بَحرانی، علیبنسلیمان بنحسن، ملقببه زینالدین، محدّث و فقیه شیعیِ قرن یازدهم. وی نخستین کسی بود که در بحرین مدرسة آموزش حدیث برپا کرد و این علم را رواج داد (یوسف بحرانی، ص 14؛ سلیمان بحرانی، ص 74؛ علی بحرانی، ص 119؛ امین، ج 8، ص 247؛ کحاله، ج 7، ص 103). از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست، امّا میدانیم که در 1064 درگذشته و در روستای قَدَم، از روستاهای بحرین، به خاک سپرده شده است. در بحرین، نزد علامه سید ماجد بحرانی * ، شیخ محمدبن حسنبن رجب مُقابی، فقیه و نخستین امام جمعة بحرین در دورة صفویه، شیخ جعفربن کمالالدین بحرانی * (سلیمان بحرانی، همانجا) و سید نورالدین علیبن علی موسوی عاملی جَبعی (متوفّی 1068) تحصیل کرد (صدر، ص 419). سپس به ایران سفر کرد و در اصفهان نزد شیخ بهایی به تحصیل علم حدیث پرداخت (علی بحرانی، همانجا؛ یوسف بحرانی، ص 14). شیخ بهایی در اجازهای اجتهاد کاملش را تأیید کرده است (علی بحرانی، همانجا).پس از بازگشت بحرانی به زادگاهش، عدة زیادی در درس او حاضر میشدند، حتی نخستین استادش، محمدبنحسنبن رجب، متواضعانه به مراتب فضل و اعلمبودن او اذعان میکرد و خود را به حضور در درس او و استفاده از معلوماتش ملزم میدانست (یوسف بحرانی، همانجا). در علم حدیث چنان تبحّر داشت که در حوزههای علمی ایران (دیار عجم) به «امالحدیث» شهرت یافت (قمی، ص 302). سالها ریاست دینی مردم بحرین و رسیدگی به امور حسبیّه و قضاوت و امامت جمعه و جماعت را برعهده داشت و در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با بدعتها و منکرات کوشا و سختگیر بود. در دورة ریاست او عدالت برقرار و دست ظالمان کوتاه شد (یوسف بحرانی، همانجا).از بحرانی سه فرزند برجای ماند: شیخ صلاحالدین که محدث و ادیب و شاعر بود و پس از درگذشت پدر وظایف او را در قضا و درس و امامت جمعه و جماعت به عهده گرفت (یوسف بحرانی، ص 15) و در جوانی در شیراز درگذشت (سلیمان بحرانی، ص 75)؛ شیخ حاتم که فقیه بود (یوسف بحرانی، همانجا)؛ شیخجعفر که پس از مرگ برادرش، صلاحالدین، منصب و وظایف او را عهدهدار شد. علی، فرزند شیخجعفر، نیز مدتی در بحرین امور حسبیه را به عهده داشتو در امر به معروف و نهی از منکر کوشا بود و خصوصاً باامرا و بزرگان مداهنه نمیکرد؛ ازینرو برخی از آنان نزد شاه سلیمان صفوی (حک : 1077 - 1105) از او سعایت کردند و در نتیجه، به دستور شاه، با غل و زنجیر به ایران اعزام شد، اما وقتی به کازرون رسید، حقیقت امر بر شاه روشن شد و فرمان آزادیاش را صادر کرد. پس از آن، مدتی طولانی در کازرون اقامت کرد و در 1131، در همانجا درگذشت (یوسف بحرانی، ص 15ـ16).از بحرانی رسالههایی در صلاة و جواز تقلید و طهارة و جمعه و مناسک حج و حواشی بر «التهذیب» و «الاستبصار» و «المختصرالنافع» برجای مانده است (سلیمان بحرانی، ص 74؛ علی بحرانی، ص 120؛ قمی، همانجا؛ کحاله، ج 7، ص 103).منابع : عبداللّهبن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء ، چاپ احمد حسینی، قم 1401، ج 4، ص 102؛ محسن امین، اعیانالشیعة ، بیروت 1403/1983؛ سلیمانبن عبداللّه بحرانی، فهرست آل بابویه و علماءالبحرین ، چاپ احمد حسینی، قم 1404؛ علیبن حسن بحرانی، انوارالبدرین فی تراجم علماءالقطیف والاحساء والبحرین ، چاپ محمدعلی محمدرضا طبسی، نجف 1377، چاپ افست قم 1407؛ یوسفبن احمد بحرانی، لولوةالبحرین ، چاپ محمد صادق بحرالعلوم، قم ] بیتا. [ ؛ عبداللّه جزائری، الاجازةالکبیرة ، قم 1409، ص 32، 91، 208؛ محمدبن حسن حرّ عاملی، املالا´مل، چاپ احمد حسینی، نجف 1385/1965، ج 2، ص 189؛ حسن صدر، تکملة املالا´مل ، چاپ احمد حسینی، قم 1406؛ عباس قمی، فوائدالرضویّه فیاحوال علماءالمذهبالجعفریة ، ] بیجا،بیتا. [ ؛ عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1376 [ .