بحث ، از مفردات مشترک در علوم اسلامی. کلمهای عربی به معنای حفرکردن، زیرورو کردن و کنار زدن خاک برای جستجوی چیزی. عبارت «البَحوث من الابل» در مورد شتر هنگامی که راه میرود و با دستانش خاک را پیدرپی کنار و عقب میزند به کار رفته است (فراهیدی، ج 3، ص 207). بحث به کاوشِ با دست و فحص، به کاوش با پا اطلاق شده است (ابن فارس، ج 1، ص 204). نیز در قرآن در آیة «فَبَعَثَاللّ'هُ غُر'اباً یَبْحَثُ فِیالاَرْضِ» (مائده: 31) به معنی کشف و طلب آمده است. معادل فارسی بحث، کاوِش و پژوهش است (بیهقی، ج 1، ص 207؛ آنندراج ، ذیل «بحث»). جرجانی (ص 61 - 62) گوید: بحث در لغت به معنای تفتیش و تفحص و در اصطلاح، اثباتِ استدلالیِ نسبتِ سلب یا ایجاب، میان دو شیء است. در جامعالعلوم احمد نگری (ج 1، ص 231) همین تعریف را با قید «در اصطلاح آداب مناظره» آورده: بحث، بر حملِ اعراضِ ذاتیِ موضوعِ علم بر آن و بیانِ احکام و احوالِ شیء و نیز بر خود مناظره اطلاق شده است. بحث به معنای عقلی و نظری، به مفهوم جستجو، بررسی و تأمل به کار رفته و از این حیث با نظر * مترادف شده است. ازینرو دو لفظِ بحث و نظر غالباً در کنار یکدیگر میآیند ( رجوع کنید به مسعودی، ج 6، ص 368 «اهلالبحث والنظر» در اطلاق به متخصّصان در بحث و جدل فلسفی). استبحاث، به معنای پرسش به جهت کسب خبر است (فراهیدی، همانجا) و مبحث (جمع آن مباحث) نه فقط به متعلّق پژوهش بلکه به خود پژوهش نیز اطلاق میشود ( د.اسلام ، ذیل واژه).در فلسفة اسلامی، نخستین کسی که حکیمان را در دو عنوان باحث و متأله مطرح کرده شهابالدین سهروردی (549 - 587) است. وی در مقدمة حکمةالاءشراق ، حکما را به چند طبقه تقسیم میکند: 1. حکیم الهی متوغّل در تألّه و عدیمالبحث؛ 2. حکیم بحّاث عدیمالتألّه؛ 3. حکیم الهی متوغّل در تألّه و هم متوغّل در بحث؛ 4. حکیم الهی متوغّل در تألّه، متوسط یا ضعیف در بحث؛ 5. حکیم الهی متوغّل در بحث، متوسط یا ضعیف در تألّه.حکیم متوغّل در تألّه و بحث، خلیفةاللّ'ه و دارای ریاست است و در غیاب و فقدان او مقام خلیفةاللّهی از آنِ حکیم متوغّل در تألّه و متوسط در بحث و در مرحلة بعد متوغّل در تألّه و عدیمالبحث است که زمین خدا هرگز از این آخری خالی نیست. امّا ریاست، به حکیم باحث، متوغّل در بحث و فاقد تألّه تعلق نمیگیرد. سهروردی میافزاید مقصودش از این ریاست، تغلّب نیست بلکه امامِ متألّه گاهی مستولی، ظاهر و مکشوف است، و زمانی خفّی، که در این صورت او را قطب * نامند. اگر سیاست به دست او باشد زمان، نوری است و چنانچه زمان از تدبیر الهی خالی باشد ظلمات، چیره و غالب خواهد بود. طلاّ ب نیز سه دستهاند: 1. طالب تألّه و بحث، 2. طالب تألّه، 3. طالب بحث. شیخِ اشراق تصریح میکند که کتابش برای مجتهد متألّه یا طالب تألّه مناسب است و کمترین درجاتِ خوانندة آن این است که بارقة الهی بر او وارد شود و ورودش ملکة وی گردد. اگر کسی در پی بحثِ تنهاست، بر اوست که به طریقت مشایین سلوک کند (ج 2، ص 11ـ13) گفتنی است که سهروردی از افلاطون با عنوان امامالحکمة و رئیسالحکمة یاد میکند (همان، ج 2، ص 10) اما ارسطو را امامالباحثین میخواند (همان، ج 1، ص 435).کتابی با عنوان البحث به جابربن حیان منسوب است (بروکلمان، ) ذیل ( ج 1، ص 429). حاجی خلیفه در کشفالظنون (ج 1، ص 2)، فصلی را به کتابهایی با عنوان الابحاث اختصاص داده است. آقا بزرگ طهرانی (ج 1، ص 63) نیز عنوان «الابحاث المفیدة فی تحصیلالعقیدة» را جزو نوشتههای علاّ مة حلّی آورده است. بحثالتحذیر ، تألیف قاضی نوراللّه شوشتری و بحث ابن خطیب و علیّالعربی (حاجی خلیفه، ج 1، ص 220) نمونههای دیگری از این عنواناند.منابع : علاوه بر قرآن؛ محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم 1404؛ احمدبن علی بیهقی، تاجالمصادر ، چاپ هادی عالمزاده، تهران 1366 ش؛ عبدالنبیبن عبدالرسول احمد نگری، جامعالعلوم ، بیروت 1395/1975؛ علیبن محمد جرجانی، تعریفات ، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت 1405/1985؛ مصطفیبن عبداللّه حاجی خلیفه، کشفالظنون عن اسامیالکتب والفنون ، بیروت 1410/1990؛ یحییبن حبش سهروردی، مجموعة مصنفات شیخ اشراق ، چاپ هنری کربین، تهران 1355 ش؛ محمد پادشاهبن غلام محییالدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتابالعین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم 1405-1410؛ علیبن حسین مسعودی، مروجالذهب و معادن الجوهر ، چاپ باربیه دمینار وپاوهدکورتل، پاریس 1861ـ1877؛Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942; EI , s.v. "Bah th" (by F. Gabrieli).