بدخشانی نقشبندی، محمّدابراهیم خلیلاللّه معروف به خلیفه ابراهیم، از مشایخ صوفیة قرن یازدهم و دوازدهم. پدرش محمّدعلی مشهور به حاجی بابا، از ترکستان به هند رفت و بدخشانی در 1087 در شاه جهانآباد دهلی زاده شد (واله داغستانی، گ 62). او ابتدا در زمرة سپاهِ نوّاب فتحاللّهخان خوستی، از امرای اورنگ زیب، بود (همان، گ 63). شاهزاده محمّد معزّالدین، از احفاد اورنگ زیب، اعتقاد زیادی به بدخشانی داشت و بیشتر اوقاتش به مصاحبت با او میگذشت تا آنکه بدخشانی به او مژدة سلطنت داد و پس از سه سال که پدر محمّد معزّالدین وفات یافت، او طبق پیشگویی بدخشانی، بر سه برادر خود چیره شد و به سلطنتِ هندوستان رسید و ملقّب به جهاندار شاه * شد (همان، گ 62). اما چون معزّالدین پای از دایرة عدل و شریعت بیرون گذاشت، بدخشانی از لشکرش کناره جست و ترک ملاقاتِ او کرد. محمّد معزّالدین پس از یازده ماه مغلوب برادرزادة خود، محمّد فرّخ سیر * ، شد. ازینرو همگان دانستند که محمّد معزّالدین با نظر بدخشانی به سلطنت رسیده و نیز به سبب بیتوجّهی او پادشاهی و زندگی را از دست داده است (همان، گ 63-64). محمّد فرّخسیر از بدخشانی کینه به دل داشت؛ زیرا برکناری پدر خود را معلولِ توجّه او به عمّ خویش، محمّد معزّالدین، میدانست. بدخشانی در طول هفت سال سلطنتِ فرّخسیر، در دکن و ولایات دیگر اقامت گزید، سپس به شاهجهانآباد دهلی رفت. ارکان دولت، خاطرِ پادشاه را نسبت به بدخشانی مشوّش کردند. در این وقت، برهانالملک که صوبهدار لکهنو بود، به سبب ارادتِ بسیار، از او خواست به لکهنو بیاید و چون بدخشانی دعوت او را پذیرفت، برهانالملک چند ده را جهتِ خادمان و مریدانِ او مخصوص گردانید و تا 1160، عواید آن، صرفِ خانقاه بدخشانی میشد. پس از وفاتِ برهانالملک، بدخشانی توجّه خود را به واله داغستانی معطوف کرده بود (همان، گ 64). بدخشانی در 1165 درگذشت (بغدادی، ستون 38(برخی بر آناند که بدخشانی فضایل کسبی نیاموخته است (صبا، ص 16؛ هدایت، ص 42) اما به اشاره و الهامِ مولانا جلالالدّین بلخی و با اجازة پیر خود، میرجلالالدّین بدخشی، پنج دفتر مشتمل بر 000 ، 6 بیت، بر شش دفترِ مثنوی مولوی افزوده است (واله داغستانی، گ 62-63؛ بغدادی، ستون 38). بدخشانی به سبب اُمّی بودن، قواعد و ضوابط شاعری را اعمّ از بحر و قافیه رعایت نکرده است (واله داغستانی، گ 63). مؤلّفِ ریاضالشعرا در توجیه این ضعف او، ابیاتی سروده و آن را بر پایان این مثنوی افزوده است (همانجا). از مثنوی او با نام «احسنالقصص» یاد شده (اته، ص 53)، اما رضازادة شفق، خاوری را ناظم این مثنوی دانسته است (همان، ص 53، حاشیه). صاحبِ ریاضالشعرا بدخشانی را دارای تألیفاتی مشتمل بر حقایق و معارف میداند، و نیز فصلی از مثنوی او ذکر میکند و از کتاب دیگر او، شرح نکات سیّدنعمتاللّ'ه کرمانی ، نام میبرد و آن را حاوی نکات و مطالب عالی میداند (واله داغستانی، گ 64).منابع: کارل هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی ، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران 1351 ش؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین: اسماءالمؤلفین و آثارالمصنّفین ، در حاجیخلیفه، کشفالظنون عن اسامی الکتب والفنون ، ج5، بیروت 1402/1982؛ محمدمظفر حسینبن محمد یوسفعلی صبا، تذکرة روز روشن ، چاپ محمدحسین رکنزادة آدمیت، تهران 1343 ش؛ علیقلی واله داغستانی، ریاضالشعراء ، نسخة عکسی از فیلم ش 1301 موجود در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران؛ رضاقلیبن محمدهادی هدایت، تذکره ریاضالعارفین ، چاپ مهرعلی گرکانی، تهران ] 1344 ش [ .