بانیاس(2) ، شهرکی در سوریه در محل شهری قدیمی که در دوران باستان پانهآس نامیده میشد. این نام از معبد پان (ایزد کشتزارها و جنگلها و جانوران در اساطیر یونان) گرفته شده است که، در نزدیکی آن شهر، در غاری بنا شده و به یکی از سرچشمههای اصلی رود اردن تقدس بخشیده است. محل کنونی بانیاس در 24 کیلومتری شمالِ غربی قُنَیْطِرَه، در کنار جادهای در طول مرز جنوبی جمهوری سوریه، با آب فراوان و کشتزارهای وسیع، در یکی از درههای سرسبز و دلپذیر کوه حِرمون (یا جبلالشیخ) و در حاشیة نهر حرمون، یکی از سرچشمههای رود اردن، واقع شده است. نویسندگان عرب همواره از اراضی حاصلخیز، خصوصاً مزارع پنبه و برنج و مرکّبات آن یاد کردهاند.از این شهر تنها از دورة هِلنی به این سو ذکری به میان آمده است، اما تاریخی بمراتب کهنتر دارد. بانیاس در عهد هیرودویس کبیر، بویژه پسرش فیلیپ که به افتخار اوغُسْطُس (اوغُسْط) بدان نام قیصریه داد، شکوه و جلال یافت. فیلیپ سکههایی ضرب کرد که تصویری از بناهای شهر بر آن دیده میشد. در آن ایام این شهر (برای تمایز از قیصریة فلسطین) قیصریة فیلیپس و بعداً قیصریة پانهآس نامیده میشد و، بعد از آن، تنها بخش دوم این نام باقی ماند. به مناسبت دیدار عیسی علیهالسّلام از این ناحیه، در انجیل متّی (16:13) و مرقس (8:27) از این شهر یاد شده است. در قرن چهارم میلادی، این شهر اسقفنشینی شد که به ایالت فنیقیه وابسته بود و، پس از اینکه مسلمانان آن را فتح کردند، به صورت شهر اصلی ناحیة جولان درآمد (قبل از نبرد یَرْموک * پایگاهی برای سپاهیان هراکلیوس بود). چندی بعد، مَقدسی به رفاه و رونق این شهر و روستاهای اطراف آن، که اهالی «ثغور * » به آنجا کوچیده بودند، اشاره کرده است (ص 160). با این حال، در ایام جنگهای صلیبی، بانیاس، که در این عهد بلیناس خوانده میشد و با صور * واقع در حد فاصل دمشق و سلطاننشین بیتالمقدس فاصلة چندانی نداشت، اهمیتی سوقالجیشی یافت و تاریخ آن پرحادثهتر شد و فرمانروایان متوالی آن به تحکیم و تقویت قلعه صُبَیْبَه ] حُبَیْبَه؟ [ ، که به دست اسماعیلیان بنا شده و ویرانههایش هنوز در بلندیهای مشرف بر این شهر برجاست، همت گماشتند. در 520/1126 طُغْتکین، اتابک دمشق، بانیاس را به بهرام، رهبر اسماعیلیان، که در آن ایام در شام فعّال بودند، واگذار کرد و در 524/1130، متعاقب مرگ بهرام و اقدامات خشونتباری که در دمشق بر ضد پیروان این فرقه صورت گرفت، شهر به فرانکها تسلیم شد. در 527/1132، بوری آن را در نبرد شدیدی باز پس گرفت و به زَنْگی واگذار کرد و سپس فرانکها دوباره آن را محاصره و در 534/1140، به یاری دمشقیان، تصرف کردند. آنها با استمداد از بالدوینِ سوم و سپاهیانش، دوبار متوالی نورالدین را به عقب راندند، ولی او سرانجام در 559/1164، بانیاس و قلعة نظامی آن را به تصرف درآورد و مخالفان و دشمنانش ، با همه تلاشی که کردند، دیگر نتوانستند پای به این شهر بگذارند.بانیاس از آن پس به صورت دژ مرزی میان ممالک اسلامی و سرزمینهای فرانکها درآمد. فرانکها در عهد ابنجُبَیْر (580/1184) به نحو مسالمتآمیزی در بهرهبرداری از دشتهای اطراف با مسلمانان سهیم شده بودند. این شهر که صلاحالدّین ایوبی آن را به پسرش ملک افضل بخشیده بود، پس از او به بسیاری از امیران ایوبی رسید و ایشان، چنانکه از چندین سنگ نبشتة موجود در آنجا برمیآید، بنیة دفاعی شهر را تقویت کردند. بَیْبَرْس، (حک : 658ـ676) در ایام حکومت خود قلعة آن را، که پیوسته از نظر مؤلفان دورة ممالیک حایز اهمیت بود و حتی آن را مقرّ امیری مستقل از حکمران محلّی ذکر میکردند، ترمیم و بازسازی کرد. در این دوره، بانیاس کرسی ولایتی بود که بخشی از نیابة عَجْلَون * در جنوب ایالت دمشق را تشکیل میداد. با همة این احوال، این شهر در زمانی اندک اهمیت خود را از دست داد وبه صورت شهر کوچک امروزی درآمد.منابع : علاوه بر کتاب مقدس. عهد جدید؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1399ـ1402/1979ـ1982، ج 10،11،12،13: فهرست؛ ] ابنجبیر،رحلةابنجبیر ، بیروت 1404/1984 [ ، ص 273ـ276؛ ابنعدیم، زبدة الحلب فی تاریخ حلب ، چاپ سامی دهان، دمشق ] 1951ـ 1968 [ ، فهرست؛ ابنقلاسنی، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت 1908، فهرست؛ اسماعیلبنعلی ابوالفدا، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رینود و دیسلان، پاریس 1840، ص 248ـ249؛ BGA ، فهرستها؛ محمدبنابیطالب دمشقی، کتاب نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر ، چاپ مرن، سنپطرزبورگ 1865، ص 200؛ محمدبناحمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛F. M. Abel, Gإographie de la Palestine, Paris 1933-38, I, 161-162, 476-478, ii, 297-298; M.Van Berchem,"Le Chateau de Baniya s et ses inscriptions", JA ,(1888),440 f.;L.Caetani, Chronographia islamica , 179; R. Dussaud, Topographie historique de la Syrie , Paris 1927, بــویــژه ص 390 و بــعــد ; M. Gaudefroy-Demombynes, La Syrie ب l'إpoque des Mamelouks , Paris 1923, بویژه ص 65 و 179 ; A History of The Crusades , ed. K. M. Setton, I, Pennsylvania 1955, Index; M. G. Hodgson, The Order of The Assassins , The Hague 1955, 104-107; G. Le Strange, Palestine under the Moslems , London I890; بویژه ص 418ـ419 ; S. Marmar dj i, Textes gإographiques , Paris 1951, 13-14; Pauly-Wissowa, Realenzyklopaedie des Klassischen Alterums, s.v. "Paneas" .تکمله. در سال 14 هجری، ابوعبیدةبنالجراح دمشق را فتح کرد و بدین ترتیب تسلط مسلمانان بر همه نواحی آن، از جمله جولان و شهرِ آن بانیاس، مسلم شد. در قرن سوم، مردم بانیاس قومی از قبیله قیس و بیشتر بنیمره بودند و گروهی از مردم یمن هم در آنجا سکونت داشتند (یعقوبی، ص 325ـ 326). به نوشته مقدسی، در قرن چهارم بانیاس شهری در کنار دریاچه حُولَه در مرز جبل الثلج (کوه حرمون)، و از دمشق پرنعمتتر بود. پس از تصرف شهر طرسوس به دست دشمن (روم شرقی)، بیشتر مردم ثغور (مرزنشین) به بانیاس رفتند و باعث رونق آن شدند. شهر، نهر بسیار خنکی داشت که از جبل الثلج میآمد و در میان شهر ظاهر میشد. این شهر بارکدة دمشق شمرده میشد. آب شهر از نهری بود که با آن کشتزارهای پنبه و برنج را آبیاری میکردند (ص 160).در سال 467 معلیبنحیدره، امیر دمشق، بر اثر شورش لشکریان و مردم به بانیاس گریخت. در 468، أُتْسُز (آقسیسبناوق از امرای ملکشاه سلجوقی) به دمشق آمد. مردم دمشق از او امان خواستند و تسلیم شدند. او قلعه بانیاس و شهر یافا را در ساحل دریا به انتصاربنیحیی مصمودی سپرد (ابنخلدون، ج 5، ص 6).منابع : ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، المسمی کتاب العبر و دیوان المبتدأ و الخبر ، بیروت 1413/1992؛ محمدبناحمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ احمدبناسحاق یعقوبی ، کتاب البلدان ، لیدن 1967.