بان (فارسی و عربی)، درختی با نام علمی مُرینگا آپترا .دیسقوریدس * از وجود آن در عربستان و دیگر کشورهای مجاور آگاه بود. جالینوس * ، در ذکر دارویی که از این درخت به دست میآمد، میگوید که آن دارو از بلاد عرب صادر میشد (به نقل ابنالبیطار، ج 1، ص 79). ابوحنیفه دینوری * مینویسد که میوه آن، شوع نام دارد، طالبان و خریداران بسیار دارد و حتّی پیش از اینکه برسد آن را پیش خرید میکنند. چوب آن، به دلیل سبکی، برای دیرکهای خیمه به کار میرفت. درختِ بان بلند و باریک و چوب آن نرم است، لذا شعرای عرب واژه بان را به استعاره در وصف زنانِ جوانِ ظریف و بلند بالا به کار بردهاند (دینوری، ج 1، ص 48ـ49، ش 75).میوة بان، که یونانیان آن را به بالانُس مورپسیکه و رومیان به نام گلانس اونگوئنتاریا میشناختند، به مصارف گوناگون پزشکی میرسید. بویژه روغن مرغوبی که از دانههای آن گرفته میشد برای درمان چندین بیماری پوستی به کار میرفت. شیره میوه بان را به سرکه و آب میآمیختند و برای درمان درد قلب به اسب میدادند. روغن بان، گذشته از مصرف پزشکی، در ساختن عطرها نیز بسیار به کار میرفت.منابع: ابنالبیطار، الجامع لمفردات الادویة والاغذیة ، بولاق 1291؛ داودبنعمر انطاکی، تذکرة اولیالالباب والجامع للعجب العجاب ، قاهره 1324، ج 1، ص 61 و بعد؛ تحفةالاحباب فی ماهیة النبات والاعشاب ، مع ترجمة بالفرنساویة و حل مشکلاته، چاپ رنووکلن، پاریس 1934؛ احمدبنداود دینوری، کتابالنبات ، ج 1، چاپ ب. لیوین، اوپسلا 1953؛ احمدبنمحمد غافقی، منتخب کتاب جامعالمفردات ، چاپ ماکس مایرهوف و جورجی صبحی، قاهره 1932ـ1940، ش 118؛ زکریابنمحمد قزوینی، عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات ، چاپ فردیناند ووستنفلد، ج 1، ص 249؛ احمدبنعبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنونالادب ، قاهره ] 1923ـ1955 [ ، ج 11، ص 215 و بعد، ج 12، ص 78 به بعد؛Achundow, in Hist. Stud. aus d. pharmakol. Inst. zu Dorpat , III, 165, 349; Ibn ـ Awwa m, Fila ¦ h a , tr. Clment - Mullet, II/b, 145 f.; Kind ¦ â , Kimiya ¦ Ý al- ـ it ¤ r , tr. Garbers, Leipzig 1948, 59ff., 181ff.; Low, Die Flora der Juden, II, 124,525, IV,525; Wiedemann,in Arch. f.d.Gesch. d.Naturw. u. d. Techn , IV, 419 ff.