بالْیوز، عنوان سفیران جمهوری ونیز در دربار عثمانی، مأخوذ از بایولوس لاتینی به معنای باربر یا حامل. در قرون وسطی این معنی بکلی تغییر یافته و واژه با معنای جدید از طریق یونانیان و رومیان به فرانکها و از فرانکها به ونیزیان منتقل شده است. در این زمان، به کسانی که در رأس مهاجرنشینهای بازرگانی ونیزی قرار میگرفتند بایلو و بایلوس میگفتند.مهاجران ونیزی که در سواحل شام به صورت پراکنده میزیستند، پس از رونق امور بازرگانیشان و کسب اهمیّت سیاسی و اقتصادی، زیر لوای یک بایولوس متّحد شدند.آنان با حکّام بلاد اسلامی ـ که کالاهای تجاری مشرق زمین از طریق بلاد آنها به سرزمینهای صلیبیان برده میشد ـ مناسباتی داشتند و با اجازة ملک ظاهر غیاثالدین غازی، فرزند صلاحالدین * ایوبی که بر حلب حکومت میکرد (582 ـ 613)، کاروانسرا و تأسیسات دیگری در آن شهر ایجاد کردند. بعدها جانشین او، ملک عزیز غیاثالدینمحمد (حک : 613ـ634)، نیز با تعیین بایلو در رأس ونیزیان مقیم حلب و لاذقیه موافقت کرد (هاید، ج 1، ص 374ـ376). ونیزیان با امپراتوری طرابزون مناسبات تجاری داشتند و در 718/1319 با امپراتور الکسیوس دوم و در 765/1364 با الکسیوس سوم قراردادهای بازرگانی بستند. پس از عقد این قراردادها، در طرابزون محلة خاصی به بازرگانی آنان اختصاص یافت و بایولوسی که اختیاراتش در ردیف اختیارات بایولوس قسطنطنیه بود، در این شهر مستقر شد (زاکیتنوس، ص 6، 28، 36، 83).پس از سقوط قسطنطنیه (857/1453) به دست سلطان محمد فاتح * ، جمهوری ونیز درصدد برآمد ضربة بزرگی را که بر تجارتش وارد شده بود جبران کند و بارتولومیو مارچلو را به استانبول اعزام کرد. او در 19 ربیعالا´خر 858/18 آوریل 1454 با بابِ عالی * قرارداد بازرگانی منعقد ساخت که به موجب آن، کشتیهای ونیزی میتوانستند در بندرهای عثمانی آزادانه رفت و آمد کنند. کالاهای تجاری مشمول 2% مالیات رسمی بود، ولی حقوق و امتیازات ونیزیها در دورة امپراتوری روم شرقی به رسمیت شناخته نشد. در عین حال ونیز حق داشت که در خاک عثمانی بایلو داشته باشد و اولین کسی که این وظیفه را به عهده گرفت مارچلو بود. بایلو رئیس ونیزیهای مقیم عثمانی بود و به امور اداری آنان رسیدگی میکرد و برای حل بعضی از اختلافات آنان حق داوری داشت.به این ترتیب، پس از آنکه مناسبات عثمانی و ونیز محکمتر شد، کلمة بایلو به زبان ترکی راه یافت و در متونِ این زبان به صورت بالیوس و بایلوس و بالیوز و در عهدنامهها غالباً به شکل بالیوس ضبط شد. اصل این کلمه، چنانکه ذکر شد، در لاتینی بایولوس بوده و در بعضی از اسناد ایتالیایی نیز به صورت بایلوس ضبط شده است. این کلمه با تلفظ اصلی وارد زبان ترکی شد و به مرور زمان، پس از تغییراتی کوچک، به صورت بالیوس و بالیوز درآمد. شکل «بایلوس» هم به کار رفته، که در متون ترکی در زبان محاوره رواج نداشته است ( رجوع کنید به فریدونبیک، ج 2، ص 484، عهدنامة دورة عثمان دوم؛ نعیما، ج 4، ص 382؛ جودتپاشا، ج 4، ص 251؛ دومالاتری، ج 3، ص 790).ونیزیها دو نوع سفیر به دربار عثمانی میفرستادند. برخی از آنان سفیرانی بودند که برای مأموریتهای فوقالعاده، مانند حل و فصل مسائل مهم یا گفتن شادباش به مناسبت جلوس سلطان، میآمدند و پس از پایان مأموریت بازمیگشتند. اصطلاح بالیوز برای این دسته از سفیران بهکار نرفته است. عدة دیگر به موجب قراردادها میآمدند و مدتی معین در استانبول اقامت میکردند و عنوان «وندیک بالیوسی» (بالیوز ونیز) داشتند. در مآخذ ترکی از آنها به «مقیم اولانایلچی» (سفیر مقیم) و «اقامت ایلچیسی» (سفیر اقامت) یاد شده است (راشد، ج 1، ص 186؛ واصف، ج 1، ص 40). عنوان بالیوز که در اصل به سفرای ونیزاطلاق میشد، ظاهراً بتدریج به سفرای سایر کشورها و حتی رایزنها (کنسولها) نیز اطلاق شده است؛ مثلاً راشد این عنوان را دربارة سفرای فرانسه و انگلستان به کار بردهاست (ج 1، ص 252، ج 4، ص 345) و نعیما نیز هنگام بحث از حادثهای که سبب عزل شیخالاسلام بهائیافندی شد، از رایزن انگلیس مقیم ازمیر با عنوان بالیوز انگلیس یاد کرده است (ج 5، ص 64 به بعد).در آغاز، دوران مأموریت بالیوزهای ونیزی در استانبول، یک سال بود، ولی پس از انعقاد معاهدة تجاری 909/1503 به سه سال افزایش یافت. بالیوزها حدود سه قرن و نیم از فتح قسطنطنیه تا انقراض جمهوری ونیز (1211/1797)، نقش مهمی در زمینههای تجاری و سیاسی ونیز و عثمانی ایفا کردند. در زمان صلح برای تأمین منافع ونیز فعالیت میکردند و در زمان جنگ میان دو دولت، به زندان میافتادند یا تحتنظر قرار میگرفتند. ولی، به طور کلی، دولت عثمانی هم با بالیوزها و هم با بازرگانان ونیزی بخوبی رفتار میکرد و معاهدات را محترم میشمرد. آخرین بالیوز ونیز در استانبول، فرانسیسکو وندرامین بود که در 2 شعبان 1211/31 ژانویة 1797 به حضور سلطان سلیم * سوم پذیرفته شد و در همان سال جمهوری ونیز با معاهدة کامپوفورمیو از میان رفت.بالیوزها به دولتهای متبوع خود گزارشهایی میفرستادند که بخشی از آنها نوشتههای رسمی و اداری و شامل مسائل روزمره و نحوة ادارة مهاجران بود. نوع دیگر گزارشهایی بود که هر بالیوز تا پانزده روز پس از مراجعت از مأموریت خود، آن را مینوشت و در مجلس سنا قرائت میکرد و به عنوان سفارتنامه نگهداری میشد. این گزارشها شامل بررسی اوضاع عمومی محل مأموریت و اطلاعاتی دربارة شخصیتهای مهم آن کشور بود. نوشتن این گزارشها، که از مهمترین اسناد محرمانه به شمار میرفت، تا پایان جمهوری ونیز ادامه داشت. گزارشهای بالیوزها، که چاپ و منتشر شده است، هم از نظر تاریخ مناسبات سیاسی ونیز و هم از نظر اشتمال بر اطلاعات مفید سیاسی و اقتصادی و اجتماعی عثمانی بسیار مهم است.کلمة «بالیوز» در ایران دورة قاجاری و نیز در بعضی از لهجههای عربی و زبان سواحلی به معنای عام نمایندة سیاسی یا رایزنی (کنسولی) به کار رفته است.منابع : برای اشکال مختلف بالیوز ؤ احمد جودتپاشا، تاریخ ، استانبول 1309؛ مصطفی نعیما، تاریخ ، استانبول 1280؛ احمد فریدون بیکپاشا، منشآت السلاطین ، استانبول 1275؛Louis Nicolas Bescherelle, Nouveau dictionnaire national; Noel V. Carpentier, Philologie francaise ou dictionnaire etymologique ; C. Daremberg, E. Saglio, Dictionnaire des antiquites grecques et romaines ; La Grande encyclopedie, IV; L. de Mas Latrie, Historie de l'Ile de Chypre, Paris 1861; E. Littre, Dictionnaire de la langue francaise ; C. de Ville-Hardouin, De la conqueste de Constantinople (Histoire de Constantinople sous les Empereurs francais, Paris I657, I, index) s. v. "baus" ; for balivo à Enciclopedia Italiana .تاریخ ونیز و مهاجرنشینها رجوع کنید بهW. Andereas, Staatskunst und Diplomatie der Venezianer im Spiegel ihrer Gesandtenberichte, Leipzig 1943; Comte Daru, Histoire de Venise, Bruxelles 1836; Amelot de la Houssaye, Histoire du gouvernement de Venise, Paris 1676, I, 186, F. H. Kretschmayr, Geschichte von Venedig, Vienna 1905-1934; Abbe Leugier, Histoire de la republique de Venise, Paris 1759-1768; Nouvelle relation de la ville et republique de Venise , Utrecht 1709.تاریخ بیزانس و عثمانی (رجوع کنید به Le Beau, Histoire du Bas empire, Paris, new ed., especially vol. V, 316, 413; M. L. Shay, The Ottoman empire from 1720 to 1734 as revealed in despatches of the Venetian Baili (Illinois Studies in the Social Sciences, vol. xxvii, no.3), Urbana, Illinois 1944; Max Silberschmidt, Venedik menblar i na nazaran, trk imparatorlug § unun zuhأru zaman i nda í ark meselesi, Turkish tr.by Kخprدlد- zہde Ahmed Camal, Istanbul 1930; A. A. Vasiliev, Histoire de l'empire byzantin, Paris 1932.برای مناسبات و معاهدات میان عثمانی و ونیز رجوع کنید به محمد راشد، تاریخ ؛ مجموعه معاهدات ، استانبول 1294، ج 2، ص 130ـ272؛ احمد واصف، تاریخ ، استانبول 1219؛Berlin, Relations diplomatiques de Venise JA, 7 ser. VIII, (1876); J. Von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches; W. Heyd, Histoire du commerce du Levant au Moyen-Age, Leipzig 1936; I diarii di Marino Sanuto, Venezia 1879-1903; G. Noradounghian, Recueil d'actes internationaux de l'empire ottoman, Paris 1897; Bertold Spuler, Europische Diplomaten in Konstantinopel bis zum Frieden von Belgrad (1739), Zeitschrift Osteuropas, I (1936), chap. 2, Venice sect.; D. A. Zakythinos, Le Chrysobulle d'Alexis III. Comnإne, empereur de Trإbizonde en faveur des Vإnitiens, Paris 1932.برای سیاحتنامهها (رجوع کنید به Paul Lucas, Troisiةme voyage en 1714, Rouen 1719, I, 67; Abbإ Sestini, Lettres , Paris 1789. III, 50; Le Voyage d'outremer de Jean Thenaud suivi de la relation de l'ambassade de Domenico Trevisan auprةs du soudan [sultan?] d'Egypte, 1874.برای لباسها و نحوه استقبال از سفیران ونیز (رجوع کنید به Jouanni â , Van Gaver, Turquie, Paris 1840, Pl.89; Cesare Vecellio, Costumes anciens et modernes, Paris 1859,I,fig. 69.گزارشهای بالیوزها در دو مجموعه به چاپ رسیده است:(i) E. Albةri, Relazioni degli Ambasciatori Veneti al Senato, ser. iii: Turchia, 3 vols., Florence 1840-1855; (ii) N. Barozzi, G. Berchet, Le Relazioni degli Stati Europei Lette al Senato degli Ambasciatori Veneti nel secolo decimosettimo, ser. V: Turchia, Venice 1866, 1872.برای فهرست بالیوزها ؤ(i) Barozzi, Berchet, op. cit., i, 9 ff.; and (ii) B. Spuler, Die europaische Diplomatie in Konstantinopel. Pt. iv, in Jahrbucher fur Geschichte Osteuropas, I, (1936), 229-274 (با ارجاعات اضافی) .