البَّر ، از نامهای خدا. در قرآن در شمار اوصاف خدا از زبان بهشتیان (انّه هوالبرّ الرحیم؛ طور: 28) به کار رفته است.در بیشتر منابع در شمار نود و نه اسم خداوند آمده است (ابن بابویه، ص 195؛ ترمذی، ج 5، ص 531) و آن را به معنای اسم فاعل و مترادف «بارّ» دانستهاند (ابن فارس، ج 1، ص 178؛ فراهیدی، ذیل «برر»؛ طریحی، ذیل «برر»؛ راغب اصفهانی، ص 41). هر چند به گفتة ابن اثیر (ج 1، ص 116) بارّ در احادیث در شمار نامهای خداوند نیامده است، ولی در روایت ابن ماجه این کلمه به جای برّ دیده میشود (ج 2، ص 1270، ش 3861). در احادیث شیعه هر دو نام آمده است (رجوع کنید به المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار ، ذیل «برر» که برّ چهارده بار و بارّ هجده بار آمده است).در تفاسیر و منابع لغت، چهار معنای اصلی برای این واژة قرآنی ذکر شده که برخی از آنها نزدیک به یکدیگرند: لطیف، محسن صادق و بسیار نیکوکار. بعلاوه، برخی معانی فرعی و استنباطی نیز برای آن بیان شده است که به یکی از معانی یادشده بر میگردد.ابن عبّاس معنای «بَرّ» را «لطیف» دانسته (ابوالفتوح رازی، ج 10، ص 319) و بخاری (ج 9، ص 212)، ابن زید (به نقل طبری، ج 27، ص 18)، ابن ملقّن (ص 412) و طبرسی (ج 9، ص 252) آن را پذیرفتهاند و شیخ طوسی (ج 9، ص 411) مراد از آن را به لطفی تعبیر کرده که منفعتی شایان توجّه و شأنی بزرگ داشته باشد، و اطلاق واژة «بُرّ» بر گندم، «بِرّ» بر نیکوکاری و «بَّر» بر بیابان را به سبب همین ویژگی در آنها دانسته است (نیز رجوع کنید به ازهری، ذیل «برّ»).واژه شناسانی چون ابن دُرید (ج 1، ص 67)، جوهری (ذیل «برر»)، ابن اثیر (ج 1، ص 116)، ابن منظور (ذیل «برر»)، طُریحی (ذیل «برر») و مفسّرانی مانند ابو سلیمان خطّابی (به نقل بیهقی، ص 92)، علم الهدی (ص 597: لان البرّ هوالاحسان)، زمخشری (ج 4، ص 412)، ابوالفتوح رازی (ج 10، ص 319)، بیضاوی (ج 2، ص 290) و فتحاللّه کاشانی (ج 9، ص 61) بَرّ را به معنای «مُحسن» (نیکوکار) دانستهاند. فخر رازی (ص 335) پس از بیان این معنی گفته است: بِرّ خدا به بندگانش احسان او بر آنان در دنیای ایشان یا دینشان است؛ در دین از راه ایمان و طاعت یا به عطای ثواب برای این دو احسان میکند که در دنیا به صورت نعمتهای بیشمار او چون نیرو، سلامت، جاه، مقام و اولاد آشکار میشود. وی سپس معانی دیگری آورده که جنبة عرفانی دارند: بَرّ کسی است که بر طالبان خود به نشان دادنِ راه و بر بندگان عابد خود به تفضّلات و توفیق منّت گذارد؛ برّ کسی است که بر سائلان به عطای نیکو و بر عابدان به پاداش جمیل منّت گذارد؛ برّ کسی است که به سبب نافرمانی، احسان خود را قطع نکند.همچنین حلیمی (به نقل بیهقی، ص 92) با تفسیر بَرّ به «رفاقت»، در توضیح آیه، میگوید: «خداوند با بندگانش رفاقت میکند؛ برای آنان آسانی را اراده کرده نه دشواری را. آنان را به تمام گناهان مؤاخذه نمیکند، نیکی را ده برابر پاداش میدهد بدی را یک مجازات بیشتر نمیکند، به ارادة کار نیک ثواب میدهد و بر نیّت کار زشت عقاب نمیکند». طریحی (ذیل «برر») نیز مشابه همین مفهوم را برای بَرّ بیان کرده است.برخی علمای لغت و مفسّران معنای «صادق» را برای بَرّ آورده یا پذیرفتهاند، از جمله: ابن فارس (ج 1، ص 177)، ابن بابویه (ص 195)، طریحی (ذیل «برر»)، ابن منظور (ذیل «برر»، طبرسی (ج 9، ص 252)، بغوی (ج 4، ص 240 به نقل از ضحاک) و قرطبی (ج 17، ص 70 به نقل از ابنعبّاس و ابنجُریج). ابن فارس (همانجا) که برای این واژه چهار معنی اصلی ذکر کرده (صدق، گندم، «اسم صوت» و خشکی) برّ را در قرآن به معنای صادق و «برّ به والدین» را نیز به مفهوم صدق در محبّت دانسته است.راغب اصفهانی (ص 40) در توضیح مفهوم قرآنی بَرّ میگوید که برّ به معنای خشکی است که به سبب گسترده بودن خشکیها، مالاً از آن، مفهوم مجازی نیکوکاری بسیار (التوسع فی فعل الخیر)، استخراج شده است. از سخن او برمیآید که تقابل واژة بَرّ (خشکی) با بحر و در نتیجه وجود مفهوم گستردگی در آن، موجب اشتقاقِ بِرّ (توسّع در کار خیر) از آن شده است. وی افزوده است که اگر بِرّ را به خداوند اسناد دهند به معنای توسّع و گستردگی در ثواب است، و اگر به بندگان نسبت دهند به معنای توسعه در طاعت و فرمانبرداری است (همانجا). در برابر، برخی لغت شناسان بر آناند که اصل برّ به معنای سِعَه و گستردگی است و برّ به معنای خشکی (در برابر بحر) از آن گرفته شده و سپس کاربرد آن در شفقت، احسان و رسیدگی به خویشان (صلة ارحام) رایج شده است (رجوع کنید به مرتضی زبیدی، ذیل «برر»؛ فیروزآبادی، ج 2، ص 211ـ213؛ ازهری، «ذیل برر»؛ طریحی، ذیل «برر»). در این صورت مراد از برّ بودن خدا پاداش (ثواب) دادن اوست.منابع : علاوه بر قرآن؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ، قاهره 1383ـ1385/ 1963 ـ 1965؛ ابن بابویه، التوحید ، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ] تاریخ مقدمه 1357 ش [ ؛ ابن درید، کتاب جمهرة اللغة ، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت 1987؛ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم 1404؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، بیروت 1373/1954؛ ابن ملقّن، تفسیر غریب القرآن ، بیروت 1408؛ ابن منظور، لسان العرب ، چاپ علی سیری، بیروت 1412/1992؛ حسینبن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجنان و روح الجنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران 1382ـ1387؛ محمدبن احمد ازهری، تهذیب اللغة ، قاهره 1964ـ1967؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، بیروت 1406؛ حسینبن مسعود بغوی، تفسیر البغوی: المسمی معالم التنزیل ، چاپ خالد عبدالرحمن العک و مروان سوار، بیروت 1415/1995؛ عبداللهبن عمر بیظاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل ، چاپ فلیشر، اوسنابروک 1968؛ احمدبن حسین بیهقی، الاسماء و الصفات ، بیروت 1405/1984؛ محمدبن عیسی ترمذی، سنن الترمذی ، استانبول 1401/1981؛ اسماعیلبن حمادجوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ عبدالغفور عطار، بیروت ] بی تا. [ ، چاپ افست تهران 1368 ش؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سید کیلانی، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ، بیروت ] بی تا. [ ؛ فضلبن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبائی، بیروت 1408/1988؛ محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت 1400ـ1403/ 1980ـ1983؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی، تهران 1362 ش؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ] بی تا. [ ؛ علیبن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام ، چاپ احمد حسینی، قم 1411؛ محمدبن فخر رازی، شرح اسماءالله الحسنی المسمی لوامع البینات شرح اسماءالله تعالی و الصفات ، چاپ طه عبدالرووف سعد، قاهره 1396/1976؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، بصائثر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز ، چاپ محمد علی نجار، بیروت ] بی تا. [ ؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج 17، بیروت 1966، چاپ افست تهران 1364 ش؛ فتحالله بن شکرالله کاشانی، منهج الصادقین ، چاپ علی اکبر غفاری، تهران ] تاریخ مقدمه 1385 [ ؛ محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس ، چاپ عبدالستار احمد فراج ... ] و دیگران [ ، کویت 1385/1965ـ؛ المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحار الانوار ، قم 1371 ش.