بُخور، جادة یکی از قدیمترین جادههای کاروانی در شبهجزیرة عربستان. این جاده، از جنوب و مغرب شبه جزیرة عربستان (از عمان) آغاز میشد، و از یمن (شهرهای عدن و قان) تا غزّه در کنار مدیترانه امتداد داشت. جادة بخور به شَبْوَه (پایتخت حضرموت)، سپس تِمْنَع (پایتخت دولت قَتَبان)، و وادی خَریب و مآرِب (پایتخت سبا)، و سپس به قَرن'اوُو در سرزمین مَعین امتداد مییافت و از آنجا به نجران میرفت و همچنان در جهت شمال ادامه داشت (تقیزاده، قسمت 1-2، ص 21؛ اسین، ص 32). نجران از مهمترین آبادیها و مراکز ارتباطی پیش از اسلام بود، زیرا در آن جادههای ممتد از جنوب به هم میپیوستند و جادة بازرگانی مهم شام از آنجا به جادههای عربستان جنوبی میپیوست. جادة دیگری از نجران، از وادی دَواسر به یمامه و کرانههای جنوبی خلیج فارس و جادة عراق میپیوست (جوادعلی، ج 1، ص 221). بخورات از محصولات قسمت جنوبی عربستان است که در جنگلهای بخور منطقه (کندر و مُرّ و غیره) به دست میآمد. ادویة معطر و حیوانات کمیاب و پرارزش، مانند طاووس و بوزینه، و نیز کالاهای دیگر از هند و آفریقا (سومالی) از راه دریا به جزیرة اسکوترا و به عمان در جنوب شرقی عربستان وارد میشد، و از آنجا با کالاهای جنوب غربی عربستان، بویژه بخورات، به گرهه (الاحساء) و بابل و تَدْمُر و فلسطین و صور (پایتخت فنیقیان) حمل میشد. از عمان (مَغان یا سُحار) و دیلمون (بحرین)، جادة دیگری به حضرموت و سواحل جنوبی یمن وجود داشت (حورانی، ص 16) و از مغرب عربستان در مناطقی که مَعینیان و سباییان و دولتهای دیگر حکومت میکردند، میگذشت و سپس از مکه و احتمالاً از یثرب (مدینه) عبور میکرد تا بندر اَیْله (عقبه) و از آنجا به شبة جزیره سینا و مصر، یا به شهر غَزّه در کرانة دریای مدیترانه، میرسید و از آنجا به سوریه و فلسطین و فنیقیه و آسیای صغیر و دریای اژه (بحرالجزایر) و یونان ادامه مییافت (تقیزاده، قسمت 1-2، ص 19-21). ظاهراً در این جادهها پس از ظهور اسلام نیز رفت و آمد میشد و آبادیهایی در طول این جادهها به چشم میخورد. جغرافیدانان مسلمان، فاصلة آبادیها از بندرها و شهرهای جنوب عربستان تا شمال را با ماه و مرحله و میل ذکر کردهاند. به نوشتة اصطخری (ص 28) عَدَن (محل ورود کالاها) تا مکه حدود یک ماه فاصله داشت، و از دو جاده به مکه میرفتند: یکی از ساحل دریا که دورتر بود، دیگری از جادهای کوتاهتر که از صَنْعا (پایتخت یمن) و صَعْدَه و جُرَش و نجران و طایف میگذشت و به مکه میرسید. به نوشتة ابنرسته (ص 177-178)، فاصلة مکه تا مدینه حدود 266 میل، و به نوشتة مقدسی (ص 106) یازده مرحله (هر مرحله حدود شش فرسنگ) بوده است. اصطخری (ص 27) طول جادة دمشق تا مدینه را حدود بیست مرحله نوشته است. مقدسی (ص 106-107) فاصلة شام تا مدینه را، با تعیین اماکن میان جاده، حدود 23 مرحله ضبط کرده است. به نوشتة حِتّی (ص 74)، سفر کاروانهای تجارتی از مَعین تا بندر ایله هفتاد روز طول میکشیده است.پس از مدینه جادة خشکی به دَیْدان (یا العُلا) میرسید (اولیری، ص 155). بهنوشتة یاقوت (ج 3، ص 709) العلا نام محلی از وادیالقُری است که میان آنجا و شام قرار دارد. پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم هنگام رفتن به تبوک در آنجا فرود آمد و مسجدی بنا کرد. اینمحل که تقریباً در سه کیلومتری جنوب غربی دیدان قدیم ساخته شد، ابتدا قُرّح نام داشت، سپس به العلا تغییر نام داد (تقیزاده، قسمت 3-6، ص 10). جادة بازرگانی بخور پس از العلا به تَیْماء میرسد، که نامش در تورات آمده و در اسلام نیز شهرتی دارد. این محل (یا ناحیه) عربستان جنوبی و حجاز و شام و عراق و مصر را به هم پیوند میداد (جوادعلی، ج 1، ص 581). پس از آن پترا ] شهر سنگی [ مرکز مهم حمل و نقل مالالتجارة دولتهای میان آبادیها و شهرهای حَوْراء و ایله و غَزّه و بُصری' و دمشق بود. پترا از راه بیابان با ایران و سواحل خلیجفارس ارتباط داشت (تقیزاده، قسمت 7-9، ص 4). جادهای از پترا به غَزّه در ساحل دریای مدیترانه میرسید.غزّه در تجارت عربستان به اندازهای اهمیت داشت که میتوان آن را شریان حیاتی مناطق جنوبی عربستان شمرد. در غزّه 24 (یا 44) نوع سکه ضرب میشد که در داخل عربستان رواج مییافت. در حقیقت، غزّه پایان جادة بخور و محصولاتی بود که از چین و هند و افریقا میآمد ]و در مقابل از مصر کالا و پارچه به آن نواحی حمل میشد [ (همان، قسمت 1-2، ص 21(داریوش هخامنشی که به تجارت و دریانوردی اهمیت فراوان میداد، فرمان داده بود تا اسکولاکس ، دریاسالار یونانی، در دریای سرخ و اقیانوس هند به بررسی بپردازد که قاعدتاً علاقة داریوش را به جادة بخور نشان میدهد؛ زیرا به نوشتة هرودوت، مقدار خراج سالانة سرزمین عربی به صورت جنسی (عطریات) به ایران پرداخت میشد. اما او به جایگاه این اعراب خراجگزار اشاره نکرده است (جواد علی، ج 1، ص 624، 625). ظاهراً لشکرکشی آیلیوس گالوس ، والی رومی مصر، به عربستان جنوبی (در 24 یا 25 ق.م) به فرمان اوگوستوس ، برای دست یافتن به جادة بخور (یا منبع بخورات) بوده است (زیاده، ص 216-217؛ دایرةالمعارف فارسی ، ذیل «حمیر»)؛ زیرا دولت روم (در این هنگام) که براثر فتوحات بر هر دو ساحل غربی و شرقی بحراحمر دست یافته بود و راه خروج تجارت بخور (یعنی مصر و شهرهای بندری سوریه) را مالک شده بود، به فکر تصرف منبع آن نیز افتاده بود (تقیزاده، قسمت 3-6، ص 31-32). به گفتة حتّی، استرابون جغرافیدان مشهور که با گالوس دوستی داشته و تاریخ این لشکرکشی را نگاشته است، خیانت نبطیان و راهنمایی آنان را در این لشکرکشی، موجب ناکامیها و رنجهای سپاه رومی میداند (حتّی، ص 59). سرانجام، سعی و کوشش رومیان در برقرار کردن کشتیرانی و به کار انداختن راه دریایی مصر و هندوستان از طریق بحراحمر و کشف موسم منظم بادهای موافق (مونسونهای) جنوب غربی که موجب آمد و شد سفاین میان بنادر بابالمندب * و بندر مصری (میوس هورموس) در ساحل غربی آن دریا گردید، ضربة بزرگی به بازرگانی عربستان جنوبی وارد ساخت، و پس از آن کلودیوس (حاکم رومی مصر) در نیمة اول قرن اول قم، به ضرر عربستان، تجارت هند را با مصر از طریق بحراحمر برقرار کرد. این امر طبعاً راه تجارت عمدة بخورات و حمل و نقل بینالمللی آن روز را که تا آن هنگام از جادة غربی عربستان میگذشت، به بحراحمر سوق داد (تقیزاده، قسمت 3ـ6، ص 33). به نوشتة حتّی (ص 76)، اطلاع از دورة بادهای موسمی و راه مستقیم دریایی به هندوستان وقتی صورت گرفت که روم بر مصر تسلط یافت. ورود کشتیهای رومی به اقیانوس هند، پایان رفاه عربها بود. از وضع جادة بخور در دورة ساسانیان اطلاعی در دست نیست. ظاهراً دولت روم شرقی از این جاده باخبر بوده است. احتمالاً حملة خسرو اول (انوشیروان) به یمن با تسلط بر این جاده، بیارتباط نبوده است.منابع: ابنرسته، کتابالاعلاقالنفیسة ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ املاسین، مکة مکرمه، مدینة منوره ، ترجمة احمد آرام، تهران 1358 ش؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتابالمسالک والممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ دولیسی ایوانز اولیری، انتقال علوم یونانی بعالم اسلامی ، ترجمة احمد آرام، تهران 1342 ش؛ حسن تقیزاده، تاریخ عربستان و قوم عرب در اوان ظهور اسلام و قبل از آن ، تهران 1329-1330 ش؛ فیلیپ خوری حِتّی، تاریخ عرب ، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران 1366 ش؛ جورج فدلو حورانی، دریانوردی عرب در دریای هند در روزگار باستان و در نخستین سدههای میانه ، ترجمة محمد مقدم، تهران 1338 ش؛ دایرةالمعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران 1345 ش ؛ نیکلا زیاده، الجغرافیة والرّحلات عندالعرب ، بیروت 1962؛ جواد علی، المفصل فی تاریخالعرب قبلالاسلام ، بیروت 1976-1978؛ محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسنالتقاسیم فی معرفةالاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965؛The Times atlas of the world , London 1985, 33.