بَجَلی (2) ، نسبت شمار بسیاری از محدّثان شیعه از راه نَسب یا به ولا به قبیلة بجیله * . اغلب افراد این قبیله در زمان خلافت حضرت علی علیهالسلام جانب ایشان را گرفتند و در جنگ صفّین نیز، جز اندکی، در سپاه آن حضرت بودند (نصربن مزاحم، ص 60،205،228 ـ 229). بعدها نیز همین گرایش در آنان ادامه یافت و با اشاعة تشیّع و افزایش شیعیان در زمان امام پنجم و ششم، بسیاری از آنان در شمار شاگردان و یاران آن دو امام وامامهای بعدی درآمدند، به طوری که برخی از آنها از نامبردارترین محدّثان شیعهاند. نجاشی که کتاب رجال خود را فقط به انگیزة معرفی رجال شیعة صاحب تألیف تا زمان خودش (نیمة اول قرن چهارم) نگاشته است، بیش از پنجاه نفر را نام میبرد، که نسبت بجلی دارند؛ از جمله معاویةبن عمّار * ، مؤمن الطّاق * ، ابانبنعثمان * ، صفوانبنیحیی * ، محمّدبنقیس بجلی * و حسنبنمحبوب زرّاد * . در این مقاله چند تن از محدّثان این قبیله که شیعه یا مشهور به تشیّع بودهاند، معرفی میشوند:1) جریربن عبدالله بجلی احمسی یمنی. صحابی مشهور (متوفی 51 یا 54). وی در رمضان سال دهم به حضور پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسید و اسلام اختیار کرد (ابناثیر، 1399ـ1402، ج 2، ص 304؛ ذهبی، 1402ـ1409، ج 2، ص 531ـ535؛ همو، 1409، ج 3، ص 185ـ187). سپس به فرمان پیامبر، «ذوالخَلَصة»، بتکدة معروف برخی از قبایل عرب، را در تباله ویران ساخت (ابناثیر، 1399ـ1402، همانجا). در دوران خلافت ابوبکر مأمور شد تا به کمک مسلمانان قبیلة خود، به جنگ برخی از مرتدان عرب برود و با موفقیت این عمل را به انجام رساند (همان، ج 2، ص 375). در دوران خلافت عمر به سرپرستی قبیلة بجیله برگزیده شد و در جنگ قادسیّه از فرماندهان سپاه بود (همان، ج 2، ص 441؛ ذهبی، 1402ـ1409، ج 2، ص 535). در زمان خلافت عثمان، والی همدان شد (ذهبی، 1402ـ1409، ج 2، ص 536)، اما پس از جنگ جمل در پی دریافتِ نامهای از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام خلافت ایشان را پذیرفت و راهی کوفه شد (نصربن مزاحم، ص 20). سپس به عنوان سفیر آن حضرت نزد معاویه رفت تا او را به بیعت با علی علیهالسلام وادارد (همان، ص 27؛ نهجالبلاغة ، ص 84، 368؛ ابنابیالحدید، ج 3، ص 70ـ95). اما این مأموریت بینتیجه ماند (نصربن مزاحم، ص 46) و به مشاجرة لفظی مالک اشتر با وی انجامید، ازینرو جریر از امیرالمؤمنین علیهالسلام کناره گرفت و از کوفه خارج شد و به شهر قَرقیسیا، از شهرهای مرزی شام بر ساحل فرات، پناه برد (همان، ص 59 ـ60). هر چند جریر در جنگ صفّین از هیچیک از طرفین حمایت نکرد، احتمالاً گرایش او به حضرت علی علیهالسلام در روی آوردن بجلیان به تشیّع بیتأثیر نبوده است. در سند جریر تقریباً صد حدیث نقل شده است، و مسلم و بخاری در صحیح خود چند حدیث از او روایت کردهاند (ذهبی، 1402ـ1409، ج 2، ص 537). ابویعقوب اسحاقبنجریربنیزیدبنجریر، که نجاشی او را توثیق کرده است (ص 71) و خالدبن جریربن یزیدبن جریر (همان، ص 149ـ150) دو تن از نوادگان او هستند که از محدثان شیعی و از اصحاب امام صادق علیهالسلام به شمار آمدهاند.2) رفاعةبن شدّاد بجلی . از یاران وفادار و برجستة حضرت علی علیهالسلام. از معدود افرادی بود که همراه مالک اشتر درمراسم تجهیز ابوذر و دفن او در رَبَذِه شرکت داشت (کشّی، ص 65). رفاعة در جنگ صفین به فرمان علی علیهالسلام پرچمدار قبیلة بجیله شد (نصربنمزاحم، ص 205) و در زمان معاویه همراه عمروبن حمق به موصل گریخت و با شهامت کمنظیری خود را از دست مأموران حکومت رهانید (طبری، ج 6، ص 81، سنة 51). پس از مرگ معاویه، وی از اولین کسانی بود که برای امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند و آن حضرت را به کوفه دعوت کردند (همان، ج 6، ص 272؛ ابناثیر، 1399ـ1402، ج 4، ص 20). همچنین یکی از سران پنجگانة توابین بود که به خونخواهی امام حسین علیهالسلام خروج کردند و در عینالوردة به جنگ با لشکر شام پرداختند (طبری، ج 6، ص 488؛ ابناثیر، 1399ـ1402، ج 4، ص 158ـ 159). رفاعة در قیام مختار در 66 شهید شد (طبری، ج 6، ص 616؛ ابناثیر، 1399ـ1402، ج 4، ص 235).3) ابوقدامه حَبّةبنجُوَین (جریر) عُرَنی بجلی . از بزرگان تابعین و از اصحاب حضرت علی علیهالسلام. ابنعقده او را از صحابه و راویان حدیث غدیر شمرده است (ابناثیر، 1970ـ1973، ج 1، ص 439ـ440)، لیکن ابناثیر و بیشتر تراجم نویسان از جمله: ابنحجرعسقلانی ( تقریب التهذیب ، ج 1، ص 148) او را از تابعین و اصحاب امیرالمؤمنین دانستهاند. به گفتة خطیب بغدادی (ج 8، ص 274) حبّه در پی راهنمایی حُذیفةبن یمان در زمرة یاران حضرت علی درآمد و در جنگ نهروان حضور داشت. براساس برخی روایات، وی از یاران صمیمی و اصحاب سرّ آن حضرت بوده است (مجلسی، ج 41، ص 22ـ23،223). برخی رجال شناسان اهل سنّت (ذهبی، 1382، ج 1، ص 450) او را به دلیل شیعه بودن، که از آن به غلوّ در تشیّع تعبیر میکنند، توثیق نکردهاند.4) ابومعاویه عمّاربن خَبّاب دُهنی بجلی . محدث نامی (متوفی 133). دلیل قطعی بر تشیّع او در دست نیست، لیکن به طور قطع از دوستداران اهلبیت علیهمالسلام بوده است. احمدبن حنبل و برخی از رجالنویسان (ابنابیحاتم، ج 6، ص 390؛ ذهبی، 1402ـ1409، ج 6، ص 138؛ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب ، ج 7، ص 406) و نیز نجاشی (ص 411) او را توثیق کردهاند. عمّار دهنی از امام محمدباقر علیهالسلام و ابوالطفیل (آخرین صحابی پیامبر)، و سعیدبنجُبَیر (تابعی معروف)، روایت کرده است. فرزند او معاویةبنعمار و برخی از محدثان و فقیهان از او روایت میکنند (ذهبی، 1402ـ 1409، همانجا؛ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب ، همانجا). دختر او مُنیّة نیز از اصحاب امام صادق علیهالسلام بوده است (نجاشی، ص 446؛ کشّی، ص 387).5) ابوالحسن یا ابوالقاسم معاویةبنوهْب بجلی . محدث امامی و از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام که تألیفاتی نیز داشته است (نجاشی، ص 412). نجاشی او را توثیق کرده (همانجا) و شیخمفید (به نقل خوئی، ج 18، ص 224) نیز او را از فقیهان سرشناس میداند. معاویةبن وهب از راویانی بزرگ روایت کرده و محدثانی جلیل القدر نیز از او روایت کردهاند (همان، ج 18، ص 219ـ220).6) موسیبنقاسمبنمعاویةبنوهب بجلی . محدث کثیرالتألیف و از اصحاب امام رضا و امام جواد علیهماالسلام (طوسی، رجال ، ص 405). نجاشی او را کاملاً توثیق کرده و به جلالت قدر و روشنی حدیث ستوده است. (ص 405). وی از راویان بسیاری حدیث شنیده و بیش از نهصد حدیث از او در دست است (خوئی، ج 19، ص 64).7) احمدبناسماعیلبنعبدالله بجلی . ملقب به «سمکة»، ادیب و مورخ شیعی. در قم میزیسته و گفتهاند که ابنعمید، وزیر ادیب و امامی رکنالدّوله دیلمی، شاگرد او بوده است. او خود از شاگردان ابوجعفر احمدبن ابیعبدالله برقی * بوده و تألیفاتی ارزشمند داشته است. از جملة تألیفات او کتاب العبّاسی در تاریخ خلفای بنیعباس در حدود دههزار ورق است. نجاشی تنها بخشی از آن کتاب را که دربارة امین بوده مشاهده کرده و آن را ستوده است (ص 97؛ طوسی، فهرست ، ص 31) اما در وثاقت او میان رجال شناسان اختلافنظر وجود دارد (مامقانی، ج 1، بخش 2، ص 51).8) ابومحمّد جعفربنبشیربجلی . از محدّثان و فقیهان شیعه و از یاران امام رضا علیهالسلام (طوسی، رجال، ص 370). ظاهراً در کوفه زندگی میکرد و نجاشی (ص 119) مسجد او را در کوفه دیده بود. از القاب او «فَقحةالعلم» (شکوفة دانش) است (نجاشی، همانجا؛ تستری، ج 2، ص 376). بعلاوه، نجاشی (همانجا) او را «وَشّاء» لقب داده که به نظر برخی محقّقان (تستری، ج 2، ص 377) اشتباه است. رجالنویسان جعفربن بشیر را به وثاقت، زهد و عبادت ستودهاند و از چند اثر او از جمله، المشیخة ، الصّلوة ، المکاسب ، النوادر یاد کردهاند (نجاشی، ص 119؛ طوسی، فهرست ، ص 43). وی احادیث خود را، که بیش از دویست مورد آنها در منابع شیعی آمده (خوئی، ج 4، ص 56 ـ 57)، از محدثانی چون ابانبنعثمان، عبداللّهبنبکیر، معاویةبنعمّار، منصوربنحازم و جز اینها نقل کرده و کسانی چون ابوعبداللّه برقی، ابراهیمبنهاشم، محمّدبن اسماعیلبنبزیع و محمّدبنخالد برقی از او روایت کردهاند (همان، ج 4، ص 57 ـ 58). بنابر نقل کشّی (ص 605) جعفربن بشیر در زمان مأمون دستگیر و مضروب شد ولی نجات یافت. او در 208 در ابواء، در راه مدینه به مکه، درگذشت (نجاشی، ص 119؛ کشّی، همانجا).9) ابومحمّد عبداللّهبنمغیره بجلی . از محدثّان و فقیهان بزرگ شیعه. برخی از رجال شناسان (طوسی، رجال ، ص 355، 379؛ برقی به نقل خوئی، ج 10، ص 337) گاه وی را از یاران امام کاظم و گاه از یاران امام رضا علیهماالسلام شمردهاند. نجاشی (ص 215) تنها به روایت او از امام کاظم علیهالسلام اشاره کرده، اما عبداللهبنمغیره دستکم شانزده حدیث از امام رضا علیهالسلام نقل کرده است (خوئی، ج 10، ص 340). ازینرو باید او را از یاران هر دو امام دانست. نجاشی (ص 215)، که مانند دیگر رجالشناسان (کشّی، ص 556) وثاقت و ورع او را تأکید کرده، با نام بردن شماری از کتابهای او مانند: الوضوء ، الصّلوة ، الزکاة ، الفرائض ، تعداد آنها را سی عدد ذکر کرده و به برخی از طریق روایت آنها نیز اشاره کرده است. کشّی (همانجا) او را از اصحاب اجماع شمرده است. طبق برخی احادیث وی پس از وفات امام کاظم علیهالسلام به واقفیه گرایش یافت و سپس توبه کرد (خوئی، ج 10، ص 338ـ339). خوئی با بیان دلایلی به ردّ تضعیف آن احادیث پرداخته است. به عقیدة محقّقان متأخّر (همان، ج 10، ص 339ـ340؛ تستری، ج 6، ص 152) هر چند در سند برخی احادیث نام «عبداللهبن مغیره» همراه با نسبت «بجلی کوفی» نیامده، به دلایلی در این موارد هم مراد همان عبداللهبن مغیره بجلی است نه فردی دیگر. همچنین آنان، به تبعِ شیخ طوسی ( رجال ، ص 355، 379) و برقی (به نقل خوئی، ج 10، ص 340) و برخلاف نقل نجاشی (ص 215)، وی را از موالیِ بنونوفل * دانستهاند. تعداد روایات او در کتب اربعه، که از امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام و یاران آنها نقل کرده، به بیش از 520 مورد میرسد و محدّثانی مانند ابنابیعمیر، ابنفضّال، ابراهیمبن هاشم و حسینبن سعید از او نقل حدیث کردهاند (خوئی، ج 10، ص 341ـ342).10) عبدالرحمانبنحجّاج بجلی کوفی . از فقیهان و محدّثان امامی و از یاران امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام. ظاهراً تنها کشّی (ص 441) کنیة او را ابوعلی آورده است (تستری، ج 5، ص 288). وی در منابع رجالی (نجاشی، ص 238؛ کشّی، ص 442؛ خوئی، ج 9، ص 316) توثیق و تمجید شده و شیخمفید (ج 2، ص 216) او را از خواص و بزرگان اصحاب امام صادق علیهالسلام دانسته است. عبدالرحمان در بغداد زندگی میکرد (نجاشی، ص 237) و شیخ طوسی در الغیبة (به نقل خوئی، ج 9، ص 316) از نمایندگان آن حضرت بود. بنابر احادیث متعدّد (خوئی، ج 9، ص 316ـ 318؛ تستری، ج 5، ص 287) وی بارها مورد مدح خاصّ امام صادق و امام کاظم علیهماالسّلام قرار گرفت. در منابع اصلی حدیثی شیعه بیش از پانصد حدیث از طریق او از سه امام مذکور و یارانشان آمده و کسانی چون صفوان، زراره، زید شمّام، ابانبنتغلب و منصوربنحازم از او نقل کردهاند (خوئی، ج 9، ص 318ـ319). درباره کیسانی و واقفی بودن و سپس اعتماد او به امام رضا علیهالسّلام نیز در کتابهای رجال بحث و مناقشه شده است (تستری، ج 5، ص 287؛ نجاشی، ص 238؛ خوئی، ج 9، ص 316).11) ابوالقاسم عیصبن قاسمبن ثابتبن عبید بجلی کوفی . از محدّثان موثّق امامی و از یاران امام صادق و امام کاظم، علیهماالسّلام. بیشتر رجالنویسان (طوسی، رجال ، ص 264؛ برقی به نقل خوئی، ج 13، ص 215) او را در شمار یارانِ امام صادق علیهالسّلام آوردهاند و تنها نجاشی (ص 302) روایت او از امام کاظم علیهالسلام را یادآور شده است. همچنین از 150 مورد احادیث وی که در کتب اربعه آمده (خوئی، ج 13، ص 216)، جزیک مورد همگی از امام صادق علیهالسّلام نقل شده است. صفوانبن یحیی، حسینبن هاشم، علیبن رباط، عبداللّهبن مغیره و محمدبن ابیحمزه بزرگترین شاگردان و راویان احادیثِ او به شمار میآیند (طوسی، فهرست، ص 121؛ خوئی، ج 13، ص 216ـ217؛ تستری، ج 7، ص 284).منسوبان به قبیلة بجیله در میان محدّثان اهل سنّت نیز بسیارند و در منابعی چون تاریخ بغداد و سیراعلام النبلاء معرفی شدهاند. همچنین باید این نکته را در نظر داشت که برخی از افرادی که «بجلی» نام دارند، منسوب به بَجْله، شاخهای از قبیلة سُلیمبنمنصورند که غیر از بجیله است؛ از جمله: عَمروبن عَبْسه صحابی پیامبر و از مسلمانان دوران مکّه (ابناثیر، 1970ـ1973، ج 4، ص 251؛ سمعانی، ج 1، ص 286) و عیسیبن عبدالرحمان سُلَمی از محدّثان تابعین (ابنحجر عسقلانی، تقریب التهذیب ، ج 2، ص 99).منابع: ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت 1385ـ1387/ 1965ـ1967؛ ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل ، حیدرآباد دکن 1371ـ1373/1952ـ1953؛ ابناثیر، اسدالغابة فی معرفةالصحابة ، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ همو، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1399ـ1402/ 1979ـ 1982؛ ابنحجر عسقلانی، تقریب التهذیب ، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ] تاریخ مقدمه 1380 [ ؛ همو، تهذیب التهذیب ، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمدتقی تستری، قاموس الرجال ، تهران 1379ـ1391؛ احمدبنعلی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد ، مدینه ] بیتا. [ ؛ ابوالقاسم خوئی، معجم رجالالحدیث ، بیروت 1403/1983؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام ، چاپ عمر عبدالسّلام تدمری، ج 3، بیروت 1409/1989؛ همو، سیراعلام النبلاء ، بیروت 1402ـ1409/ 1982ـ 1988؛ همو، میزان الاعتدال فی نقدالرجال ، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ] تاریخ مقدمه 1382/1963 [ ؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب ، چاپ عبداللّه عمر بارودی، بیروت 1408/1988؛ محمدبن جریر طبری، تاریخالامم والملوک ، بیروت 1407؛ محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی ، نجف 1380/1961؛ همو، الفهرست ، قم ] بیتا. [ ؛ علیبن ابیطالب علیهالسّلام، امام اول، نهجالبلاغة ، چاپ صبحی صالح، قم ] بیتا. [ ؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال ، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348 ش؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال ، نجف 1349ـ1352؛ محمدباقر بنمحمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علیالعباد ، قم 1413؛ احمدبنعلی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404.