بحرین(1) («دو دریا»)، مفهومی که پنج بار در قرآن (یک بار در حالت رفع، فاطر: 12) آمده است. دو دریا یکی به خوشگواری و شیرینی، و دیگری به شوری و تلخی (فاطر: 12؛ فرقان: 53) وصف شده است. از هر دو گوشت تازه و زینتآلات [ «حِلْیَه»] به دست میآید، و کشتیهایی در آنها دیده میشود (فاطر: 12). طبری ( تفسیر ، ذیل فرقان: 53) میگوید: صفات خوشگوار و شیرین به آب رودخانهها و باران، و شور و تلخ به آب دریاها اشاره دارد.مانعی که «برزخ» (فرقان: 53؛ الرحمن: 20) و «حاجز» (نمل: 61) نامیده شده است، این دو دریا را از یکدیگر جدا میکند. دانشمندان مسلمان این مفهوم را به چندین وجه تفسیر کردهاند، از جمله اینکه در آسمان و بر روی زمین دریایی است که با برزخی از هم جدا شدهاند (طبری، تفسیر ، ذیل الرحمن: 20). اغلب آراء بیشتر جنبة جغرافیایی دارد و غالباً چنین میانگارند که منظور از دو دریا بحر روم (مدیترانه) و اقیانوس هند مشتمل بر بحراحمر است؛ ولی قرآن (لقمان: 27) از هفت دریا یاد میکند ( رجوع کنید به تکملة همین مقاله).از محل التقای دو دریا، یعنی «مجمع البحرین»، تنها یک بار در قرآن (کهف: 60 [ آیة 61 به صورت «مَجْمَعَ بَیْنِهِما»]) یاد شده است . برخی از مفسّران آن را محلّ التقای بحر فارس و بحر روم دانستهاند (رجوع کنید به بیضاوی، طبری، نَسفی، زمخشری و ...). دیگران محل التقای دو دریا را باب المندب، یعنی جایی که دریای اردن و بحراحمر به هم میپیوندند، یا (مثلاً قرطبی، الجامع ، ذیل کهف: 61) در محل تنگة جبلطارق دانستهاند. همچنانکه وِنسینک در مقالة «الخضر» ( د. اسلام ، چاپ اول)، خاطرنشان میکند «یکی از تعابیر بعید این است که مراد از التقای دو دریا، ملاقات موسی و خضر، یعنی دو دریای حکمت است» (رجوع کنید به تکملة همین مقاله).محمد ثانی پس از فتح قسطنطنیه عنوان «سلطانالبرّین و البحرین» را اختیار کرد، و این از جملة عناوینی است که بعد از او دیگر حکّام عثمانی نیز به کار بردهاند.منابع : علاوه بر قرآن و نظر مفسّرانرجوع کنید به EI 1 , Suppl., s. v. ûDj ¢ ugh ¢ ra ¦ fiya ¦ ý (by J. H. Kramers); J. H. Kramers, Geography and commerceý, in The Legacy of Islam , Oxford 1947; idem, L'influence de la tradition iranienne dans la gإographie arabe et la littإrature gإographique classique des Musulmans , in Analecta Orientalia , Leiden 1954; A. J. Wensinck, The Ocean in the literature of the Western Semites , Amsterdam 1918.تکمله . در قرآن (کهف: 60) به دیدار حضرت موسی و خضر علیهماالسلام اشاره شده است که ضمن آن، موسی و همراهش از «بهم آمَدَنگاه» دو دریا عبور کردهاند. مفسّران در تعیین این دو دریا اختلاف دارند، اما بیشتر آنان از دو دریای مشخّص مثل بحرروم و بحرفارس، بحر قلزُم و بحر محیط نام بردهاند. بیضاوی (ج 4، ص 120) قولی را نقل میکند که طبق آن مراد از دو دریا همان موسی و خضر است که یکی از دانش ظاهری و دیگری از دانش باطنی آکنده بود.این قول، اگر چه به ابنعبّاس هم نسبت داده شده است، با آیات مجاور آن سازگاری ندارد و قرطُبی (ج 11، ص 9) آن را ضعیف خوانده است.در چهار آیة دیگر (فرقان: 53، نمل: 61، فاطر: 12، رحمن: 19) بحرین به عنوان نشانهای از قدرت و تدبیر خداوند و نمونهای از نعمتهای او معرفی شده است. به گفتة قرآن، دو دریای شور و شیرین، که با یکدیگر از بعضی جهات مشابهت دارند، تلاقی میکنند، اما مانعی در میان هست که از آمیختن آب آنها با یکدیگر جلوگیری میکند. دربارة این دو دریا و به هم آمدن آنها و چگونگی در نیامیختن آب یکی با آب دیگری و برزخِ (حاجز) موجود میان آن دو، اقوال مختلفی ذکر شده است که عمدتاً به سه دسته تقسیم میشود: 1) مراد از بحرین دو دریای معیّن، مانند دریای فارس و روم (مدیترانه)، دریای روم و هند، دریای آسمان و زمین، دریای مشرق و مغرب است. بر اساس این قول، که غالباً از مفسّران نخستین نقل شده، برزخ بر یکی از معانیِ خشکی بین دو دریا، جزایر، فاصلة زمانی دنیا تا آخرت که نظام کنونی جهان در آن دگرگون میشود، آنچه بین زمین و آسمان است، سرزمین حجاز و سرانجام، عاملی نشأت گرفته از قدرت الهی، تطبیق شده است. 2) رودهای بزرگ و دریاها (به معنای لغوی «بحر» ـ آب فراوان ـ توجه شود) که اولی آب شیرین و دومی آب شور دارد. برخی آب باران را هم جزو دریای شیرین دانستهاند. در این صورت، مراد از برزخ مانعی خاکی است که به امر الهی از تباهی یکی بر اثر آمیختگی با دیگری پیشگیری میکند و ممکن است محسوس یا نامحسوس باشد، یا نفس طبیعت دو آبِ شیرین و شور است از نظر چگالی و همچنین کیفیت جریان آنها (بلندتر بودن بستر رودخانه از سطح دریا) یا عوامل دیگر. با توجه به شیرینی آب رودها و اشتراک آنها با دریاها در فوایدی که قرآن برای دو دریا بر شمرده، این قول بیشتر مقبول مفسران واقع شده است، هر چند در بیان آمیخته نشدن آب دو دریا، که محل التقای آنها همان مصب است، قول واحدی وجود ندارد و بسیاری از مفسران نیز در این باره سکوت کردهاند. بنابرقولی، میتوان گردش طبیعی دو جریان آب شور و شیرین را، که بهظاهر با یکدیگر آمیخته میشوند و با اینهمه هر کدام به حال خود میماند بر تعبیر «لا یَبْغیانِ» تطبیق کرد. رودها از آب برف و باران پدید میآیند، به سوی دریا پیش میروند و با آب دریا در میآمیزند. از تبخیر آب دریا ابر پدید میآید و باران و برف میبارد. این چرخه در بر دارندة در آمیختگی آب دو دریا و باقی ماندن آن دو به حال خود است. 3) مجموعة آبهای شیرین که بخش اعظم آنها در مخازن زیر زمین جای دارد، و رودها و چشمهها را از سویی و مجموعة آبهای شور دریاها را از سوی دیگر پدید میآورد. این قول با قول دوم قرابت بسیار دارد، ولی شمول آن بیشتر است. در این قول، برای عدم تجاوز دو آب بهیکدیگر، بیان خاصّی مطرح نشده است. در تفاسیر گذشته از بحث مستقیم پیرامون «بحرین»، نکات دیگری نیز دیده میشود. مثلاً بیشتر مفسران، آیة 12 از سورة فاطر را تمثیلی از مؤمن و کافر میدانند، با این تفاوت که آب شور فوایدی هم دارد. و نیز در تأویل آیة 19 سورة رحمن، از شماری از صحابه و امامان خاندان پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهو سلّم، نقل شده که دو دریا اشاره به حضرت علی علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللّهعلیها دارد. این تأویل با توجّه به روایات نبوی، که قرآن را دارای حقایق باطنی معرفی کرده، معنای ظاهری آیه را نفی نمیکند ( رجوع کنید به تأویل * ؛ باطن * ).اما هفت دریا که در قرآن (لقمان: 27) از آن یاد شده، به پدیدهای طبیعی نظر ندارد، بلکه در مقام بیان نامتناهی بودن پدیدههای عالم تکوین و، به تعبیر قرآن، «کلماتاللّه» است و اینکه اگر تمام آب دریاها با افزودن هفت دریای دیگر به عنوان مرکّب به کار رود، برای نگارش کلمات الهی کفایت نمیکند. طباطبائی (ج 16، ص 232) این نکته را یادآور شده است که عدد هفت در آیة یاد شده فقط افادة کثرت کلمات الهی میکند. سیدقطب (ج 6، ص 494) نیز مراد از بحر در آن آیه را همة دریاهای روی زمین میداند.منابع : علاوه بر قرآن؛ تفاسیر از جمله: محمودبن عبدالله آلوسی، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم و السبع المثانی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر ، بیروت 1404/1984؛ ابنعبّاس، تنویرالمقباس من تفسیرابن عباس ، لاِ بن طاهر محمدبنیعقوب فیروز آبادی، در مجمعالتفاسیر ، استانبول 1404/1984؛ هاشمبن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمودبنجعفر موسوی زرندی، تهران1334 ش؛ عبداللهبنعمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل ، در مجمع التفاسیر ،استانبول 1404/1984؛ علیبنمحمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل ، در مجمع التفاسیر ، استانبول1404/1984؛ محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛ فضلبن حسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد عارف زین، صیدا 1333ـ1356/ 1914ـ1937؛ محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1400ـ1403/ 1980ـ1983؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمدبنعمر فخر رازی، التفسیر الکبیر ، قاهره ] بیتا. [ ، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ 8محمدبناحمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، چاپ افست تهران 1364 ش؛ سید قطب، فی ظلال القرآن ، بیروت 1386/1967؛ عبداللهبن احمد نسفی، مدارک التنزیل و حقائقالتأویل ، در مجمعالتفاسیر ، استانبول 1404/1984، ذیل آیات مطرح شده در متن؛ نیز رجوع کنید به عبدالله تاج، «تفسیر آیات 19 و 20 سورة الرحمن» (جزوه دستنویس)؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403، ج 13، ص 281، ج 57، ص 25ـ27.