براعت استهلال

معرف

یکی‌ از صنایع‌ معنوی‌ علم‌ بدیع‌؛ و آن‌ آغاز کردن‌ شعر یا نثر با کلماتی‌ زیبا و ساده‌ و روشن‌ است‌ که‌ با اشاره‌ای‌ لطیف‌ و متناسب‌ - و نه‌ بتصریح‌ - به‌ اصل‌ مقصود رهنمون‌ باشد، چنانکه‌ خواننده‌ ادامة‌ آن‌ را در یابد
متن
براعت‌ استهلال‌ ، یکی‌ از صنایع‌ معنوی‌ علم‌ بدیع‌؛ و آن‌ آغاز کردن‌ شعر یا نثر با کلماتی‌ زیبا و ساده‌ و روشن‌ است‌ که‌ با اشاره‌ای‌ لطیف‌ و متناسب‌ - و نه‌ بتصریح‌ - به‌ اصل‌ مقصود رهنمون‌ باشد، چنانکه‌ خواننده‌ ادامة‌ آن‌ را در یابد. لفظ‌ «براعت‌» در عربی‌ به‌ معنای‌ برتری‌ یافتن‌ در دانش‌ و فضیلت‌ و جمال‌، و «استهلال‌» به‌ معنای‌ برآمدن‌ ماه‌ نو یا نخستین‌ گریة‌ نوزاد و رویهمرفته‌ در ادب‌ مجازاً به‌ معنای‌ برتریِ دیباچة‌ کلام‌ و نیکو آغاز کردن‌ سخن‌ است‌.برخی‌ براعت‌ استهلال‌ را با براعت‌ مطلع‌ یا حسن‌ مطلع‌ یا حسن‌ ابتدا یکی‌ دانسته‌اند، در حالیکه‌ حسن‌ ابتدا، در اصطلاح‌ صناعات‌ ادبی‌، آغاز کردن‌ شعر با کلماتی‌ نیکو و روشن‌ و خوشایند است‌، به‌ طوری‌ که‌ طبع‌ شنونده‌ به‌ شنیدن‌ باقی‌ آن‌ انگیخته‌ شود (برای‌ آگاهی‌ از معانی‌ این‌ دو صناعت‌ و تفاوت‌ آنها رجوع کنید به هاشمی‌، ص‌ 419؛ شریف‌، ص‌ 113ـ114، تعلیقة‌ ادیب‌ هروی‌؛ همائی‌، ج‌ 2، ص‌ 303، 318). برخی‌ نیز آن‌ را از فروع‌ حسن‌ ابتدا (تقوی‌، ص‌ 214؛ نشاط‌، ج‌ 2، ص‌ 109) یا نوعی‌ خاص‌ از آن‌ (سیوطی‌، ج‌ 1، ص‌ 74ـ75) یا نوعی‌ از صنعت‌ تناسب‌ و مراعات‌ نظیر (همائی‌، ج‌ 2، ص‌ 303) به‌ شمار آورده‌اند.نخستین‌ بار جاحظ‌ (متوفی‌ 255) در تعریف‌ بلاغت‌، از قول‌ اسحاق‌بن‌ حسّان‌ قُوَّهی‌ (قرن‌ دوم‌) می‌نویسد: «هیچکس‌ چون‌ ابن‌ مقفع‌ بلاغت‌ را تفسیر نکرده‌ است‌»، آنجا که‌ می‌گوید: «ولیکن‌ در آغاز سخنِ تو نشانه‌ای‌ از قصد توست‌ ...» (ج‌ 1، ص‌ 116)، که‌ در آن‌ اشاره‌ای‌ پوشیده‌ به‌ براعت‌ استهلال‌ وجود دارد؛ و نیز در این‌ سخن‌ خود او: «... باید در صدر و آغاز هر یک‌ از این‌ خطبه‌ها (نکاح‌، عید، صلح‌، مواهب‌) عبارتی‌ باشد که‌ بر عَجُز و پایان‌ خطبه‌ دلالت‌ کند».نخستین‌ کسی‌ که‌ در علم‌ بدیع‌ ـ نه‌ به‌ معنای‌ رایج‌ امروزی‌ ـ کتابی‌ جداگانه‌ نوشت‌، ابن‌ مُعْتَز (متوفی‌ 296) بود. وی‌ البدیع‌ را در 274 نگاشت‌ و در آن‌ از محسَّنات‌ هجده‌گانه‌ نام‌ برد و علاوه‌ بر محسنات‌ بدیعی‌ به‌ معنای‌ امروزی‌، از مسایل‌ اساسی‌ علم‌ بیان‌، یعنی‌ استعاره‌ و تشبیه‌ و کنایه‌، هم‌ بحث‌ کرد. ابن‌ معتز از براعت‌ استهلال‌ سخنی‌ به‌ میان‌ نیاورده‌، اما یکی‌ از بابهای‌ محاسن‌ کلام‌ را حسن‌ الابتداءات‌ دانسته‌ است‌ (ص‌ 75). به‌ نوشتة‌ ابن‌ ابی‌ اِصبع‌ (ص‌ 168) متأخران‌ اصطلاح‌ «براعة‌ الاستهلال‌» را - که‌ از حدود سدة‌ ششم‌ با معنایی‌ گسترده‌ رایج‌ شد (برای‌ نمونة‌ آن‌ رجوع کنید به همان‌، ص‌ 172) - از «ابتداءات‌» ابن‌ معتز گرفته‌ و آن‌ را بر نخستین‌ بیت‌ از ابیاتی‌ که‌ به‌ معنای‌ تازه‌ای‌ می‌پردازد اطلاق‌ کرده‌اند.تا حدود قرن‌ ششم‌ و هفتم‌، بسیاری‌ از نویسندگان‌ به‌ تألیف‌ کتابهای‌ بلاغی‌ پرداختند، اما از براعت‌ استهلال‌ سخنی‌ نگفتند، از جمله‌: قدامة‌بن‌ جعفر (متوفی‌ 337) در نقدالشعر ، ابو هلال‌ عسکری‌ (متوفی‌ 395) در الصناعتین‌ ، ابن‌ رشیق‌ قیروانی‌ (متوفی‌ 463) در العمدة‌ فی‌ صناعة‌ الشعر و نقده‌ ، ابن‌ سنان‌ خفاجی‌ (متوفی‌ 466) در سرّالفصاحه‌ ، رادویانی‌ (قرن‌ پنجم‌) در ترجمان‌ البلاغة‌ ، جرجانی‌ (متوفی‌ 471) در دلایل‌الاعجاز و اسرار البلاغة‌ ، رشید وطواط‌ (متوفی‌ 573) در حدائق‌ السحر فی‌ دقائق‌ الشعر ، ابن‌ مُنَقَّذ (متوفی‌ 584) در البدیع‌ فی‌ نقد الشعر ، شمس‌ قیس‌ رازی‌ (قرن‌ هفتم‌) در المعجم‌ فی‌ معاییر اشعار العجم‌ ؛ تا اینکه‌ در قرن‌ هشتم‌، خطیب‌ قزوینی‌ (متوفی‌ 739) در تلخیص‌ دقیق‌ خود از مفتاح‌ العلوم‌ سکاکی‌، به‌ نام‌ تلخیص‌ المفتاح‌ ، در خاتمة‌ فن‌ سوم‌ که‌ از بدیع‌ سخن‌ گفته‌ است‌، فصلی‌ را به‌ حسن‌ ابتدا اختصاص‌ داد و یادآور شد که‌ یکی‌ از مواردی‌ که‌ کلام‌ باید «اَعذبُ لفظاً» و «اَحسنْ سبکاً» و «اَصحُّ معنیً» باشد، آغاز آن‌ است‌ و لازم‌ است‌ با مقصود هم‌ متناسب‌ باشد، و آن‌ را براعت‌ استهلال‌ نامید (ص‌ 386ـ387). تفتازانی‌ (متوفی‌ 791) نیز که‌ دو شرح‌ طولانی‌ و کوتاه‌ بر تلخیص‌ المفتاح‌ نوشته‌، سخن‌ خطیب‌ قزوینی‌ را توضیح‌ داده‌ و از جانب‌ خود گفته‌ است‌: «گفتار آغازینِ مناسب‌ مقصود را براعت‌ استهلال‌ گویند» (ص‌ 389). محمد هاشم‌ دویدری‌ (ص‌ 203) نیز در شرح‌ تلخیص‌ المفتاح‌ ، یادآور شده‌ که‌ گفتار متکلم‌ در سه‌ جای‌، از جمله‌ در ابتدای‌ آن‌، باید زیبا باشد که‌ اگر ابتدای‌ گفتار مناسب‌ مقصود باشد، بدان‌ براعت‌ استهلال‌ گویند.پس‌ از خطیب‌ قزوینی‌، بتدریج‌ اصطلاح‌ براعت‌ استهلال‌ در کتابهای‌ علمای‌ بلاغت‌ به‌ کار رفت‌، مثلاً ابن‌ حِجّة‌ حَمَوی‌ (متوفی‌ 837) در مقدمة‌ خزانة‌ الادب‌ و غایة‌ الارب‌ ، با ذکر مثال‌، بتفصیل‌ از این‌ صناعت‌ سخن‌ گفته‌ است‌. سیوطی‌ (متوفی‌ 911) یکی‌ از وجوه‌ اعجاز قرآن‌ را فواتح‌ و خواتم‌ سوره‌ها دانسته‌ و نوعی‌ خاص‌ از حسن‌ ابتدا را براعت‌ استهلال‌ نامیده‌ است‌ (همانجا).نمونه‌هایی‌ از براعت‌ استهلال‌ در سر آغاز و مقدمة‌ کتابها و منظومه‌ها به‌ کار رفته‌ است‌، از جمله‌ در تعزیه‌ نامه‌ها دربارة‌ قضای‌ الهی‌ و اجل‌ محتوم‌ و ناپایداری‌ دنیا و مراسم‌ ماتم‌ و عزاداری‌، در آغاز تهنیت‌ نامه‌ها دربارة‌ بزم‌ و سرور و شادمانی‌، در سوگنامه‌ها دربارة‌ فلسفة‌ مرگ‌ و حیات‌ و قضا و قدر (مثلاً آغاز داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ در شاهنامة‌ فردوسی‌ (کتاب‌ دوم‌، ج‌ 2، ص‌ 323) که‌ نمونة‌ خوبی‌ است‌ از براعت‌ استهلال‌ طبیعی‌، و مطلع‌ قصیدة‌ سعدی‌ (ص‌ 578) در رثای‌ ابوبکر سعدبن‌ زنگی‌: دل‌ شکسته‌ که‌ مرهم‌ نهد دگر بارش‌/ یتیم‌ خسته‌ که‌ از پای‌ برکند خارش‌)، در مقدمة‌ کتابهای‌ ادبی‌ به‌ طور مجازی‌ (مثلاً عبارتِ «اَحسَنُ کلمةٍ یبتدأ بها الکلام‌ و خیرُ خبرٍ یختتم‌ به‌ المرام‌ ...» در آغاز فوائدالصمدیة‌ شیخ‌ بهائی‌)، در مقدمة‌ کتابهای‌ علمی‌ (مثلاً مفتاح‌ الحساب‌ و رسالة‌ محیطیة‌ غیاث‌الدین‌ جمشید کاشانی‌)، در مقدمة‌ کتابهای‌ فقه‌ و اصول‌، منطق‌ و فلسفه‌ ( مثلاً معالم‌الدین‌ حسن‌بن‌ زین‌الدین‌، تهذیب‌ المنطق‌ و الکلام‌ تفتازانی‌، حکمة‌العین‌ کاتبی‌ قزوینی‌) و مانند اینها.منابع‌ : ابن‌ ابی‌ اصبع‌، تحریر التحبیر ، چاپ‌ حفنی‌ محمد شرف‌، قاهره‌ 1383/1963؛ ابن‌ حِجَّة‌، خزانة‌ الأدب‌ و غایة‌ الارب‌ ، بیروت‌ 1970؛ ابن‌ معتز، کتاب‌ البدیع‌ ، چاپ‌ اغناطیوس‌ کراتشکوفسکی‌، چاپ‌ افست‌ بغداد 1967؛ مسعودبن‌ عمر تفتازانی‌، مُطَوَّل‌ ، چاپ‌ سنگی‌ به‌ خط‌ محمد کاظم‌؛ نصرالله‌ تقوی‌، هنجار گفتار: در فن‌ معانی‌ و بیان‌ و بدیع‌ فارسی‌ ، تهران‌ 1317 ش‌؛ عمروبن‌ بحر جاحظ‌، البیان‌ و التبیین‌ ، چاپ‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، مصر 1395/1975؛ محمدبن‌ عبدالرحمن‌ خطیب‌ قزوینی‌، تلخیص‌ المفتاح‌ فی‌ المعانی‌ و البیان‌ و البدیع‌ ، قم‌ 1363 ش‌؛ محمد هاشم‌ دویدری‌، شرح‌ التلخیص‌ فی‌ علوم‌ البلاغة‌ ، دمشق‌ 1390/1970؛ مصلح‌بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، کلیات‌ سعدی‌ ، با مقدمة‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1370 ش‌؛ عبدالرحمن‌بن‌ ابی‌بکر سیوطی‌، معترک‌ الأقران‌ فی‌ اعجاز القرآن‌ ،چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌ 1969ـ1973؛ عبدالقهاربن‌ اسحق‌ شریف‌، عروض‌ همایون‌، ( میزان‌ الاوزان‌ ـ لسان‌ القلم‌ )، چاپ‌ محمد حسن‌ ادیب‌ هروی‌، تهران‌ 1337 ش‌؛ ابوالقاسم‌ فردوسی‌، شاهنامة‌ فردوسی‌ ، چاپ‌ ژول‌ مول‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ محمود نشاط‌، زیب‌ سخن‌، یا، علم‌ بدیع‌ پارسی‌ ، ج‌ 2، تهران‌ 1346 ش‌؛ احمد هاشمی‌، جواهر البلاغة‌ فی‌ المعانی‌ و البیان‌ و البدیع‌ ، مصر 1383/1963؛ جلال‌الدین‌ همائی‌، فنون‌ بلاغت‌ و صناعات‌ ادبی‌ ، تهران‌ 1361ـ1363 ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 2
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده