بَتْروی ، نام قدیم همبسته (آلیاژ) دو فلز مس و سرب. چون سازندگان آن از نسبت صحیح امتزاج دو فلز و تأثیر اختلاط آن با فلز سوم یا چهارم، که میتوانست بر استحکام همبسته بیافزاید، اطلاع نداشتند، از همبستههای نامرغوب به شمار میآمد. صاحبان کتابهای احجار کریمه، بدون آنکه برای نامستحکم بودن آن دلیلی ذکر کنند، به اتفاق اشاره کردهاند که بتروی برخلاف مفرغ (همبستة مس و قلع) و برنج (همبستة مس و روی) استحکام چندانی نداشته است (ابوریحان بیرونی، ص 267؛ نصیرالدین طوسی، ص 229). اما برخی دریافته بودند که ترکیب مس و سرب، قوام و سختی مفرغ را ندارد؛ و تعبیر آنان با آنچه امروز به عنوان ناهمگونی نسبی ساختار ذرات تشکیلدهندة دو فلز مطرح است، احتمالاً قیاس پذیر است (همانجا؛ شهمردانبن ابیالخیر، ص 251). رازی (1343 ش، ص 7) آن را بطرویه نامیده و از مواد مصنوع (= العقاقیرالمولّده) دانسته که در گروه اجساد (اجسام پایدار) قرار میگرفته است.برخی از قدما مقدار مصرف فلزات ممزوج در بتروی را با تقریب بیان کرده و نسبت سرب به مس را 12 یا از لحاظ وزنی نیمانیم، یا هفت من مس و سه من سرب ذکر کردهاند (شهمردانبن ابیالخیر، ص 274). عدهای تصریح کردهاند که با افزایش دما، سرب از ممزوج خود جدا میشود (همانجا؛ خازنی، ص 50؛ نصیرالدین طوسی، ص 229). شهمردانبنابیالخیر هم با زبان آن روز شرحی داده که شاید بتوان آن را با آنچه امروز دربارة عوامل مؤثر بر کیفیت یک همبستة خوب ذکر میشود، قیاس کرد (ص 251؛ ابوریحانِ بیرونی، ص 266؛ نصیرالدین طوسی، همانجا). دربارة نحوة اختلاط مس و سرب، برخی معتقدند که هرچه مقدار مس در همبسته بیشتر باشد استحکام آن نیز بیشتر و برای ساختن هاون و بعضی دیگهای پخت غذا مناسبتر است، و هرچه میزان سرب بیشتر شود، ظرفهای مصنوع نامرغوبتر و با کاربردهای محدودتری، از قبیل ساخت پاتیل حمام، خواهند بود (نصیرالدین طوسی، همانجا؛ کاشانی، ص 245).ابوریحان بیرونی معتقد بود امتزاج سرب و مس از شدت سرخی رنگ مس میکاهد (همانجا). او دربارة مفهوم لغوی بتروی میگوید که اگر حرف ت مشدّد شود، مراد از آن بتّر یا بدتر مس است؛ یعنی اشاره به اینکه سرخی مس با وجود سرب کاسته میشود و به تیرگی میگراید، اما برخی گفتهاند که بتروی احتمالاً تخفیف یافتة نام دیگری است که واژة مس از آن ساقط شده و به بتّر روی یا بدروی یا بتروی تبدیل شده است (ابوریحان بیرونی، ص 266ـ267؛ زاوش، ج 2، ص 46).در قرن دوم، بعضی نویسندگان کتابهای طبیعیات، این همبسته را مفرغ نامیدند، و این خطا به رسائل اخوان الصفا نیز راه یافت (ج 2، ص 120). برخی هم بتروی را به اشتباه با «دَراروی» یکی دانستهاند در حالیکه دراروی ممزوجی از سفیدروی و بتروی و مس و برنج، و از جمله نامرغوبترین آمیزههای موجود فلزی است (نصیرالدین طوسی، ص 229؛ کاشانی، ص 245).بتروی را «دونگ رو» (یا دورنگ رو) و «روی سرخ» (خازنی، ص 50)؛ «نیروا» و «تیرروی» (شهمردانبنابیالخیر، ص 274)؛ «پتروی» و «تال»، که در زبان فارسی متداول بود (کاشانی، همانجا؛ نصیرالدین طوسی، همانجا؛ محمدبنمنصور، ص 291)، نیز نامیدهاند. در زبان هندی، تال به ممزوج نقره و برنج و مس گفته شده است (حکیم مؤمن، ص 207). «الابارالنّحاس» نیز به همین همبسته اطلاق میشد (رازی، 1349 ش؛ ص 494).از نظریة گذشتگان، مبنی بر جداشدن سریع سرب از مخلوط مس و سرب بر اثر حرارت، میتوان چنین استنباط کرد که آنان برای ساختن این ترکیب از نسبت قابل قبول در امتزاج دو فلز، و همچنین از افزودن فلز یا فلزهای دیگری که موجب افزایش استحکام همبسته میشود، بیخبر بودند. بنابر مفاهیم امروزین، همبسته به آمیختة دو یا چند فلز با نسبتهای مناسب اطلاق میشود، و یکسان بودن نسبی ساختارِ هر کدام از فلزها، پیش از امتزاج ـ یا به بیان دقیقتر، تشابه ساختار بلوری هر یک از آنها ـ برای تشکیل یک همبستة مناسب ضروری است؛ که در این صورت خواص جسم جامدِ حاصل با خواص فلزهای اولیة تشکیل دهندة خود تفاوت خواهد داشت. برای مثال دمای ذوب همبسته، میانگین دمای ذوب دو فلز خواهد بود و جسم به دست آمده عمدتاً استحکام بیشتری داشته، خواص فیزیکی آن نیز کاملاً تغییر میکند.مس در حالت مذاب، هر مقدار سرب را در خود حل میکند ولی با کاهش دمای مخلوط، مِس مذاب (دمای ذوب: ْ5ر1084 سانتیگراد) بسرعت جامد میشود، و با کاهش بیشتر دما، مقدار زیادی سرب (دمای ذوب: 4ر327 سانتیگراد) تهنشین خواهد شد ( رجوع کنید به نمودار)؛ اندکی به صورت محلول جامد در متن مس و مقداری نیز به صورت ذرات کروی شکل، روی همبسته باقی میماند. براثر اعمال فشار بر ترکیب حاصلِ این ذرات به صورت قشری نازک درمیآید و سطح ترکیب را میپوشاند و اصطکاک آن را نیز کاهش میدهد. ازینرو، همبستههای مسِ پُرسرب، در ساخت یاتاقان وسایل نقلیه کاربرد فراوانی دارد (فلین و تروجن، ص 52ـ53). امروزه در صنعت، دو نوع همبستة مس و سرب به شمارههای 836 (با ترکیب 75% مس و 5% سرب، حاوی 15% قلع و 5% روی) و 937 (با ترکیب 80% مس و 10% سرب به همراه 10% قلع) وجود دارد که از مناسبترین مواد برای ساخت ابزارهایی چون شیر آب و تلمبهاند (همان، ص 189).منابع : محمدبن محمد ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فیمعرفة الجواهر ، بیروت ] بیتا. [ ؛ اخوان الصفا، رسائل ، بیروت 1403؛ محمدمؤمنبن محمد زمان حکیم مؤمن، تحفة حکیم مؤمن ، تهران ] تاریخ مقدمه 1402 [ ؛ عبدالرحمن خازنی، ترجمة میزان الحکمه ، چاپ مدرّس رضوی، تهران 1346 ش؛ محمدبنزکریا رازی، کتاب الاسرار و سرالاسرار ، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران 1343 ش؛ همو، کتاب الاسرار، یا، رازهای صنعت کیمیا ، ترجمه و تحقیق حسنعلی شیبانی، تهران 1349 ش؛ محمد زاوش، کانیشناسی در ایران قدیم ، تهران 1348ـ 1355 ش؛ شهمردانبن ابیالخیر، نزهت نامة علائی ، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران 1362 ش؛ فلین، تروجن، مواد مهندسی و کاربردهای آن ، ترجمة حبیباللّ'ه ناظری، تبریز ] بیتا. [ ؛ عبداللّ'هبنمحمد کاشانی، عرائسالجواهر و نفایسالاطایب ، چاپ ایرج افشار، تهران 1345 ش؛ محمدبن منصور، گوهرنامه، چاپ منوچهر ستوده؛ فرهنگ ایرانزمین ، ج 4 (1335 ش)؛ محمدبنمحمد نصیرالدین طوسی، تنسوخ نامة ایلخانی ، چاپ مدرس رضوی، تهران 1363 ش.