارند، بیش از سی صحابی پیامبر و شماری از راویان شیعی از امامان خود نقل کردهاند(رجوع کنید به سیوطی، الخصائص ، ج 1، ص 152ـ179؛ مجلسی، ج 18، ص 282). در بیشتر این روایات، براق را مرکب پیامبر معرفی و اوصاف آن را نیز بیان کردهاند. به دلیل ناهماهنگی در برخی از اوصاف، نمیتوان تصویر روشنی از این مرکب ارائه کرد. بنابراین روایات، براق از چهارپایان بهشت و بسیار تندرو است و در هر گام به اندازة میدان دید خود پیش میرود. در صعود از بلندیها دودستش کوتاهتر از دوپایش میشود و در موقع فرود، عکس آن روی میدهد تا سوار همواره در حالت افقی بماند. در بیشتر روایات آمده که براق جثّهای کشیده و بزرگتر از درازگوش و کوچکتر از استر دارد، یال آن پرمو و رنگ پوستش سفید است و در میان حیوانات بهترین رنگ را دارد. این مرکب را اسب نیز خواندهاند (قرطبی، ج 10، ص 205، 207؛ دمیری، ج 1، ص 165؛ طبری، ج 8، ص 3ـ13؛ سیوطی، الخصائص ، ج 1، ص 152؛ مجلسی، ج 18، ص 291ـ410). از بعضی روایات نیز برمیآید که براق صورتی چون صورت انسان داشته و مانند انسان آنچه را میشنیده میفهمیده است (قرطبی، ج 10، ص 207؛ مجلسی، ج 9، ص 291، ج 18، ص 316؛ حلبی، ج 1، ص 370؛ ظاهراً ابنبلخی (ص 126) با توجه به همین روایات، مجسمههای سر ستونهای تختجمشید را، با چهرة انسانی و تن و دمی مانند گاو، بُراق نامیده است). دوبال کوچک بر روی رانهای براق و همچنین خصوصیاتی از گوشها، چشمها، دُم، سُم، رکاب و لگام آن ذکر شده است (طبری، همانجا؛ ابنکثیر، ج 2، ص 95؛ سیوطی، الخصائص ، همانجا؛ مجلسی، ج 9، ص 291). محدثان و شارحان این روایات را بدون تأویل و توجیه نقل کردهاند، هرچند از نظر سند، بر پارهای از آنها ایراداتی وارد است. براق را، علاوه بر سفر شبانة پیامبر، مرکب پیامبران دیگر نیز، خصوصاً حضرت ابراهیم علیهالسلام در ماجرای انتقال هاجر و اسماعیل از فلسطین به مکه (و بنابر بعضی روایات، در همة سفرهای او به مکه) معرفی کردهاند (دمیری، ج 1، ص 165ـ166؛ طبری، ج 8، ص 5؛ سیوطی، الخصائص ، ج 1، ص 167؛ مجلسی، ج 12، ص 97؛ حلبی، ج 1، ص 370) عجّاج، شاعر عهد اموی، نیز در یکی از رجزهای خود به براق لگام شدة ابراهیم اشاره کرده است (ص 295). همچنین براساس چندین روایت از پیامبراکرم، براق در روز قیامت مرکب آن حضرت خواهد بود (دمیری، همانجا؛ مجلسی، ج 7، ص 230ـ237).در بیشتر روایات مربوط به سفر شبانة، حضرت رسول اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم براق را مرکب آن حضرت از مکه تا بیتالمقدس و برعکس و صعود به آسمان را از طریق «معراج» (نردبان؛ تعبیر «سُلَم» نیز در روایات دیده میشود) یا بر بال جبرئیل دانستهاند. در این روایات که غالباً از خود پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل شده، آمده است که آن حضرت در بیتالمَقْدِس از براق فرود آمد، افسار آن را به حلقهای که پیامبران افسار مرکب خود را بدان میبستند بست؛ آنگاه داخل مسجد شد و، پس از گزاردن نماز، گردش آسمانی را به مصاحبت جبرئیل آغاز کرد (قرطبی، ج 10، ص 205ـ206؛ سیوطی، الخصائص ، ج 1، ص 152، 158، 167؛ حلبی، ج 1، ص 371ـ 375). بنابر متون تاریخی و روایی و تفسیری (طبری، ج 8، ص 13) درمیان صحابه و راویان احادیثِ معراج، فقط حُذیفه فرود آمدن پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم را در بیتالمقدس انکار کرده؛ و ابنکثیر از انکار او، با وجود روایات فراوان، تعجب نموده است (ج 2، ص 99). براق را جبرئیل (و بنابر برخی روایات، با مشارکت دو فرشتة دیگر) در شب اسراء برای حضرت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم آورد و مرکب پس از شناختن راکب خود (یا بعداز حصول اطمینان به آنکه در قیامت نیز مرکب پیامبر خواهد بود) سرکشی وانهاد و رام شد (همان، ج 2، ص 95؛ قرطبی، ج 10، ص 207؛ سیوطی، الخصائص ، ج 1، ص179؛ مجلسی، ج18، ص 291ـ410؛ حلبی، ج1، ص 369).بیشتر لغتشناسان نام براق را ـ که هم به صورت مذکر و هم به صورت مؤنث به کار رفته است ـ از ریشة «بَرَق» دانستهاند که به لحاظ سرعتِ فزون از حد یا سفیدی و درخشش فوقالعادة رنگ بر این حیوان نهاده شده است (ابنمنظور، ذیل «برق»؛ دمیری، ج 1، ص 165؛ ابناثیر، ج 1، ص 120؛ حلبی، ص 368). شاهدی بر کاربرد این کلمه در ادب عرب پیش از اسلام در دست نیست و، به ظن قوی، نخستین بار از زبان حضرت محمد صصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نیده شده و از آن پس در ادبیات عرب و فارسی کاربرد وسیعی یافته است. نظریة بلوشه، مبنی بر اشتقاق این کلمه از کلمة «بارَگ» (به معنای اسب در فارسیمیانه) پذیرفته نشده است ( د.اسلام ، ذیل واژه) و نشانههای معرب بودن نیز در آن وجود ندارد (برای نشانههای کلمه غیر عربی رجوع کنید به سیوطی، المزهر ، ج 1، ص 270).براق در ادب فارسی، چه در معنای اصلی چه در معانی استعاری (اسب، مرکب تندرو، مرکبی برای سفرهای روحانی)، استعمال شایع دارد و ترکیبات کنایی براق جم، براق سلیمان (هردو به معنای باد)، براق چهارمْ فلک (آفتاب) و براق برقْ تاز (اسب جَلد دونده) نیز از آن ساخته شده است (دهخدا، ذیل «براق»). همچنین تصاویری تخیّلی (برمبنای ظواهر روایات و احیاناً با افزودن جنبههای اساطیری) از براق، خصوصاً به صورت نگاره (مینیاتور)، در متنهای ادبی و تاریخی برجای مانده است که کهنترین آن را در نسخهای خطی از جامعالتواریخ متعلق به سال 714 (موجود در کتابخانة دانشگاه ادینبرو) میدانند ( د.اسلام و بریتانیکا ، ذیل واژه).گرایش به توجیه عرفانی واژة «براق» ـ همچنانکه دربارة معراج ـ و تفسیر آن به عنوان تمثیلی از مفاهیم غیرمادی، در نوشتههای فلسفی و عرفانی دیده میشود (رجوع کنید به ابنسینا، ص 103ـ104)؛ هرچند ناقلان و شارحان احادیث (و حتی برخی از حکما) این روش را نپذیرفتهاند.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر ، چاپ طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره 1383ـ1385/ 1963ـ1965؛ ابنبلخی، فارس نامه ، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون، لندن 1921، چاپ افست تهران 1363 ش؛ ابنسینا، معراج نامة ابوعلی سینا ، چاپ نجیب مایل هروی، مشهد 1364 ش؛ ابنکثیر، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی عبدالواحد، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنمنظور، لسانالعرب ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1300 [ ؛ علیبنابراهیم حلبی، السیرة الحلبیّه ، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمدبنموسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری ، چاپ افست قم 1364 ش؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه ، زیرنظر محمد معین، تهران 1325ـ1361 ش؛ محمودبنعمر زمخشری، الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل ، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبدالرحمنبنابیبکر سیوطی، الخصائص الکبری ، بیروت ] بیتا. [ ؛ همو، المزهر فی علوم اللغة وانواعها ، چاپ محمد چادمولی، علی محمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، ] قاهره بیتا. [ ؛ محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/1971ـ1974؛ محمدبنجریر طبری، جامعالبیان فی تفسیرالقرآن ، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبداللهبنروبه عجاج، دیوان العجاج ، روایة عبدالملکبنقریب اصمعی و شرحُهُ، چاپ عزة حسن، بیروت ] 1971 [ ؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، قاهره 1387، چاپ افست تهران 1364 ش؛ محمدباقربنمحمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛EI , s.v. "al-Bura ¦ k ¤ ", (by R. Paret); The New Encyclopaedia Britanica, Micropaedia, Chicago 1985, s.v. "Bura ¦ q al-Bura ¦ k".