بالغ / بالق (بالیق بالیغ بالغ بالق )

معرف

واژة‌ ترکی‌ به‌ معنی‌ شهر و قلعه‌ و کاخ‌ که‌ تنها یا به‌ صورت‌ ترکیبی‌ در اسامی‌ شهرها و اماکن‌ به‌ کار رفته‌ است‌
متن
بالِغ‌/ بالق‌ (بالیق‌، بالیغ‌، بالغ‌، بالق‌)، واژة‌ ترکی‌ به‌ معنی‌ شهر و قلعه‌ و کاخ‌ که‌ تنها یا به‌ صورت‌ ترکیبی‌ در اسامی‌ شهرها و اماکن‌ به‌ کار رفته‌ است‌. این‌ کلمه‌، که‌ در کتیبه‌های‌ اورخون‌ (قرن‌ دوم‌) و نوشته‌های‌ اویغوری‌ استعمال‌ شده‌، از واژه‌های‌ کهن‌ و اصیل‌ ترکی‌ است‌. علاوه‌ بر این‌ کلمه‌، در قسمتی‌ از متون‌ اویغوری‌ به‌ واژة‌ «کَنْت‌» و «کَند» به‌ معنی‌ شهر نیز برمی‌خوریم‌ که‌ بعدها وارد محیط‌ ترک‌زبانان‌ شده‌ و جای‌ کلمة‌ بالق‌ را گرفته‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد که‌ از قرن‌ پنجم‌، در بخش‌ بزرگی‌ از سرزمینهای‌ ترک‌نشین‌، کلمة‌ بالق‌ دیگر به‌ معنی‌ شهر به‌ کار نرفته‌ و جایش‌ را به‌ واژة‌ کند یا کنت‌ داده‌ است‌، چنانکه‌ در منظومة‌ حماسی‌ قوتاد غوبیلیگ‌ (قرن‌ پنجم‌) فقط‌ کلمة‌ کنت‌ به‌ کار رفته‌ است‌.محمود کاشغری‌ در دیوان‌ لغات‌ الترک‌ ، بعد از قید واژة‌ بَلِق‌ (بالق‌) به‌ معنی‌ کاخ‌ و شهر (ج‌ 1، ص‌ 317، و بَلِقْلَنْدی‌ ـ به‌ معنیِ «در جایی‌ قلعه‌ ساخته‌ شد» ـ ج‌ 2، ص‌ 210) لازم‌ دیده‌ است‌ تصریح‌ کند که‌ این‌ عنوان‌ «مجوسی‌» و مخصوص‌ اویغورها بوده‌ است‌. در نسخه‌ای‌ از داستانِ اوغوز (غُز)، که‌ متعلق‌ به‌ دورة‌ نسبتاً جدیدتر است‌ و به‌ خط‌ اویغوری‌ نوشته‌ شده‌، این‌ واژه‌، به‌ صورت‌ اصل‌ قدیمی‌، بالق‌ و بالوق‌ آمده‌ است‌. بالق‌ در اویغوری‌ و چینی‌، به‌ معنی‌ شهر و قلعه‌ (رادلف‌، ج‌ 4، ص‌ 1166) و در جغتایی‌، به‌ معنی‌ «شهری‌ که‌ اطرافش‌ را دیوارهایی‌ محصور کرده‌ باشد» آمده‌ است‌ (همان‌، ج‌ 4، ص‌ 1498). در لهجه‌ و تلفظ‌ ترکیِ امروزی‌، این‌ واژه‌ دیگر به‌ کار نمی‌رود.بالق‌ به‌ صورت‌ ترکیبی‌ نیز در اسامی‌ شهرها و اماکن‌ دیده‌ می‌شود: مثلاً در کتیبه‌های‌ اورخون‌ به‌ صورت‌ بیش‌ بالق‌ («پنج‌ شهر» در ترکستانِ چین‌، رجوع کنید به کاشغری‌، ج‌ 1، ص‌ 317)، چَن‌ بالق‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 103)، ینی‌ بالق‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 103، 317)، خان‌ بالق‌ («شهرِخان‌»؛ شهرهای‌ قره‌ قروم‌ و پکن‌ مدت‌ زمانی‌ به‌ این‌ نام‌ خوانده‌ می‌شدند)، ایلی‌ بالق‌ (در ساحل‌ رودِ ایلی‌ که‌ نام‌ روسی‌ آن‌ «ایلی‌ ایسک‌» است‌).به‌ نظر بنگ‌ (1932)، واژة‌ بالق‌ با بالچق‌ به‌ معنی‌ گِل‌ (همان‌، ص‌ 210، 316، و نیز ص‌ 412، ج‌ 2، ص‌ 210)، نسبت‌ دارد. مشابه‌ این‌ دگرگونی‌ معنایی‌ را در کلمة‌ ترکی‌ دیگر توی‌ می‌توان‌ دید که‌ هم‌ به‌ معنای‌ گِل‌ است‌ (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 103) و هم‌ به‌ معنای‌ قرارگاه‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 429) و در نوشته‌های‌ اویغوری‌ به‌ معنی‌ شهر نیز به‌ کار رفته‌ است‌. این‌ تحوّل‌ معنایی‌ با ملاحظة‌ ساختمانهای‌ گِلی‌ شهرها طبیعی‌ می‌نماید (شوارتز، ص‌ 156 و بعد، ص‌ 410).منابع‌ : یوسف‌ حاجب‌ خاص‌، قوتادغوبیلیگ‌ ؛ محمودبن‌حسین‌ کاشغری‌، دیوان‌ لغات‌ الترک‌ ؛W. Bang and A. V. Gabain, Analytischer Index ..., SBAW , XVII, 1931; W.Bang and G.R.Rahmeti, Die Legende von Oghuz Qaghan, SBAW , XXV, Berlin 1932, and turkish transl., Oguz Kagan destan i , Istanbul 1936; A. V. Le Coq, SBAW , 1902; Radloff, Versuch eines Worterbuches des turkischen Dialekte , Petersburg 1866; Ramstedt, JSFOu ,XXXII, 9; F. V. Schwarz, Turkestan .
نظر شما
مولفان
گروه
تاریخ اجتماعی ,
رده موضوعی
جلد 2
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده