بالْکان، جنگ ، جنگی میان دولت عثمانی و دولتهای بالکان در دو مرحله (26 شوال 1330ـ27 شوال 1331/8 اکتبر 1912ـ29 سپتامبر 1913).کنگرة برلین * (1295/1878) بخش بزرگی از سرزمینهای روم ایلی را از دولت عثمانی جدا کرد، اما نتوانست به کشمکش موجود بر سر تقسیم سرزمینهای بالکان پایان دهد. سیاست پاناسلاویستی روسیه و رقابت مداوم آن کشور با اتریش نیز این درگیریها را تشدید کرد و در بروز جنگ بالکان سخت مؤثر افتاد. از مهمترین مسائل داخلی دولتهای بالکان،که مدتها مانع اتّحاد آنها بر ضد عثمانی میشد، «مسئلة کلیساها» بود، یعنی جدا شدن کلیسای بلغار از کلیسای ارتدوکس، و اختلاف بر سر این که کلیساها و مدارس مقدونیه، به کدام کشور تعلق دارد. سلطان عبدالحمید دوّم نیز در مدت سلطنت خود (1293ـ1327)، بر این عدم تفاهم دامن میزد.پس از اعلام مشروطیت دوم (24 جمادیالا´خره 1326/24 ژوئیة 1908)، به سبب همکاری جمعیّت اتّحاد و ترّقی * با کمیتههای صرب، بلغار و یونان، عملیات قوای نامنظم موقتاً متوقف شد و دولتهای اروپایی نظارت خود را بر اصلاحات مقدونیه لغو کردند (7 رمضان 1326/3 اکتبر 1908). دو روز بعد اتریش، بوسنی ـ هرزگووین را به خاک خود ملحق کرد، شاهزادهنشین خودمختار بلغارستان اعلام استقلال نمود و کِرِت هم به یونان پیوست.اقدامات حکومت عثمانی بر ضد یونان، به قصد تصرّف صربستان و بلغارستان، مانع اتّحاد این سه دولت نشد. رهبری جمعیّت اتّحاد و ترّقی با قانون 6 رجب 1329/3 ژوئیة 1911، «مسئلة کلیساها» را، که مهمترین سدّ راه تفاهم دولتهای بالکان بود، حل کرد و هنگامی که سرگرم حوادث داخلی و خارجی بود، روسیه موضوع تقسیم مقدونیه را، که به ترکیه تعلق داشت، مطرح کرد و در پی تحریکات آن کشور، در 24 شوال 1330/ 6 اکتبر 1912، بلغارستان با یونان و قرهداغ * با صربستان و همچنین در رمضان 1330/اوت 1912، قرهداغ با بلغارستان پیمان بستند و سرانجام اتحاد بالکان بر ضد عثمانی عملی شد.ظاهراً باب عالی * از تحولات بالکان بیخبر بود و دولت سعیدپاشا هم اخطارهای فرانسه و هشدارهای غالب کمالبیگ (سویْلَمَز اوغلی)، کارگزار ترک در آتن، را جدی نگرفت.در این هنگام، دولت عثمانی بحرانیترین روزهای خود را میگذرانید. ایتالیاییها، در ادامة جنگ طرابلس غرب، به چناققلعه * رسیده بودند و استانبول را تهدید میکردند. شورش آلبانی نیز شدت یافته بود و افسران مخالف دولت بهنام «خلاصکاران» در کوهستانها مخفی شده بودند. ازینرو دولت سعیدپاشا مجبور به استعفا شد و حکومت جمعیّت اتّحاد و ترّقی بهپایان رسید. حکومت جدید غازی احمدمختار هم، که در 6 شعبان 1330 تشکیل شد، به اتّحاد ملتهای بالکان بر ضد عثمانی توجهی نکرد.چون دولت عثمانی برای سرکوب شورشیان آلبانی، که به ارتفاعات قرهداغ پناه برده بودند، به آن منطقه لشکر کشید، کشورهای متّحد بلغارستان، صربستان، یونان و قرهداغ یادداشت مشترکی به باب عالی تسلیم کردند (21 شوّال 1330/ 3 اکتبر 1912) و از حکومت ترک خواستند که طی سه روز به صربستان، مقدونیه، آلبانی و کرت خودمختاری دهد؛ یادداشتی هم به دولتهای غربی تسلیم و اعلام کردند که اگر خواستهایشانبرآورده نشود، به سلاح متوّسل خواهند شد. سرانجام با اعلان جنگ قرهداغ به عثمانی در 26 شوال 1330/ 8 اکتبر 1912، اولین مرحلة جنگهای بالکان آغاز شد. بقیة متّحدان با یادداشت دیگری، خواستارِ تسلیم ولایت روم ایلی، براساس ملیّت، به حکومتهای خودمختار شدند، امّا باب عالی به این یادداشت هم پاسخی نداد. روز بعد، دولتهای بلغارستان و صربستان به عثمانی اعلان جنگ کردند و یونان نیز به آنان پیوست.نیروی عثمانی در سه جبهة شرق و غرب و دریا با متّحدان میجنگید. سپاهیان جبهة شرق از بلغارها شکست خوردند و تا چتالجه * عقب نشستند. سپاه غرب در کومانوا ، مغلوب صربها شد و تحسینپاشا هم در سلانیک * (= سالونیک) خود را به یونانیان تسلیم کرد. در نتیجة این شکستها، دولت غازی احمد مختارپاشا در 18 ذیقعده/29 اکتبر، استعفا کرد. هنگامی که دولت کاملپاشا با پادرمیانی دولتهای بزرگ سرگرم مذاکره بود، جمعیّت اتّحاد و ترّقی، شکست بالکان را دستاویز ساخت و با کودتایی خونین حکومت را به دست گرفت.در 25 صفر 1331/3 فوریة 1913، جنگ دوباره آغاز شد. جمعیّت اتّحاد و ترّقی با از دست دادن یانیه * ، ادرنه و اِشکودرا (اِشقودره)، ناچار شرایط صلح را پذیرفت. به موجب عهدنامهای که کنفرانس لندن در 23 جمادیالا´خره 1331/30 مه 1913 به امضای عثمانی و دولتهای بالکان رسانید، خط میدیه ـ اِنِز مرز عثمانی و بلغارستان شناخته شد. ادرنه، تراکیا * و دده آغاج به بلغارستان؛ سلانیک و مقدونیة جنوبی و کرت به یونان؛ مقدونیة شمالی و مرکزی به صربستان وسلستره به رومانی واگذار شد.در 18 رجب 1331/23 ژوئن 1913، جنگ دوم بالکان بر سر تقسیم میراث عثمانی و در اعتراض به بلغارستان، در میان متّحدان آغاز شد. در 16 شعبان/21 ژوئیه، جمعیت اتّحاد و ترّقی، ادرنه را بدون هیچگونه مقاومتی از بلغارها پس گرفت. جنگ دوم بالکان در 7 رمضان 1331/10 اوت 1913 با عقد پیمان بُکْرَش (بخارست) میان بلغارستان، صربستان، یونان و قرهداغ پایان یافت. دولت عثمانی نیز با دولتهای بالکان پیمانهای جداگانه بست و در 27 شوال 1331/29 سپتامبر 1913، پیمان استانبول با بلغارستان را در بیست ماده امضا کرد، که طبق آن، ادرنه در تصرّف عثمانی باقی ماند؛ تراکیای غربی به بلغارستان پس داده شد و رودخانة مریچ مرز میان دو دولت شناخته شد. همچنین بهموجب «صورتمجلس راجع به مفتیان» که به پیماننامه افزوده شده بود، مسلمانان باقیمانده در بلغارستان باید مفتیان خود را برمیگزیدند و مفتیان نیز در بین خود مفتی بزرگ را انتخاب میکردند و نتیجة این انتخاب را سفیر کبیر عثمانی در صوفیه به آگاهی شیخالاسلام استانبول میرسانید. مفتیان به امور شرعی و آموزشی مسلمانان، همچنین بازرسی و تأسیس مدارس جدید رسیدگی میکردند، و حقوق آنان و هزینة مؤسسات آموزشی را دولت بلغارستان میپرداخت. آموزش اصلی به ترکی و آموزش بلغاری نیز اجباری بود. در جاهایی که بیشتر جمعیت آن مسلمان بود، مجالس جماعت اسلامی برپا میشد.عهدنامة عثمانی ـ یونان در 13 ذیقعده 1331/14 اکتبر 1913، در آتن به امضا رسید و طبق آن حقوق مسلمانان یونان، همانند مسلمانان بلغارستان، با یونانیان برابر شد. به موجب مادة 5 عهدنامة لندن، حل مسائل جزایر به دولتهای بزرگ واگذار شد و این دولتها در 17 محرم 1332/16 دسامبر 1913، طی تصمیمی، ایمروز، بوزجه آطه و مهئیس را به ترکیه دادند و بقیة جزایر را در اختیار یونان گذاشتند. با آنکه بعد از تجزیة متصرّفات عثمانی در روم ایلی، دیگر مناسباتی با صربستان باقی نمانده بود، در 16 ربیعالا´خر 1332/14 مارس 1914، با صربها نیز عهدنامهای عمومی امضا شد.جنگهای بالکان نقطة عطفی در تاریخ عثمانی بود. در روم ایلی هزاران مسلمان بیرحمانه قتل عام شدند و بسیاری به آناطولی پناه بردند. تنها در ادرنه بیش از 000 ، 225 مسلمان در اسارت سپاه بلغار از گرسنگی جان دادند و کوچ روزافزون مسلمانان ترکتبار تا امروز ادامه یافته است.منابع : میرلوا پترف، ] دمیرخان [ ، بالکان حربنده بویوک قرارگاه عمومی ، استانبول 1927، ص 19، 24، 36، 47ـ 68؛ ابراهیم حلمی، بالکان حربنده عسکری مغلوبیت لریمیزین اسبابی ، استانبول 1329، قسم 2، ص 27ـ89؛Balkan Harbi, ed. Genelkurmay ATASE, Ankara 1979, 35-69; Mahmut Belig § , " ´ atalca ve Sag § Cenah Ordular â n â n Hareka ª t â ", in Askerر Mecmua, no. 21, Ankara 1931, 2-85; I smail Hami Dani í mend, I zahl i Osmanl i Tarihi Kronolojisi, Istanbul 1947-1955, IV, 388-407; Nihat Erim, Siyasر Tarih Metinleri, Ankara 1953, I, 457-497; Ali Fuat Tدrkgeldi, Gخrدp I í ittiklerim, Ankara 1943, 57-75.