بَراذعی ، خلفبن قاسم (یا ابوالقاسم)، ابوسعید اَزْدی قیروانی، فقیه و مؤلف مالکی سدة چهارم. در قیروان به دنیا آمد. دربارة زمان تولدش اطلاعی در دست نیست. به نوشتة ابنخلکان (ج 7، ص 66) او استاد ابنعبدالبِرّ (متولد 368) بود. اگر این گفته درست باشد، احتمالاً ولادت وی در اواخر نیمة اول سدة چهارم بوده است.استادان براذعی در قیروان عبارت بودند از: ابوبکر هبةالدین عقبه که براذعی مسائل فقهی و کتاب مدوّنة * دربارة فقه مالکی را نزد او فرا گرفت؛ ابوالحسن علیبن خلف قابسی؛ و ابومحمدبن ابیزید که براذعی از اصحاب سرشناس او به شمار میآمد (عیاضبن موسی، ج 7، ص 256ـ 258؛ ذهبی، ج 17، ص 523؛ مخلوف، ج 1، ص 105؛ ابنفرحون، ج 1، ص 349). به گزارش ابنمنظور، براذعی برای کسب علم، به دمشق سفر کرد (ابنعساکر، ج 8، ص 82). تاریخ این مسافرت و نام استادان او در دمشق و همچنین زمان بازگشتش به قیروان مشخص نیست.براذعی پس از بازگشت به قیروان به تألیف پرداخت، اما اوضاع قیروان، به علت حکومت فاطمیان در آنجا و مخالفت علما با آنان و درگیریهای مذهبی، به او مجال ادامة کار نداد. علمای قیروان او را به داشتن پیوندهای دوستی با سلاطین فاطمی متهم و به سوزاندن کتابهای او حکم کردند (احسان عباس، ص 97؛ تازی، ج 1، ص 118ـ120؛ عیاضبنموسی، ج 7، ص 256ـ 258؛ زرکلی، ج 2، ص 311). او قیروان را به قصد صقلیّه (جزیرة سیسیل) ترک کرد و چون مذهب مالکی در صقلیه در حال رشد بود، با حمایت سلطان آنجا، به تألیف کتابهای فقهی مالکی پرداخت (احسان عباس، همانجا).بیشتر آثار فقهی براذعی دربارة کتاب مدوّنه اثر سُحنون * (متوفی 259)، رایجترین متن فقه مالکی در مغرب، است. این کتابها عبارتاند از: التهذیب فی اختصار المدوّنة ، که برخی زواید و همچنین افزودههای استادش ابومحمد را از آن حذف کرده است. احسان عباس (ص 97ـ98) از براذعی در مقدمة آن نقل کرده است که این کتاب آسانترین مأخذ برای فراگیری فقه است و در نگارش آن راه ایجاز انتخاب شده است. التهذیب را از منابع مهم فقه در مغرب به شمار آوردهاند (ابن فرحون، همانجا).براذعی این کتاب را در 372 به پایان رسانده است (احسان عباس، ص 98)؛ التمهید لمسائل المدوّنة؛ الشرح و التمامات لمسائل المدوّنة ، مشتمل بر رأی فقهای مالکی متأخر بر مدوّنه ؛ اختصار الواضحة (اختصار الواضحات) .تاریخ درگذشت براذعی معلوم نیست. متقدمان از جمله قاضی عیاض در این خصوص سکوت کردهاند و دیگران نیز به او تأسی نمودهاند (عیاضبنموسی، ج 7، ص 258؛ ذهبی؛ ابنفرحون؛ مخلوف؛ همانجاها). متأخران، از جمله بغدادی (ج 1، ستون 347ـ 348)، سال درگذشت او را 400، کحاله (ج 4، ص 106)، 430 و زرکلی (همانجا) و بروکلمان ( ) ذیل ( ، ج 1، ص 302)، 372 ثبت کردهاند. تاریخ اخیر قطعاً درست نیست، زیرا زرکلی و بروکلمان سال پایان تألیف تهذیب را با سال پایان عمر مؤلف درآمیختهاند. به گفتة زرکلی (همانجا)، براذعی در سالهای پایان عمر به اصفهان مهاجرت کرد و در آنجا به تدریس پرداخت و همانجا درگذشت.منابع: ابنخلکان، وفیات الاعیان و ابناءالزمان ، چاپ احسان عباس، بیروت 1968ـ1977؛ ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق ، لِابن منظور، ج 8 ، چاپ مأمون صاغرجی، دمشق 1405/1985؛ ابنفرحون، الدیباج المذهب فی معرفة علماء المذهب ، چاپ محمد احمدی، قاهره ] بیتا. [ ؛ اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین ، در حاجی خلیفه، کشف الظنون ، بیروت 1410/1990؛ عبدالهادی تازی، جامعالقرویین ، بیروت 1972ـ1973؛ محمدبناحمد ذهبی، سیراعلام النبلاء ، ج 17، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت 1403/1983؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1986؛ احسان عباس، العرب فی صقلیة ، بیروت 1975؛ عیاضبنموسی، ترتیب المدارک و تقریب المسالک ، ج 7، چاپ سعید احمد اعراب، تطوان 1402/1982؛ عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1376 [ ؛ محمدبنمحمد مخلوف، شجرةالنور الزکیة فی طبقات المالکیة، بیروت ] بیتا. [ ؛Carl Brokelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, Supplement band, 1937-1942.