بدرخانی خاندان کرد

معرف

از اعقاب‌ بدرخان‌ بیک‌، از رهبران‌ مبارزات‌ کردهای‌ ترکیة‌ اواخر قرن‌ سیزدهم‌/نوزده‌ و اوایل‌ سدة‌ چهاردهم‌/بیستم‌
متن
بدرخانی‌ ، خاندان‌ کرد، از اعقاب‌ بدرخان‌ بیک‌، از رهبران‌ مبارزات‌ کردهای‌ ترکیة‌ اواخر قرن‌ سیزدهم‌/نوزده‌ و اوایل‌ سدة‌ چهاردهم‌/بیستم‌.با شکست‌ بدرخان‌ بیک‌، جدّ خاندان‌ بدرخانی‌ (رجوع کنید به بدرخان‌ بیک‌)، مبارزه‌ در راه‌ استقلال‌ کردستان‌ ترکیه‌ توسط‌ این‌ خاندان‌ ادامه‌ یافت‌، لیکن‌ اشکال‌ آن‌ با توجه‌ به‌ موقعیت‌ بدرخانیها متفاوت‌ بود. تا زمانیکه‌ بدرخانیها به‌ عنوان‌ امرای‌ (فئودالهای‌) منطقه‌ در سرزمینهای‌ کردی‌ حضور داشتند و رهبری‌ روستاییان‌ برعهدة‌ ایشان‌ بود، شیوة‌ مبارزه‌شان‌ به‌ همان‌ نحو سنتی‌ و نظیر بدرخان‌ بیک‌ انجام‌ می‌شد (رجوع کنید به بدرخان‌ بیک‌) اما از اوایل‌ قرن‌ بیستم‌ که‌ بدرخانیها به‌ اشراف‌ شهری‌ (آریستوکرات‌) تبدیل‌ شدند، روش‌ آنها تغییر کرد و ملی‌گرایی‌ و استقلال‌ طلبی‌شان‌، شکل‌ مبارزة‌ سیاسی‌، حزبی‌ و فرهنگی‌ به‌ خود گرفت‌.امیر عزالدین‌ شیر (یزدان‌ شیر) برادرزاده‌ و رقیب‌ بدرخان‌ بیک‌، پس‌ از آنکه‌ به‌ پاداش‌ خیانت‌ به‌ عموی‌ خود در جنگ‌ با عثمانیها، امارت‌ بوتان‌ (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، 525) یا حکاری‌ را از حکومت‌ عثمانی‌ گرفت‌ (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 62)، در فرصت‌ حاصل‌ از جنگ‌ روسیه‌ و عثمانی‌ در 1270/1853 بر ضد دولت‌ عثمانی‌ سر به‌ شورش‌ برداشت‌ (بلوک‌ و موریس‌، ص‌ 81) و در پی‌ تأسیس‌ کردستانی‌ آزاد، رهبری‌ عامة‌ کُردِ ناخرسند از عثمانی‌ را برعهده‌ گرفت‌. وی‌ به‌ همراه‌ 000 ، 2 مرد جنگی‌ بِتْلیس‌ را متصرف‌ شد و حاکم‌ آن‌ را بیرون‌ رانده‌ و بر موصل‌، که‌ انبار اسلحه‌ و مهمات‌ عثمانی‌ بود، دست‌ یافت‌. در پی‌ این‌ فتح‌، عازم‌ سِعرت‌ شد که‌ مرکز اداری‌ و نظامی‌ عثمانی‌ بود. یزدان‌ شیر، طی‌ چند ماه‌، از وان‌ تا دیار بکر را تصرف‌ کرد و تا پایان‌ سال‌ 1272/1855 صدهزار مرد جنگی‌ گردآورد (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار ص‌ 63). همچنین‌ نسطوریهای‌ منطقه‌ زیر پرچم‌ او جمع‌ شدند (نیکیتین‌، ص‌ 413). بعلاوه‌ کردهای‌ مناطق‌ جنوب‌ کردستان‌ از او پشتیبانی‌ کردند و بغداد به‌ مخاطره‌ افتاد (بلوک‌ و موریس‌، ص‌ 81). به‌ این‌ جهت‌، سپاه‌ عثمانی‌ عازم‌ دفع‌ او شد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 525). در عین‌ حال‌، انگلیس‌ و فرانسه‌ موافق‌ استقلال‌ کردستان‌ نبودند (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 63). در 1272/1855، نمرود رسام‌، کارگزارِ انگلیس‌، مأموریت‌ یافت‌ تا یزدان‌ شیر را با وعده‌ به‌ استانبول‌ بکشاند. یزدان‌ شیر به‌ وعده‌های‌ نمرود اعتماد کرد و به‌ استانبول‌ رفت‌ و در آن‌ شهر دستگیر و زندانی‌ شد (نیکیتین‌، ص‌ 413؛ کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 64؛ لنیان‌، ص‌ 71؛ برای‌ روایت‌ دیگر رجوع کنید به مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 525). سرانجام‌ یزدان‌ شیر در 1284/1867، در یانیه‌، از شهرهای‌ آلبانی‌، درگذشت‌ (همان‌). شورش‌ یزدان‌ شیر در میان‌ کردها، او را به‌ قهرمان‌ ملی‌ تبدیل‌ کرد و شعرهایی‌ در فولکلور کردی‌ هست‌ که‌ خاطرة‌ او را زنده‌ نگه‌ داشته‌ است‌ (نیکیتین‌، ص‌ 413).در کشمکش‌ کردها و دولت‌ عثمانی‌، روسیة‌ تزاری‌ همواره‌ سعی‌ داشت‌ تا کردها را به‌ سوی‌ خود جلب‌ کند، و به‌ این‌ ترتیب‌ از شورش‌ آنان‌ به‌ نفع‌ خود بهره‌برداری‌ کرد (گونتر، ص‌ 107). به‌ دنبال‌ این‌ سیاست‌، پس‌ از آنکه‌ در 1294/1877 جنگ‌ روس‌ و عثمانی‌ از سر گرفته‌ شد و حکومت‌ عثمانی‌ عدة‌ زیادی‌ از کردها را به‌ رهبری‌ پسران‌ بدرخان‌، عثمان‌ پاشا و کنعان‌ پاشا، به‌ جنگ‌ روسیه‌ برد (درّه‌، ص‌ 90؛ مردوخ‌ روحانی‌، همانجا)، به‌ تشویق‌ افسران‌ روسی‌، که‌ در ارز روم‌ مستقر بودند (گونتر، همانجا)، عثمان‌ پاشا و کنعان‌ پاشا فرار کردند و بر جزیره‌ مسلط‌ شدند و تا جَوْلَه‌ مَریک‌، ز'اخو، عمادیه‌ و نصیبین‌ پیش‌ رفتند (درّه‌، ص‌ 90). سپس‌ اعلام‌ استقلال‌ کردند و عثمان‌ پاشا تاج‌ فرمانروایی‌ برسر نهاد و خطبه‌ به‌ نامش‌ خوانده‌ شد (مردوخ‌ روحانی‌، همانجا). دولت‌ عثمانی‌ با چندین‌ بار جنگ‌ و گریز با آنان‌ سرانجام‌ در 1307/1889 استقلال‌ داخلی‌ کردستان‌ را پذیرفت‌ و دستور داد تا تمام‌ خاندان‌ بدرخانی‌ که‌ زندانی‌ بودند، آزاد شوند. در پی‌ آن‌، با عثمان‌پاشا مکاتبه‌ کرد و از او خواست‌ تا کشتار نیروهای‌ طرفین‌ متوقف‌ شود و او را برای‌ مذاکره‌ به‌ استانبول‌ فراخواند. مأموران‌ حکومتی‌ در استانبول‌ عثمان‌ پاشا و همراهانش‌ را زندانی‌ کردند (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 525-526). در پی‌ دستگیری‌ عثمان‌ پاشا، امین‌ عالی‌ ] علی‌ [ بیک‌ و مدحت‌ بیک‌ بدرخانی‌، در همان‌ سال‌ به‌ استانبول‌ رفتند و از امرای‌ کرد دعوت‌ کردند تا برای‌ احقاق‌ حقوق‌ خود در طرابوزان‌ به‌ امین‌علی‌ بپیوندند. ولی‌ سپاه‌ عثمانی‌ آنان‌ را محاصره‌ کردند و امین‌علی‌ و برادرش‌ به‌ کوه‌ پناه‌ بردند و پس‌ از چند بار جنگ‌ و گریز در کمینگاه‌ خود غافلگیر و دستگیر شدند (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 527؛ نیکیتین‌، ص‌ 414). امین‌علی‌ بعدها در 1328 به‌ اتفاق‌ شیخ‌ عبیدالله‌ و عبدالقادر افندی‌ ...حزب‌ «کردستان‌» را ایجاد کرد (مردوخ‌ روحانی‌، همانجا).با ادامة‌ درگیریهای‌ دولت‌ عثمانی‌ و کردها، سلطان‌ عثمانی‌ در پی‌ جذب‌ کردهای‌ مخالف‌ برآمد. به‌ این‌ جهت‌، برخی‌ از افراد خاندان‌ بدرخانی‌، از آن‌ میان‌ نجیب‌ محمد پاشا و بحری‌بیک‌ و مصطفی‌پاشا، در دربار سلطان‌ عبدالحمید مناصبی‌ یافتند (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 67؛ مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 526).در اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌/بیستم‌، حضور تعیین‌کنندة‌ کشورهای‌ انگلیس‌، روسیه‌ و فرانسه‌ در منطقه‌، و استقرار بدرخانها در استانبول‌ و تبعید برخی‌ از آنان‌ به‌ اروپا، سبب‌ شد تا آنها در ادامة‌ استقلال‌طلبی‌شان‌ از حضور کشورهای‌ قدرتمند اروپایی‌ استفاده‌ کنند به‌ طوری‌ که‌ کمال‌بیک‌ بوتان‌ در 1324/1916 در تفلیس‌ برآن‌ بود تا آرمان‌ ملی‌ کردان‌ را به‌ دوک‌ بزرگ‌ نیکلا، نایب‌السلطنة‌ قفقاز و سرفرمانده‌ نیروهای‌ روسیه‌ در جبهة‌ ترکان‌، بقبولاند (نیکی‌تین‌، ص‌ 416(.همچنین‌ پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و تصرف‌ بخشی‌ از سرزمینهای‌ عثمانی‌، در جنوب‌ شرقی‌ آناتولی‌ توسط‌ بریتانیا، سبب‌ شد تا این‌ دولت‌ برای‌ حفظ‌ مناطق‌ نفت‌ خیز موصل‌ و جلوگیری‌ از تصرف‌ آن‌ به‌ وسیلة‌ کمالیستها، به‌ نیروهای‌ کرد مخالف‌ ترکیه‌ توجه‌ کند. کاکس‌، کمیسر عالی‌ بریتانیا در عراق‌، پیشنهاد کرد که‌ با حمایت‌ بریتانیا از کردها، عثمانیها را می‌توان‌ تضعیف‌ کرد (اولسون‌، ص‌ 72؛ کوچرا، ص‌ 54ـ 55). سرگرد نوئل‌ در 1338/1919 از عراق‌ گزارش‌ داد که‌ خاندان‌ بدرخانی‌ مورد احترام‌ مردم‌ منطقه‌ است‌ و می‌تواند رهبری‌ امرا و کشاورزان‌ کرد را بر عهده‌ بگیرد (بروئینسن‌ 1922، ص‌ 276). با شدت‌ یافتن‌ تهدید کمالیستها، دولت‌ بریتانیا در پی‌ آن‌ برآمد تا برای‌ حفظ‌ متصرفات‌ خود، مناطق‌ کردنشین‌ ترکیه‌ از جمله‌ جزیره‌ را تصرف‌ کند (کوچرا، همانجا). بنابراین‌، خلیل‌بیک‌ بدرخانی‌ که‌ از اعضای‌ مهم‌ جامعة‌ کرد بود، با آغاز شورش‌ ـ باشگاه‌ کرد قسطنطنیه‌ ـ انتخاب‌ شد تا به‌ کمک‌ سرگرد نوئل‌، عامل‌ وحدت‌ در شورش‌ کردان‌ درسیم‌، دیاربکر، وان‌ و بتلیس‌ شود (کوچرا، ص‌ 55(. پس‌ از افتادن‌ رواندوز به‌ دست‌ کمالیستها، چرچیل‌ به‌ وزیر مستعمرات‌ بریتانیا دستور داد تا به‌ خلیل‌بیک‌ نیرو و اسلحه‌ بدهد. او نیز اعلام‌ کرد که‌ هوادار انگلیس‌ است‌ و در این‌ راه‌ با ارمنیها و سرگرد نوئل‌ همکاری‌ خواهد کرد و برای‌ شروع‌ کار 000 ، 10 لیره‌ از بانک‌ قسطنطنیه‌ پول‌ گرفت‌ (کوچرا، ص‌ 56-57) و بنا شد که‌ به‌ همراه‌ نوئل‌ در بغداد بماند و با بریتانیا ارتباط‌ برقرار کند (اولسون‌، ص‌ 75). به‌ این‌ شکل‌، شورش‌ کردهای‌ ترکیه‌ آغاز شد و از 1300 ش‌/1921 تا 1302 ش‌/1923 طول‌ کشید. تا آنکه‌ دومین‌ موافقتنامه‌ را کمال‌آتاتورک‌ با فرانسه‌ امضا کرد و به‌ دنبال‌ آن‌ چرچیل‌ دستور داد از هر اقدامی‌ که‌ مایة‌ دلخوشی‌ کردهاست‌ خودداری‌ شود. شورش‌ کردها که‌ از آبان‌ 1300/ نوامبر 1921 آغاز شده‌ بود در بهمن‌ 1301/ فوریه‌ 1922 به‌ دست‌ جواد پاشا درهم‌ شکست‌. خلیل‌بیک‌ که‌ پس‌ از این‌ شکست‌ زندگی‌ خود را در خطر می‌دید، چندی‌ در بغداد ماند و آنگاه‌ به‌ قسطنطنیه‌ بازگشت‌ (کوچرا، ص‌ 57(.خاندان‌ بدرخانی‌، که‌ در تبعید با افکار آزادیخواهانة‌ اروپایی‌ آشنا شده‌ بودند، همزمان‌ با مبارزات‌ سیاسی‌ خود به‌ اشکال‌ دیگر مبارزه‌ (حزبی‌ و فرهنگی‌) نیز روآوردند. اما حکّام‌ محلی‌ این‌ اندیشه‌ها را دین‌ ستیزی‌ می‌دانستند (کینان‌، ص‌ 73(.با انقلاب‌ ترکهای‌ جوان‌ در 1326/1908 امین‌علی‌ بدرخان‌، شریف‌ پاشا، شیخ‌ عبدالقادر نهری‌ با استفاده‌ از شرایط‌ مساعد، در 1328/1910، جمعیت‌ «تعاون‌ و ترقی‌ کردستان‌ » را بنیاد نهادند (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 527؛ بروئینسن‌، 1922، ص‌ 275) تا به‌ این‌ وسیله‌ از این‌ انقلاب‌ حمایت‌، و در عین‌ حال‌ خواستهای‌ استقلال‌طلبی‌ خود را مطرح‌ کنند. سپس‌ مجله‌ای‌ ترکی‌ نیز به‌ نام‌ کرد تعاون‌ و ترقی‌ غزته‌سی‌ منتشر کردند که‌ مورد توجه‌ کردان‌ مهاجر قرار گرفت‌ (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 70). این‌ جمعیت‌ سازمان‌ سیاسی‌ نبود، زیرا گروهی‌ از روشنفکران‌ کُرد با اندیشه‌های‌ نامتجانس‌ بود که‌ خواهان‌ جدایی‌ از ترکیه‌ و تحت‌تأثیر اندیشه‌های‌ ناسیونالیسم‌ افراطی‌ بودند. با وجود این‌، زمینة‌ مساعدی‌ برای‌ فعالیتهای‌ سیاسی‌ در دوره‌های‌ بعد فراهم‌ آورد (همانجا، ص‌ 70). این‌ جنبش‌ با آنکه‌ آغاز موفقی‌ داشت‌، به‌ دلیل‌ وجود رقابتهای‌ دیرینه‌ بین‌ خاندان‌ بدرخانی‌ و نهری‌، تضعیف‌ شد (همان‌، ص‌ 71(.علاوه‌ براین‌ سازمان‌، تا پیش‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌، افسران‌ کرد که‌ از سران‌ پلیس‌ استانبول‌ بودند - مانند کلنل‌ محمدعلی‌ بدرخانی‌، خالدبیک‌، محمد امین‌بیک‌ ـ در «جمعیت‌ تعالی‌ کرد » جمع‌ شده‌ بودند (اولسون‌، ص‌ 22(.پس‌ از فوت‌ امین‌علی‌بیک‌ بدرخانی‌ در 1258/1868، پسر او امیر ثریا از چهره‌های‌ فعال‌ سیاسی‌ و حزبی‌ برای‌ استقلال‌ کردستان‌ بود. او در سوریه‌ متولد شد و در پاریس‌ درگذشت‌ (1362 ش‌/1983) امیر ثریا از پایان‌ تحصیلاتش‌ در قسطنطنیه‌ در 1322/1904 به‌ جرم‌ توطئه‌ بر ضد دولت‌ عثمانی‌ به‌ زندان‌ افتاد و سپس‌ تبعید شد. پس‌ از اعلان‌ مشروطیت‌ در ترکیه‌ توسط‌ ترکان‌ جوان‌ امیر ثریا به‌ قسطنطنیه‌ بازگشت‌ و روزنامه‌ کردستان‌ را به‌ زبانهای‌ ترکی‌ و کردی‌ منتشر کرد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 527) که‌ در 1327/1909 توقیف‌ شد. وی‌ مجدداً به‌ زندان‌ افتاد و سال‌ بعد تبعید شد. در 1331/1912 به‌ پایتخت‌ بازگشت‌ و دوباره‌ انجمنی‌ بنا نهاد، اما دستگیر شد و در پی‌ آن‌ به‌ زندان‌ افتاد و پس‌ از رهایی‌ در 1332/1913 از ترکیه‌ گریخت‌ ( د. اسلام‌ ، ذیل‌ «بدرخانی‌») و در 1333/1914 با تأسیس‌ «جمیعت‌ گروههای‌ کردی‌» در قاهره‌ از جنبش‌ کمال‌ آتاتورک‌ حمایت‌ کرد (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 77) و نشریه‌ای‌ کردی‌ در قاهره‌ منتشر کرد. او در عقد معاهدة‌ سور (1838-1839/1919-1920) که‌ تأسیس‌ دولت‌ کردی‌ در آن‌ قید شده‌ بود نقش‌ مؤثری‌ داشت‌. ولی‌ با انعقاد قرارداد لوزان‌ در 1923 که‌ طبق‌ آن‌ قرارداد سور لغو شد و استقلال‌ کردستان‌ نیز منتفی‌ گردید، او فعالیتهای‌ خود را تجدید کرد ( د.اسلام‌ ، ذیل‌ «بدرخانی‌») و پس‌ از ایجاد «اتحادیة‌ ملی‌ کرد» (خویبون‌) که‌ هدف‌ آن‌ آزادی‌ و استقلال‌ کردستان‌، با مشی‌ مبارزة‌ مسلحانه‌ بود، امیر ثریا نیز به‌ خویبون‌ پیوست‌. جلالت‌ ] جلادت‌ [ علی‌ بدرخان‌، پسر امین‌علی‌، رئیس‌ کمیتة‌ اجرایی‌ آن‌ و کامران‌ و دیگر افراد خاندان‌ بدرخانی‌ اعضای‌ مؤثر آن‌ بودند (کوچرا، ص‌ 115-116). این‌ سازمان‌ در 1306 ش‌/1927 در دامنة‌ آرارات‌، دیاربکر، موش‌ و خنس‌ تعرضاتی‌ انجام‌ داد (همانجا) و در 1309 ش‌/1930 شورش‌ سراسر بتلیس‌، وان‌ و بوتان‌ را فراگرفت‌، اما سرکوب‌ شد (کینان‌، ص‌ 83 و 84) و عدة‌ زیادی‌ از این‌ خاندان‌ به‌ خارج‌ از ترکیه‌ تبعید شدند و امیرثریا نمایندگی‌ خویبون‌ را در پاریس‌ برعهده‌ گرفت‌. او سازمان‌ دهندة‌ سیاسی‌ در تاریخ‌ کردستان‌ بود (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 528(.افزون‌ براین‌، خاندان‌ بدرخانی‌ در اعتلای‌ فرهنگ‌ کردی‌ نیز مؤثر بودند. تا پیش‌ از قرن‌ سیزدهم‌/نوزدهم‌، بیشترین‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ کردها اختصاص‌ به‌ یادگیری‌ زبانشان‌ داشت‌ و محدود به‌ شعر و فولکلور بود (ادموندز، ص‌ 17) ولی‌ از این پس‌ روشنفکران‌ کرد که‌ عموماً از فرزندان‌ امرای‌ کرد بودند، بخصوص‌ خاندان‌ بدرخانی‌، دست‌ به‌ انتشار نشریاتی‌ در نهان‌ یا آشکار زدند. اولین‌ نشریة‌ کردی‌ در ذیحجة‌ 1315/ آوریل‌ 1897 منتشر شد که‌ «کردستان‌» نام‌ داشت‌ و به‌ زبان‌ ترکی‌ ـ کردی‌ با لهجة‌ کُرمانجی‌ (بوتانی‌ شمالی‌) منتشر می‌شد (ادموندز، ص‌ 16ـ17). این‌ نشریه‌ را امیر مدحت‌ فرزند امین‌ علی‌بیک‌ بنیاد نهاد و مطالب‌ آن‌ بیشتر فرهنگی‌ و آموزشی‌ بود (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 69ـ70). پخش‌ و نشر آن‌ غیر عادی‌ بود و در پایتختهای‌ اروپایی‌ منتشر می‌شد (انتصار، ص‌ 82). بین‌ سالهای‌ 1309ـ 1318/1892ـ1900 در شهرهای‌ قاهره‌، لندن‌، کشور یوگسلاوی‌ و شهر فولکستون‌ در شمال‌ انگلستان‌ منتشر شد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 527؛ ادموندز، ص‌ 17). پس‌ از انقلاب‌ ترکهای‌ جوان‌، مجدداً در استانبول‌ به‌ سردبیری‌ ثریا بدرخان‌ بیک‌، نشر یافت‌ و به‌ حمایت‌ از انقلاب‌ آنان‌ پرداخت‌. پس‌ از 1332/1914 به‌ قاهره‌ منتقل‌ شد. افزون‌ بر امیر مدحت‌، برادران‌ او امیر ثریا و امیر عبدالرحمان‌ نیز با این‌ نشریه‌ همکاری‌ می‌کردند (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 69ـ70؛ نیکیتین‌، ص‌ 414ـ 415). اما به‌ دلیل‌ اختلاف‌ بین‌ خانوادة‌ بدرخانی‌ و سادات‌ نهری‌، در کار این‌ نشریه‌ اختلال‌ ایجاد شد و روزنامه‌ به‌ حالت‌ تعلیق‌ درآمد (نیکیتین‌، ص‌ 415(از 1311 ش‌/1932 تا 1314 ش‌ / 1935 و از جمله‌ 1320 ش‌/1941 تا 1322 ش‌1943/، شاهزادگان‌ و بازماندگان‌ بدرخان‌ در دمشق‌ به‌ چاپ‌ نشریات‌ ادبی‌ کرد پرداختند. جلادت‌ (متوفی‌ 1330 ش‌/1951) یکی‌ دیگر از فرزندان‌ امین‌علی‌ به‌ کار طبع‌ نشریات‌ کردی‌ پرداخت‌. او در قسطنطنیه‌ و مونیخ‌ تحصیلات‌ خود را به‌ پایان‌ رسانید و در 1306 ش‌/1927 به‌ ریاست‌ کمیتة‌ اجرایی‌ خویبون‌ انتخاب‌ شد. با قیام‌ شیخ‌ سعید به‌ ترکیه‌ بازگشت‌ و پس‌ از شکست‌ این‌ قیام‌ در1309 ش‌/1930 به‌ سوریه‌ پناهنده‌ شد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 528). در خلال‌ سالهای‌ 1932ـ1935 مجلة‌ هاوار (احضار ـ دعوت‌) را در سوریه‌ به‌ زبان‌ فرانسوی‌ و کردی‌ منتشر کرد که‌ به‌ تجدید حیات‌ ادبیات‌ عامیانة‌ کردی‌ کمک‌ شایانی‌ کرد. او همچنین‌ الفبای‌ کردی‌ را به‌ حروف‌ لاتین‌ تهیه‌ کرد و کتابچه‌های‌ تهجّی‌ و قرائت‌ زبان‌ کردی‌ را منتشر ساخت‌، دستور زبان‌ معیاری‌ برای‌ زبان‌ کردی‌ تدوین‌ کرد و در طول‌ جنگ‌ دوم‌ مجلة‌ روناهی‌ را انتشار داد (وانلی‌، ص‌ 149) و در واقع‌ او و برادرش‌ کامران‌ با انتشار نشریات‌ هاوار ، روناهی‌ ، روژانو ، استیر در دمشق‌ و بیروت‌ جنبش‌ مهم‌ فرهنگی‌ کرد را به‌ راه‌ انداختند (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 170(.کامران‌ بدرخانی‌ فرزند امین‌علی‌بیک‌، شاعر، لغت‌ شناس‌، ادیب‌ و مورخ‌ کُرد، از پایه‌گذاران‌ روزنامه‌نگاری‌ کُرد بود که‌ به‌ همراه‌ برادرش‌ جلادت‌ در نشریه‌ کردستان‌ همکاری‌ می‌کرد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 528). نشریة‌ روژنو را به‌ کردی‌ و فرانسوی‌ با خط‌ لاتین‌ چاپ‌ کرد (1322ـ1325 ش‌/ 1943ـ 1946؛ وانلی‌ ص‌ 150) و سپس‌ استیر (1322 ش‌/1943) و روناهی‌ (1322ـ1324 ش‌/ 1943ـ1945) که‌ نشریات‌ ادبی‌ بودند و در سوریه‌ منتشر و تحت‌نظر او چاپ‌ می‌شدند (کرینبروک‌، ص‌ 74). همچنین‌ 1326 ش‌/1950 در مدرسة‌ شرقی‌ دانشگاه‌ سوربن‌ کردی‌ تدریس‌ می‌کرد و به‌ همت‌ او رشتة‌ لغت‌ و ادب‌ کردی‌ در آن‌ دانشگاه‌ تأسیس‌ شد (مردوخ‌ روحانی‌، ج‌ 3، ص‌ 528). امیر کامران‌ لهجه‌ کُرمانجی‌ را با خط‌ لاتین‌ نوشت‌. فعالیتهای‌ وی‌ در ارتقای‌ ادب‌ کُردی‌ مؤثر بود (کندال‌، شریف‌ وانلی‌، و نازدار، ص‌ 170(.خاندان‌ بدرخانی‌ امیدوار بودند که‌ حکومت‌ کُردها را به‌ دست‌ بگیرند، اما تلاشهای‌ آنان‌ در این‌ راه‌ سبب‌ شد تا اندیشه‌ (ناسیونالیسم‌) کرد، با ریاست‌ این‌ خاندان‌ در بوتان‌ شکل‌ گیرد (بروئینسن‌ 1989، ص‌ 49) و فعالیتهای‌ فرهنگی‌ آنان‌ سبب‌ رشد و اعتلای‌ فرهنگ‌ کردی‌ شد و آن‌ را از شکل‌ ابتدایی‌ به‌ صورت‌ مدون‌ درآورد.منابع‌: سیسیل‌جی‌. ادموندز، کردها، ترکها، عربها ، ترجمه‌ ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌ 1367 ش‌؛ محمود دُرّه‌، القضیة‌الکردیة‌ ، بیروت‌ 1966؛ کندال‌، عصمت‌ شریف‌ وانلی‌، و مصطفی‌ نازدار، کردها، ترجمه‌ ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌ 1372 ش‌؛ کریس‌ کوچرا، جنبش‌ ملی‌ کرد ، ترجمه‌ ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛ درک‌ کینان‌، کردها و کردستان‌ ، ترجمه‌ ابراهیم‌ یونسی‌، تهران‌ 1372 ش‌؛ بابامردوخ‌ روحانی‌، تاریخ‌ مشاهیر کرد ، ج‌ 3: اُمراء و خاندانها ، تهران‌ 1371 ش‌؛ واسیلی‌ نیکیتین‌، کرد و کردستان‌ ، ترجمه‌ محمد قاضی‌، تهران‌ 1366 ش‌؛M.Uon. Bruninessen, Agha, Shaikh and state: the social and political structures of Kurdistan , London 1922; idem, ûKurdish Societyý, in The Kurds: acontemporary overuiew , ed. Philip G.Kreyenbroek and Stefan Sperl, London 1989; John Bulloeh, Harvey Morris, No friends but the mountains: the tragichistory of the Kurds , New york 1992; Ismet Cheriff Vanly, ûThe Kurds in Syria and Lebanoný, in The Kurds: A contemporary qverview , ed. Philip G.Kryenbroek and Stefen Sperl, London 1989 s.v. ûBadrkhan ¦ â ¦ ý, (by B.Nikitine); Nader Entessar, Kurdish eth non ationa lism , London 1990; Micheal M.Gunter, The Kurds in Turkey: a political dilemma , Boulder 1990; Philip G.Kreyenbroak, ûThe Kurdish longuageý, in The Kurds: a contemporary overview , ed. Philip G.Kreyenbroek and Stefan Sperl, London 1989; Robert Olson, The emergence of Kurdish nationalizm and the Sheikh Said rebllion: 1880-1925 , Austin 1989. ; EI ,
نظر شما
مولفان
گروه
اسلام معاصر ,
رده موضوعی
جلد 2
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده