بحرالزَّنْج ، در عرف مسلمانان، قسمت غربی اقیانوس هند (بحرالهند * ) که در ساحل شرقی افریقا از خلیج عدن، یعنی خلیج بربری، تا سُفالَه و ماداگاسکار ادامه دارد و دورترین نقطهای است که مسلمانان میشناختند. این نام از نامِ ساحل مجاور، که به بلاد زنج یا زنگبار شهرت دارد، گرفته شده است. نام زنج به سیاهان بانتو * ، که از بربرها و حبشیان کاملاً متمایزند، اطلاق میشود. زنج نامی است بسیار قدیمی که حتی بطلمیوس با آن آشنایی داشته است. او از Z h g g i s a یا g g i z ¨ k r a Z i § a و کوسماس اندیکوپلوست از g g i o n ¨ i Z ¦ k a l d m e n o n e k e i © t o یاد میکند، ولی امروزه قرائت هرتسفلد در کتیبهای از نرسی ساسانی «ژندافریک شاه » (ج1، ص 119) مورد قبول نیست ( رجوع کنید به هنینگ، ج14، بخش 3، ص 515). این نام را مأخوذ از «زنگ» و «زنگی» فارسی (پهلوی زردشتی «زنگیک» به معنای سیاهپوست) دانستهاند، ولی شاید اصل محلی داشته باشد. این نام امروزه بر جزیرة زنگبار و بر یکی از شاخههای رود زامبزی که آن هم به نام زنگ است اطلاق میشود. اطلاعاتی که مسلمانان دربارة سواحل و دریای زنج دادهاند بسیار محدود و بعضاً متناقض است. ایشان از این دریا میترسیدند و از آن اجتناب میکردند. تنها جهانگردان مسلمانی که از آن عبور کردهاند مسعودی و ابنبطوطهاند و آنها هم بیشتر دربارة سرزمین و مردم آن بحث کردهاند و نه دربارة خودِ دریا. از نهنگ و شکار آن گاهی ذکری به میان میآید و جالب است که کلمهای که برای نهنگ به کار میبرند (فال یا اُوال) با واژة معمول در زبانهای اروپای شمالی شباهت دارد (سلیمانالتاجر، متن عربی، ص 4، 138ـ141؛ ترجمة فران، ص 30، 132ـ133؛ نیز رجوع کنید به مسعودی، ج1، ص 234، 334). واضح است که به تصور مسلمانان، قسمتی از ساحل به صورتی ادامه مییافته که با واقع بکلی فرق دارد. توماشک ، نقشهای از تصوراتی را که مسلمانان از این نواحی داشتهاند بازسازی کرده است. مارسل دویک نوشتههای جغرافیدانان مسلمان را دربارة دریا و سرزمین زنج جمعآوری کرده است (نیز رجوع کنید به حدودالعالم ، ص 471 بهبعد؛ شوموفسکی ). دریانوردی در این قسمت از اقیانوس هند، تابع بادهای موسمی است که رفت و آمدهای دیرین میان جنوب عربستان و شمال غربی هند شمالی و سواحل شرقی افریقا مبتنی بر آن بوده است (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به بحرالهند * و زنج * ).منابع: علیبن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر ، چاپ باربیه دمینارو پاوه دکورتل، پاریس 1861ـ1877؛L. Marcel Devic, Le pays des Zendjs, Paris 1883; W. B. Henning, in Studies presented to Vladimir Minorsky = BSOAS., XIV (1952); Herzfeld, Paikuli, I'Berlin 1924; Hudud al alam , tr. V. Minorsky, Cambridge 1970; T.A. Shumovsky, Tri neizvestnie Lotsii Akhmada ibn Ma ¦ dzhida, arabskogo Lotsmana Vasko da Gamii , Moscow 1957; Sulayma ¦ n the Merchant, Arabic text edited by Langles, in Reinaud, Relation des voyages faits par les Arabes et les Persans etc., Paris 1845, transl. G. Ferrand, Voyage du marchand arabe Sulayman, Paris 1922; W. Tomaschek, Die topographischen Capitel des indischen Seespiegels Moh ¤ i ¦ t ¤ , Vienna 1899.