بَتْشَبَع (بَتْشَبَوع)، همسر داود از انبیای بنیاسرائیل و مادر سلیمان. نام او در عهد عتیق به صورت بَثِ شِبَعِ دختر اَلِیعام (کتاب دوم سموئیل، 11:3) و بَثْشُوع دختر عَمّیئیل (کتاب اول تاریخ ایام، 3:5) آمده است و شارحان تلمود پدرش را با الیعام پسر اَخیتوفَل جیلونی، یکی از 37 تن نزدیکان داود (کتاب دوم سموئیل، 23:34)، یکی دانستهاند ( د. جودائیکا ، ذیل همین واژه). اغلب تفاسیر و تواریخ اسلامی اورا، بدون ذکرنام، در ابتدا همسر اوریا ذکرکردهاند.در عهد عتیق، چگونگی آشنایی بتشبع و داود بتفصیل آمده است. داود بر سبیل اتفاق بتشبع را، که همسر اوریا از جنگاوران داود بود، دید و فرمان داد تا او را به کاخش ببرند. سپس از فرمانده اوریا خواست تا او را به جنگی سخت و بیبازگشت روانه کند. اوریا در جریان محاصرة شهر رَبَّه کشته شد و داود، بتشبع را به همسری گرفت (کتاب دوم سموئیل، باب 11 ـ 12). در عهد عتیق از سرزنش ناثانِ نبی نسبت به داود به سبب این عمل سخن رفته است. این روایت را یهودیان و مسیحیان امروز نیز تأیید میکنند ( د. جودائیکا ، همانجا؛ زندگی ابدی ، ص 220).برخی از مفسران عهد عتیق، داود را از ارتکاب به گناه (زنا) بری میدانند و بر این عقیدهاند که تنها پیش از زمان موعود ازدواج کرد؛ زیرا مرسوم آن روزگار بود سربازانی که به جنگ میرفتند، طلاقنامههایی به زنان خود میدادند که پس از مرگشان معتبر میشد ( د. جودائیکا ، همانجا).این حکایت در بسیاری از روایات اهل سنت نیز آمده است. البته در این روایات به هیچ رو صحبت از زنا نیست بلکه داود، با انگیزة ازدواج با بتشبع، دستور داد همسرش را به جبهة جنگ بفرستند؛ و چون او کشته شد، با بتشبع ازدواج کرد. این روایت را به واسطة انسبن مالک (متوفی 93) به پیامبر صلیاللّهعلیهو آلهوسلّم نسبت دادهاند و از ابنعباس (متوفی 68)، سدی (متوفی 127)، حسن بصری (متوفی 110)، وَهْببن مُنَبَّه (متوفی 116) و دیگران نیز روایت کردهاند.گروهی از مفسران اهل سنت، آیات 21 تا 25 از سورة «ص» را ناظر به نکوهش داود به سبب این عمل دانستهاند. بنابر مضمون این آیات، هنگامی که داود به نماز ایستاده بود، دو نفر از دیوار بالا رفتند و بر او در محراب وارد شدند و دربارة اختلافی که با یکدیگر داشتند، داوری عادلانه خواستند. یکی از آن دو گفت که ما دو برادریم و برادر من 99 میش دارد و من یک میش، و از من میخواهد که آن را هم به او واگذارم. داود این خواستة برادر را ستم دانست و سپس دریافت که به آزمایش الهی مبتلا شده است. پس، از پروردگارش آمرزش خواست، خدا نیز خطای او را بخشید. به نظر این مفسران، آن دو تن، فرشتگانی بودند که دعوایی ساختگی مطرح کرده بودند تا داود را به خطایی که در حق اوریا کرده بود، و با داشتنِ همسران متعدد همسر دیگری گرفته بود، متوجه کنند (طبری، 1400، ج 10، جزء 23، ص 89 ـ 97؛ همو، 1407، ج 1، ص 459ـ 464؛ سیوطی، ج 7، ص 155 ـ 168؛ یعقوبی، ج 1، ص 52؛ ابناثیر، ج 1، ص 224).اما بسیاری دیگر از مفسران و متکلمان اهل سنت، این حکایت را دروغ و ساخته و پرداختة حَشویّه * میدانند و آیات یادشده را به گونهای دیگر تبیین میکنند (جصّاص، ج 3، ص 379؛ ابن حَزْم، ج 4، ص 39؛ تفتازانی، ج 5، ص 56؛ عضدالدین ایجی، ص 363؛ ابوحیان، ج 7، ص 391؛ جرجانی، ج 8، ص 273؛ بیضاوی، ج 2، ص 308؛ قطب، ج 7، جزء 23، ص 97). ابن حزم آن را ساختة یهود میداند و معتقد است که این آیات دربارة تنازع دو انسان (نه دوفرشته) برسرگوسفندان است، و استغفار حضرت داود علیهالسّلام را در این آیه، راجع به این موضوع نمیداند (ج 4، ص 39 ـ 40).فخررازی بر این نظر بوده است که حتی حشویّه نیز، که هرگونه روایتی را میپذیرند، حاضر به قبول چنین نسبتی به خودشان نیستند. بنابراین، چگونه ممکن است چنین نسبتی به داود پیامبر داده شده باشد، در حالی که خداوند او را در آیات قبل و بعد به بیست صفت پسندیده ستوده است. او در تفسیر این آیات میگوید گروهی که قصد کشتن داود را داشتند، برای رسوا نشدن خود این داستان را ساختند و داود خواست آنان را مجازات کند، اما منصرف شد و از این قصدش توبه کرد (ج 26، ص 189 ـ 193). عضدالدین ایجی (همانجا) و جرجانی (همانجا) نیز با او همعقیدهاند و جرجانی اضافه میکند که شاید استغفار داود برای آمرزش گناه متعرضان بوده باشد.البته آن گروه از علمای اهل سنت که این آیات را راجع به همان روایت داود و همسر اوریا میدانند، چون معتقدند که خطای داود از نوع گناه صغیره بوده است و در ارتکاب گناهان صغیره برای پیامبران اشکالی نیست، آیات مذکور را به چندگونه تفسیرکردهاند که این اقوال در کتابها دستهبندی شده است ( رجوع کنید به قرطبی، ج 15، ص 181؛ علمالهدی، ص 93؛ طبرسی، ج 8، ص 735؛ طوسی، ج 8، ص 553 ـ 554؛ کاشانی، ج 8، ص 43).در تفاسیر سنّی و شیعی، از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل شده است که هر کس این ماجرا را به گونهای نقل کند که قصه پردازان میگویند، او را 160 ضربه تازیانه خواهد زد؛ هشتاد ضربه برای قَذْف * و هشتاد ضربه برای اینکه این قذف در حق یکی از پیامبران صورت گرفته است (طوسی، ج 8، ص 555؛ طبرسی، ج 8، ص 736؛ قرطبی، همانجا؛ بیضاوی، همانجا). از امام صادق علیهالسّلام نیز علاوه براین مضمون، روایات دیگری رسیده است (مجلسی، ج 14، ص 25 ـ 26؛ حویزی، ج 4، ص 447). از جمله، قمی روایتی از آن حضرت، مطابق با روایات اهل سنت، نقل میکند (ج 2، ص 232)، لاکن علمای شیعه آن را بر تقیّه حمل کردهاند (مجلسی، ج 14، ص 23؛ جزایری ، ص 344). امام رضا علیهالسّلام نیز این حکایت را تکذیب کرده و ماجرای ازدواج داود و بتشبع را به این صورت یاد کرده است که در آن روزگار مرسوم بود سربازانی که در جبهة جنگ کشته میشدند، همسرانشان حق ازدواج نداشتند، و چون خداوند ازدواج داود را با همسر اوریا پس از اتمام عدّه مباح کرد، این ازدواج بر مردم گران آمد (ابنبابویه، ص 83).به عقیدة بسیاری از مفسران و متکلمان شیعه، این حکایت با تفصیلی که نقل شده، مخالف عصمت پیامبران است و مردود شمرده میشود (علمالهدی، ص 90 ـ 91؛ طوسی، ج 8، ص 554؛ طبرسی، ج 8، ص 736؛ ابوالفتوح رازی، ج 9، ص 359؛ فاضل مقداد، ص 191؛ کاشانی، ج 8، ص 47). همچنین آنان معتقدند که آیات یادشده به این نکته اشاره دارد که داود عمل مستحبی را ترک کرده بوده است؛ زیرا از آداب قضاوت این است که قبل از دفاعِ طرف مقابل، حکم نشود (طوسی، ج 8، ص 553).منابع: علاوه بر قرآن و کتاب مقدس. عهد عتیق؛ ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1399ـ1402/1979ـ1982؛ ابنبابویه، امالی الصدوق ، چاپ حسین اعلمی، بیروت 1400/1980؛ ابن حزم، الفصل فیالملل والاهواء والنحل ، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیرة، بیروت 1405/1985؛ حسینبن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روحالجِنان و روح الجَنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران 1382ـ1387؛ محمدبن یوسف ابوحیان، تفسیرالبحرالمحیط ، بیروت 1403/1983؛ عبداللّهبنعمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل ، چاپ افست تهران 1363 ش؛ مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد ، قم 1370 ش؛ علیبن محمد جرجانی، شرح المواقف ، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر 1325/1905، چاپ افست قم 1370 ش؛ نعمت اللهبن عبدالله جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء والمرسلین ، قم 1372 ش؛ احمدبن علی جَصّاص، کتاب احکام القرآن ، بیروت 1406/1986؛ عبد علیبن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین ، چاپ سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم 1383 ـ 1385؛ زندگی ابدی ، 1987؛ عبدالرحمنبن ابیبکر سیوطی، الدّرالمنثور فیالتفسیربالمأثور ، بیروت؛ فضلبن حسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت 1408/1988؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک ، بیروت 1407؛ همو، جامعالبیان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1400؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیرعاملی، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبدالرحمنبن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام ، بیروت ] بیتا. [ ؛ علیبن حسین علمالهدی، تنزیهالانبیاء ، تبریز 1290؛ مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه ، چاپ محمد علی قاضی، تبریز1396؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره ] بیتا. [ ، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، قاهره 1387/1967، چاپ افست تهران 1364 ش؛ سید قطب، فی ظلال القرآن ، بیروت 1386/1967؛ علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی ، چاپ موسوی جزایری، قم 1404؛ فتحاللهبن شکرالله کاشانی، منهجالصادقین ، چاپ علیاکبر غفاری، تهران ] تاریخ مقدمه 1385 [ ؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی ، بیروت ] بیتا. [ ؛Encyclopaedia Judaica, Jerusalem, 1978-1982, s.v. "Bath - Sheba".