بختخان ، با عنوان «حکمران صاحب بهادر سردار بختخان»، فرمانده نیروهای آزادیخواه در قیام نظامیِ هند معروف به «شورش نظامی بزرگ» در 1274/1857. بخت خان حدود 1212 در سلطانپور (اَوَدْه) متولد شد. پدرش عبداللّه خان، یکی از اخلاف غلام قادر روهیله، بعداز مرگ حافظ رحمت خان * و پراکنده شدن خاندان روهیله در لکهنو مستقر شده بود. عبداللّه خان به سبب ازدواج با شاهزادهای از خانوادة فرمانروایان مخلوعِ اوده، خود را از خویشان نزدیک خاندان سلطنتی میدانست (متکاف ، ص 146). بخت خان در بیست سالگی (حدود 1233) با درجة «صوبهدار * » به توپخانة تیپ هشتم پیاده نظام معروف به تیپ بریلی پیوست و مدت چهل سال متمادی یعنی تازمان شروع شورش بزرگ در این سمت باقی بود. آتشبار صحرایی به فرماندهی او در نخستین جنگ افغان در جلال آباد (1254ـ1258/1838ـ1842) به سبب خدمات برجستهاش امتیازات و نشانهای بسیار کسب کرد. از او به «فردی بیاندازه باهوش» که همواره «شیفتة معاشرت با انگلیسیان» بوده یاد شده است. اما مولوی سرفرازعلی در عقاید بخت خان تحول ایجاد کرد و او را از انگلیسیان سخت متنفر ساخت.بختخان بعداز قیام سپاهیان در بریلی (7 شوال 1273/31 مه 1857)، که دقیقاً برنامهریزی شده بود، دفعتاً به شهرت رسید. در این واقعه مقاومت انگلیسیها درهم شکست، و خان بهادرخان، نوادة حافظ رحمت خان، با عنوان نایبالسلطنة پادشاه مغول به فرماندهی روهیل کَهند رسید. سپس بختخان در 10 ذیالقعدة 1273/2 ژوئیة 1857 در رأس تیپ توپخانة خود از راه رامپور و مرادآباد و رجبپور به دهلی وارد شد و بهادرشاه ظفر، او را به فرماندهی تیپ توپخانه برگزید و او عملاً تمام قدرت را قبضه کرد. براثر اصرار او علمای طراز اول پایتخت، از جمله صدرالدین آزرده * و فضلِ حق * خیرآبادی، فتوای جهاد با انگلیس را امضا کردند. هنگام محاصرة دهلی، بخت خان چندینبار با انگلیسیها و نیروهای وفادار به آنها نبردهای سخت کرد، ولی سرانجام انگلیسیها موفق شدند نظامیان شورشی را از شهر خارج کنند. با سقوط دهلی در محرم 1274/سپتامبر1857، بخت خان که نتوانسته بود بهادرشاه دوم * ] حک : 1253ـ1274 [ ، پادشاه ضعیف النفس هند، را متقاعد کند تا همراه وی و قوای به هم ریختهاش به روهیل کَهند عزیمت کند، در 29 محرم 1274/19 سپتامبر 1857 با خاطری آزرده دهلی را ترک گفت. از این تاریخ به بعد اطلاع دقیقی از اقدامات او دردست نیست. گفتهاند که نخست در جلال آباد (از ناحیة هَردویی) و بعد در بلگرام * و میرزاگهات اردو زد و سرانجام به نیروهای بیگم حضرت محل در لکهنو ملحق شد و در 10 شوال 1275 دریکی از نبردها کشته شد. به قولی دیگر، در لباس مبدل و به صورت گدای راهب به نپال گریخت و درآنجا همراه با بقیة رهبران شورش نظامی، که امروزه نویسندگان وطن دوست آن نبرد را نخستین جنگ استقلال میخوانند، کشته شد.منابع: سیدهانیس فاطمه بریلوی، 1857 کی هیرو ، علیگره 1949، ص 65 به بعد؛ رئیس احمد جعفری، بهادرشاه ظفر اورانکا عهد ، لاهور ] بیتا. [ ، ص 835 ـ853؛ کمالالدین حیدر، قیصرالتواریخ، لکهنو 1896، ج 2، ص 312؛ شمسالعلماء منشی ذکاءالله، عروج عهد سلطنت انگلیشیه ، دهلی 1904، ص 676، 686، 696؛ نجمالغنی محمد رامپوری، اخبارالصنادید ، لکهنو 1904، ج 2؛ انتظامالله شهابی، مشاهیر جنگ آزادی ، کراچی 1957، ص 242ـ245؛ ظهیر دهلوی، داستان غدر ، لاهور 1955، ص 135، 140ـ143؛ غلام رسول مهر، 1857 کی مجاهد ، لاهور 1957، ص 104ـ120؛ حسن نظامی، دهلی کی جانکنی ، دهلی 1925؛Charles Ball, History of the Indian Mutiny ,London [n.d.], 508; G. Bourchier , Eight months' campaign against the Bengal Sepoy Army ..., London 1858,44; F. Cooper, The crisis in the Punjab, London 1858, 201; T.Rice Holmes, A history of the Indian Mutiny, London 1898, 352- 353; Insurrection in the East Indies presented to both Houses of Parliament , London 1858, 104; J.W. Kaye, History of the Sepoy War in India , London 1870, iii, 643; C.T. Metcalfe , Two native narratives of the Mutiny in Delhi, London 1898; Sir William Muir, Intelligence records of the Indian Mutiny of 1857 , ed. Coldstream, Edinburgh 1902,ii, 311; Parliamentary papers , London 1859, xviii,22; Punjab Government Record Office Publications: Monograph no. 15; V.D. Savarkar, The War of Independence 1857, Bombay 1947,295 and index; Surendra Nath Sen, Eighteen fifty-seven, Delhi 1957, 83-84, 101-102, 371 and index.