بَدْر (پیر) ، شیخ بدرالدین بدرِ عالَم، از اولیای سلسلة جُنیدیّه که مردم بیهار و بنگال احترام عمیقی برای او قایلاند. در بنگال مشهور است که او و پنج پیر سُنارگائونی بر آبها فرمان میرانند. ملوانان بنگال هنگامی که روانة دریا میشوند، این دعا را میخوانند: «اللّه، نبی، پانچپیر، بدر». اصل پیر بدر از میرت (در اوتارپرادش) بود. در آنجا جَدّ اعلای او، شیخ فخرالدین زاهد (متوفی 704)، خانقاهی بزرگ دایر کرده بود. پدر بزرگش، شیخ شهابالدین حقگو، به فرمان محمدبن تُغْلُق (حک : 725ـ752)، به جرم انتقاد از آرای مذهبی او، کشته شد. پیر بدر نزد پدر خود، فخرالدین ثانی، و سید جلالالدین بخارایی، یکی از مشایخ سهروردیه، تربیت روحانی یافت. شیخ شرفالدین یحیی او را به بیهار دعوت کرد، ولی پیر بدر زمانی به آنجا رسید که شیخ در 782 درگذشته بود. پیر بدر نخست با دختری از خانوادهای هندو در بیهار ازدواج کرد، ولی بعدها با خاندان فرمانروای جونپور * وصلت کرد. در سفرهایش به بنگالِ شرقی، عدة زیادی از ملوانان هندو را به اسلام مشرَّف گردانید و به استقرار قدرت مسلمانان در سنارگائون کمک کرد. مدتی در چیتاگُنگ مقیم شد. ] محلّ [ چلهنشینی او در محلة غربیِ بخشی بازار ، حافظ این شهر به شمار میآید و ملوانان هندو و مسلمان آنجا را زیارت میکنند. حکمرانی بر دریاها و رودها را از مختصّات معنوی خانوادة او میدانند. نقلاست که فخرالدین زاهد جماعتی را از غرق شدن در رود یَمنا (جَمنا) نجات داد. روایت شده است که پیر بدر «سوار بر صخرهای شناور» به چیتاگنگ رسید. او در 27 رجب 844 در بیهار درگذشت. مقبرة او در آنجا به چهوتی درگاه مشهور است (مقبرة شرفالدین یحیی مَنیری به بری درگاه معروف است).منابع: ] عبدالحی حسنی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر ، حیدرآباد دکن 1382ـ1410/1962ـ1989، ج 3، ص 27 [ ؛ عبدالحق بن سیفالدین عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار ، دهلی 1891، ص 129؛ عبیدالحق، تذکرة اولیاء بنگاله ، نواکهالی 1931، ص 64ـ72؛ در مورد اسلافش: محمد غوثی، گلزار ابرار (انجمن آسیایی بنگال، ایوانف 97، گ14)؛ غلاممعینالدین، معارجالولایة (مجموعة شخصی) ج2، ص563؛JASB , Part I, 3(1873), 302-303.