الباقیات الصّالحات، تعبیری که در قرآن (کهف: 46، مریم: 76) برای افادة امور نیکِ ماندنی، با اشاره به ناپایداری داراییهای دنیا مانند ثروت و فرزند، و بیثمری امکانات و مهلتی که خدا به گمراهان میدهد، به کار رفته است. در دو آیة حاوی این تعبیر بر بهتر بودن «الباقیات الصّالحات» چه از نظر پاداش یا نفع (خَیرٌ عندَ رَبِّک ثواباً) و چه از نظر خواستنی یا شایستة امید بستن بودن (خیرٌ أَمَلاً) و چه از نظر فرجام و نتیجه (خیرٌ مَرَدّاً) تأکید شده است (دربارة اینکه چرا قرآن «الباقیات الصّالحات» را از نظر ثواب بهتر از زینتهای دنیا و بهرهمندیهای گمراهان، که ثواب به معنی پاداش اخروی ندارد، دانسته است رجوع کنید به زمخشری، ذیل آیة 76 سورة مریم؛ قرطبی، ذیل آیة 46 سورة کهف).مفسّران در توضیح دو وصف مذکور در آیه گفتهاند که این امور، که به دلیل خالصانه و خدایی بودن از تباهی به دورند («صلاح»)، به اعتبار پاداش اخروی و ابدی (مایَبقی' ثوابُه لِلاْ ِنسان رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «بقی») به صفت «بقا» متصف شدهاند. همچنین در بیان موصوف «الباقیات الصّالحات» چند قول وجود دارد و مشهورترین آنها بر اساس حدیثی است که به طرق و عبارات مختلف از پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل شده است. بر طبق این حدیث، اذکار تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر (سبحاناللّه و الحمدللّه و لاالهالاّ اللّه و اللّهاکبر) و نیز «لاحول و لاقوّة الاّ باللّه» (ذکر اخیر در همة روایات نیامده است) همان (و یا شماری از) «الباقیات الصّالحات»اند و اشتغال به این اذکار فواید چندی در دنیا و آخرت، از جمله محو آثار گناهان و نجات از عذاب و کسب نعمتهای بهشتی دارد و به همین جهت بر مداومت در آنها تأکید شده است. محمّدبنمکّی، معروف به شهید اوّل * (مقتول 786)، رسالهای کوتاه به نام الباقیات الصّالحات در تفسیر این اذکار و بیان احتوای آنها بر پنج اصل توحید، عدل، نبوّت، معاد و امامت نوشته است. کفعمی * (متوفّی 905) تمام این رساله را در حاشیة فصل 28 جُنّةُ الامان الواقیَة وَ جَنَّةُ الایمان الباقیَة معروف به المصباح نقل کرده است (ص 277، و نیز آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 12). همچنین بیاضی * شرحی بر این رساله با عنوان الکلمات النافعات فی شرح الباقیات الصّالحات (همان، ج 18، ص 120) نوشته است. مجلسی و غزالی نیز در علّت سفارش به این اذکار با توجّه به محتوای عمیق معرفتی و آثار روحی آنها نکاتی بیان کردهاند (دربارة سند و متن حدیث مذکور و نیز توضیحات آن، علاوه بر تفاسیر طبری، طوسی، طبرسی، سیوطی، قرطبی، آلوسی، بحرانی و حویزی ذیل کهف: 46، مریم: 76 رجوع کنید به کلینی، ج 2، ص 506؛ ابنبابویه، 1361 ش، ص 324؛ همو، 1364 ش، ص 11، 12؛ ابنحنبل، ج 3، ص 75، ج 4، ص 268؛ زرقانی، ج 2، ص 28، 29؛ مجلسی، ج 83، ص 30ـ33، ج 90، ص 167ـ175؛ غزالی، ج 1، ص 357ـ360؛ حاکم نیشابوری، ج 1، ص 512؛ مالکبن انس، ج 1، ص 210).اقوال دیگری که مفسّران در باب آنچه باقیات صالحات را به بار میآورد نقل یا مطرح کردهاند و بعضاً بر یکدیگر منطبق است عبارتاند از: نمازهای پنجگانه (قول ابنعبّاس در مجمعالتفاسیر ، ج 4، ص 111؛ در یک تعبیر آمده است: الصلواتُ المکتوبات = نمازهای واجب؛ در روایتی از امام صادق علیهالسّلام آمده است: هی الصّلاة» رجوع کنید به مجلسی، ج 79، ص 222)، کارهای خوب، سخنان نیکو، شهادت بر یگانگی خدا و برائت از شرک (به دلیل آیة 28 سورة زخرف که شهادت بر توحید را «کلمةً باقیةً»، خوانده است رجوع کنید به میبدی، ذیل کهف: 46)، همة احکام عبادی دینی (الطّاعات، طاعةاللّه)، و، علاوه بر آن، دوری کردن از همة گناهان، هر کاری که به خاطر خدا انجام شود (کُلّ مَا اُریدَ بهِ وجهُاللّه)، نیّت (به دلیل آنکه شرط قبولی اعمال است رجوع کنید به همانجا)، ذکرهای مختلف از جمله استغفار و صلوات (قول دیگری از ابنعباس در طبری، ذیل کهف: 46؛ از یک حدیث نیز، که در اهمیّت مداومت بر «ذکر خدا» روایت شده است، برمیآید که مطلق «ذکر خدا» از کلینی، «الباقیات الصّالحات» است رجوع کنید به ج 2، ص 497)، بیدار شدن در شب برای خواندن نماز شب و مناجات (بنابر روایتی در التبیان ، ذیل کهف: 46، و مریم: 76)، علوم و فضایل (مذکور در تفسیر منسوب به ابنعربی، ج 2، ص 25ـ26)، دوستی اهلبیت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم (طبق روایتی از امام صادق علیهالسّلام رجوع کنید به فیض کاشانی و بحرانی ذیل کهف: 46؛ مجلسی، ج 23، ص 250)، دختران صالح برای پدری که در حقّ آنان نیکی کرده است (قرطبی، ذیل کهف: 46، این قول را به عُبَیدبنعُمَیر لیثی، محدّث تابعی، متوفّی 74، نسبت داده و خود نیز قراینی در تأیید آن آورده است؛ طبرسی و زرقانی نیز، ذیل همان آیه، به این قول اشاره کردهاند).با اینهمه، بیشتر مفسّران، از جمله طبری، طوسی، قرطبی، طبرسی، زمخشری، فخررازی، بیضاوی، نسفی و طباطبایی، ذیل آیة مذکور، بصراحت یا به طور ضمنی، این نظر را اختیار کردهاند که همة کارها و سخنان و عقاید خوب را میتوان از «الباقیات الصّالحات» دانست و آنچه در احادیث یا در اقوال مفسّران آمده فقط مصادیق یا مصداقهای بارز آن است. طبری حتّی حدیث مشهور نبوی را، با آنکه ظاهراً اختصاص را میفهماند (خصوصاً در نقلهایی به صورت «هنّ الباقیات الصّالحات»)، با همین دید توجیه کرده است. امّا آلوسی، ضمن نقل همین نظر از خفاجی، تعبیرات حدیث را مفید اختصاص دانسته و نظر خلاف آن را با اندکی تأمّل ردّ کرده است (ذیل کهف: 46).با توجّه به چند آیه که در آنها به پاداش خدایی ایمان و عمل صالح اشاره شده و نیز آیاتی که بر «باقی»بودن هر آنچه خدایی است تأکید میکند، به نظر میرسد که قول اخیر مفسّران قابل قبول باشد. بنابر آیات دستة اوّل، کسانی که ایمان میآورند و عمل صالح انجام میدهند نزد خدا اجر دارند. (مثلاً در آیة 277 سورة بقره، اِنَّ الَّذینَ امَنُوا و عَمِلوُ الصّالحاتِ... لَهُم اَجْرُهُم عِندَ رَبّهِم...، و نیز همان سوره: 62، 110، 112، 262، 274) و، بنابر آیات دستة دوم، هر چه نزد خداست باقی میماند (مثلاً در آیة 96 سورة نحل، ما عِنْدکمُ ینفَدُ و ما عِندَاللّهِ باقٍ؛ و نیز آیة 60 سورة قصص و آیة 36 سورة شوری'). وجهی نیز که در برخی از تفاسیر (از جمله، قرطبی و طبری، ذیل کهف: 46) نقل شده و بر اساس آن اعمال خالصانة مسلمانان بیبضاعت ارزشمندتر از داراییها و فرزندانی است که مشرکان بدان مباهات میکنند میتواند مؤید همین نظر باشد. اختلاف روایات نیز از همین دیدگاه توجیه میشود، هر چند اهمیّت و برتری تسبیحات اربعه را میرساند.در عُرف دینداران، تعبیر مذکور (بهصورت «باقیات صالحات» یا «باقیاتالصّالحات» رجوع کنید به معین، ذیل «باقیات الصالحات»؛ نجفی، ص 57) به معنی آثار نیک و اقدامات عامّالمنفعه از قبیل احداث مسجد و مدرسه و بیمارستان که معمولاً بعد از مرگ نیز بر جای میماند، به کار میرود که به آثار نویسندگان معاصر نیز راه یافته است؛ به طوری که، در وهلة اوّل، عموماً همین معنا به ذهن میآید (در فرهنگ معین، ذیل «باقیات الصّالحات» در ترکیبات عربی و نیز در فرهنگ اردو زبان فیروزاللغات صاحب لاهوری به این معنای عرفی نیز توجّه شده است).در حدیث به هیچ روی به این معنی اشاره نشده است. حتّی، بنابر حدیثی که کلینی (ج 2، ص 506) و دیگران از پبامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم نقل کردهاند، شخص مخاطب آن حضرت، پس از شنیدن آثار اخروی اذکار تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر و اینکه آنها مصداق «الباقیات الصّالحات»اند، باغی را که در دست احداث داشت در راه خدا و برای مستمندان وقف کرد؛ با اینهمه، از صورت واقعه برنمیآید که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم این اقدام او را از «الباقیاتالصّالحات» شمرده باشند. منشأ این دلالت عرفی را میتوان احادیث فراوانی دانست که دربارة اهمیّت صدقة جاریه * (وقف * و امثال آن) روایت شده است. بر طبق این احادیث، یکی از مواردی که پس از مرگ سبب استمرار کسب ثواب و اجر میشود صدقة جاریه است (از جمله رجوع کنید به کلینی، ج 7، ص 56، 57؛ ابنبابویه، 1362 ش، ص 151، 323؛ مجلسی، ج 6، ص 293، 294؛ حرّعاملی، ج 13، ص 292ـ294). بنابر این، به لحاظ همین استمرار کسب میتوان آن را حتّی بعد از مرگ نیز «باقی» (باقیات صالحات) دانست. تعبیر «باقیات صالحات» گاهی، علاوه بر معنای مذکور، برای سایر مواردی که در احادیث یاد شده آمده است (مانند سنّت حسنه، حفر چاهآب برای استفادة عامّ، فرزند صالح، دانشی که دیگران از آن بهرهمند شوند) به کار میرود.منابع : علاوه بر قرآن؛ محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ محمدبنعبداللّه آلوسی، روح المعانی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنبابویه، ثواب الاعمال ، قم 1364 ش؛ همو، الخصال ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362 ش؛ همو، معانی الاخبار ، قم 1361 ش؛ ابنحنبل، المسند ، استانبول 1402؛ ابنعباس، تنویرالمقباس من تفسیر ابنعباس، لاِ بی طاهر محمدبنیعقوب فیروزآبادی، در مجمعالتفاسیر ، استانبول 1404؛ ابنعربی، تفسیر القرآن الکریم ، چاپ مصطفی غالب، تهران 1398/1978؛ هاشمبن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن ، چاپ محمودبنجعفر موسوی زرندی، تهران 1334 ش، ج 2، ص 469، ج 3، ص 21؛ عبداللّهبنعمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل ، در مجمع التفاسیر ، استانبول 1404؛ محمدبنعبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمدبنحسن حرعاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت 1403؛ عبدعلیبنجمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین ، چاپ سیدهاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم 1383ـ1385، ج 3، ص 263ـ265، 356؛ حسینبنمحمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمدبنعبدالباقی زرقانی، شرح الزرقانی علی موطّأ الامام المالک ، بیروت 1407؛ محمودبنعمر زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل ، بیروت ] بیتا. [ ، ج 3، ص 38؛ عبدالرحمنبن ابیبکر سیوطی، الدُّر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم 1404، ج 4، ص 225ـ226، 283؛ فیروزالدین صاحب لاهوری، فیروز اللغات ، لاهور ] بیتا. [ ؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/1971ـ1974، ج 13، ص 318ـ319؛ فضلبنحسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبایی، بیروت 1408، ج 6، ص 729، 731ـ732، 814، 816؛ محمدبنجریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1400ـ1403، ج 8، جزء15، ص 165ـ167، جزء 16، ص 90؛ محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن ، بیروت ] بیتا. [ ، ج 7، ص 52، 145؛ محمدبنمحمد غزالی، احیاء علومالدین ، لبنان 1406؛ محمدبنعمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره ] بیتا. [ ، ج 21، ص 130ـ131؛ محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصّافی ، بیروت ] تاریخ مقدمه 1399 [ ، ج 3، ص 244؛ محمدبناحمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، قاهره 1387، ج 5، جزءِ10، ص 413ـ416، ج 6، جزءِ 11، ص 144ـ145؛ ابراهیمبنعلی کفعمی، المصباح ، چاپ افست قم 1405؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی ، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت 1401؛ مالکبنانس، الموطّا ، استانبول 1401؛ محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403؛ محمد معین، فرهنگ فارسی ،تهران 1360 ش؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدة الابرار ، تهران 1361 ش؛ ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی ، تهران 1370 ش؛ عبداللّهبناحمد نسفی، مدارک التنزیل و حقایق التأویل ، در مجمع التفاسیر ، استانبول 1404.