بُحَیْرَه(2) ، ولایتی (مدیریه) در شمال مصر. این ولایت کنار نیل غربی و نزدیک مصب آن واقع، و از شمال به بخش شمال شرقی اسکندریه، از جنوب به صحرای لیبی و ترعة خَطاطیه، از مشرق به نیل غربی، و از مغرب به اسکندریه محدود است. خلیج ابوقیر و دریاچة اِدْکو در شمال آن و مصب رشید در شمال شرقی و دریاچة مَرْیوط در جانب غربی آن قرار دارد. احتمالاً نام آن از دریاچة ابوقیر که بحیرةالاسکندریه هم نامیده میشد، گرفته شده است. این ولایت شهرهای مهمی مانند، شَرْنُوْب، شُبْرَخیت، رحمانیه، کَفَردُوار ابوحُمُّص و... دارد و شهر قدیمی دَمَنْهُور مرکز آن است. راهآهن قاهره ـ اسکندریه از این شهر میگذرد.خاک این ولایت بیشتر از مواد رسوبی و آبرفتی است که نیل بتدریج در آنجا رسوب گذاشته است. این منطقه به لحاظ رطوبت زمین و ریزش باران کافی و قرار داشتن در مسیر شعبهای از نیل، ناحیة کشاورزی مهمی شمرده میشود. محصولات عمدة آن پنبه، غلات، حبوبات، برنج و سبزیجات است (بستانی، ذیل «بُحیره»؛ د. اسلام ، ذیل «بُحیره»؛ ) فرهنگ جدید جغرافیایی وبستر ( ، ص 361؛ ) اطلس تایمز ( ، ص 86(پیشینه. مقدسی (ص 54، 194) در دو موضع ازدَمَنور (دمنهور مرکز بحیره) یاد کرده است؛ نخست آن را یکی از نواحی عباسیه شمرده و در جای دیگر زمینهای دو کرانة نیل غربی را ریف خوانده و قصبة آن را عباسیه، و دمنهور را یکی از شهرهای آن ذکر کرده است. به گفتة بکری (ص 66) و یاقوت (ج 1، ص 514) بحیره یکی از کورههای مصر شمرده میشد. همچنین یاقوت (ج 2، ص 601) مینویسد: «مرکز آن دمنهور را شهری میانه دیدم که میان آن و اسکندریه یک روز راه فاصله است و در راه مصر قرار دارد». به نوشتة ابوالفدا (ص 106) مرکز بحیره به دمنهورالوحش معروف و پارچههای دمنهوری به آنجا منسوب است. ابنبطوطه (ج 1، ص 20) در قرن هشتم از بزرگی، عواید دیوانی فراوان و محاسن بیشمار دمنهور خبر میدهد. به نوشتة ابنخلدون در دوران ممالیک و در زمان حکومت امیر سیفالدین بَرقوق (784-791) قبایل بربر هُو'ارِه و مُزاتِه و زِنّاته که در منطقة بحیره میزیستند از فزونی خراج سر به شورش برداشتند (ج 5، ص 470). امیر برقوق سپاهی به فرماندهی اَلاْ َقُالشَّع'بانی و احمدبن بَیْبَغا و اَیْنال به سرکوبی آنان فرستاد؛ و شورشیان، به سرکردگی بدربنسلام، شکست خورده گریختند (همانجا). اندکی بعد، بدربن سلام به بحیره بازگشت و این بار برقوق سپاه دیگری به فرماندهی اتابک ایْتُمُش و چند تن از امرا به جنگ او فرستاد (همانجا). پس از نبرد سختی که بین دو سپاه درگرفت بدر شکست خورد و فرمانبرداری کرد و امیر برقوق پس از برقراری آرامش، بُکْتَمَرُالشَّریف و سپس قَرَط بن عمر را به فرمانروایی بحیره منصوب کرد (همانجا). اما چندی نگذشت که بدر دوباره سر به شورش برداشت که قرط بن عمر شورش او را درهم شکست، بسیاری از همراهانش را کشت (همانجا) و سایرین را به شرط پذیرفتن خراج، بخشید (همان، ج 5، ص 571(ابنتغری بردی (ج 14، ص 337) از شیوع بیماری طاعون در بحیره و غَربیه در 833 ، در زمان حکومت الملکالاشرف بَرْسْب'ایْ (حک : 825-841) خبر میدهند که بیش از پنجهزار تن را از بین برد.در دورة عثمانی، آشوبهای این ناحیه اغلب به لشکرکشیهای تنبیهی میانجامید. در دورة اشغال فرانسویان نیز این منطقه هرگز روی آرامش ندید، قتل عام پادگان کوچک فرانسوی در دمنهور شاهدی بر این مدعاست ( د. اسلام ، ذیل «بحیره»).منابع: ابنبطوطه، سفرنامة ابنبطوطه ، ترجمه محمدعلی موحد، تهران 1361 ش؛ ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر والقاهرة ، مصر 1390؛ ابنخلدون، تاریخ ابن خلدون المسمی بکتابالعبر، و دیوانالمبتدا والخبر ، بیروت 1391/1971؛ اسماعیلبن علی ابوالفداء، کتاب تقویمالبلدان ، چاپ رینود و دیسلان، پاریس 1840؛ بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف ، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبداللهبن عبدالعزیز بکری، جغرافیة مصر من کتابالممالک والمسالک ، کویت 1400/ 1980؛ محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسنالتقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ یاقوت حموی،معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965؛EI , s.v. ûBuh ayraý, (by G.Wiet); The Times atlas of the world , London 1985; Webster's new geographical dictionary , Springfield 1988.