بدرالدین پهلواروی ، از مشایخ طریقة قادریة هند. در 1268 در پهلواریِ ایالت بهار متولد شد (حسنی، ج 8، ص 88). پدرش محمد شرفالدین (متوفی 1289) صوفی و شاعر (صاحبِ دیوان اشعار فارسی) بود و جدّش محمد هادی (متوفی 1271) نیز عالمِ علومِ عقلی و نقلی بود و از آثار او حاشیة فصوصالحکم در دست است (قادری پهلواروی، ص 53 ـ 54). پهلواری از دیرباز مرکز علم و عرفان بودهاست و نیاکان بدرالدین، مخدوم شمسالدین جنید ثانی (متوفی 1072)، خانقاه جنیدیه و مخدوم مجیباللّه (متوفی 1191)، خانقاه مجیبیه را در آنجا بنیان نهادند (همان، ص 25). همة مشایخ و اقطاب این خانقاه صاحبِ تألیفات عربی و فارسی بودهاند و آثار آنان در کتابخانة خانقاه مجیبیه موجود است.بدرالدین نزد پدر و شیخ نعمت مجیب و مراد خود علی حبیب نصر به تحصیل پرداخت (حسنی، همانجا). در 1304 به حج رفت و در محضر علمای آنجا از جمله عبدالله صالح سناری، ابوحضیر مدنی، عبدالحق مهاجر مکّی، محمدبنعلی حریری و محمدسعید مغربی کتب حدیث را خواند و پس از مراجعت به هند از طریق مکاتبه از چند دانشمند دیگر عرب، چون عبدالجلیل براده، عبدالحی کتانی، و سلیمان حبیبالله، سند و اجازة خواندن برخی متون را گرفت (قادری پهلواروی، ص 55 ـ 56). در 1289 عمویش، فضلالله، او را به جانشینی خود در خانقاه جنیدیه منصوب کرد و در 1309 او رسماً عهدهدار امور خانقاه شد و به تربیت مریدان پرداخت و طریقة خود را تا افغانستان رواج داد. در خانقاه او مکتوبات صدی مخدومالملک شرفالدیناحمدبن یحیی * مَنْیَری، به زبان فارسی، رسماً تا سالها تدریس میشد و اغلب مریدان او در آن شرکت میکردند. در 1333 دولت انگلیس به سبب علم و فضلش به او لقب «شمسالعلما» داد، اما بدرالدین هنگام جنگ جهانی اول در پی سازش انگلیس با عثمانیها این لقب را پس داد و به نهضتهای احیای خلافتِ ترکیه و عدم همکاری با دولت انگلیس که در هند فعالیت داشتند، پیوست (حسنی، ج 8، ص 89؛ قادری پهلواروی، ص 56-60). در 1339 «امیر شریعت» ایالتهای بهار و اوریسه شد و در امور شرعی و اجتماعی و سیاسی به راهنمایی مسلمانان هند پرداخت (حسنی، همانجا؛ قادری پهلواروی، ص 60). بدرالدین در 17 صفر 1343 در پهلواری درگذشت. به گفتة عبدالحی حسنی (همانجا) او شیخِ کامل و صاحبِ اخلاق نیکو و دایم مشغول مطالعه بود.آثار او تماماً به اُردو و بدین شرح است: لمعات بدریه ، مجموعة نامههای او که حکیم محمد شعیب نیّر در چندین جزو گردآورده و تاکنون پنج جزو از آن چاپ شده است. بیشتر این نامهها دربارة مسایل فقهی و اجتماعی مسلمانان هند است؛ بیانالمعانی ، در تفسیر قرآن (ناتمام)؛ تذکرة انساب خاندان امیر عطاءالله (نسخة خطّی)؛ ردّ اعتراض عمدةالطالب فی انساب آل ابیطالب ؛ رسالة طاعون ؛ الوسیلة والتوسل ؛ رؤیت هلال ؛ مجموعة اشعار (قادری پهلواروی، ص 62). سه اثر اخیر چاپ شده است.منابع: عبدالحی حسنی، نزهةالخواطر و بهجةالمسامع والنواظر ، حیدرآباد دکن 1382-1410/1962-1989؛ هلال احمد قادری پهلواروی، سوانح حضرت مولانا سیّد شاه محمد امانالله قادری پهلواروی ، پتنه 1410.