بافقیه خاندانی از سادات باعلوی تریم در حضرموت

معرف

از اعقاب‌ محمدبن‌علی‌ (متوفی‌ 862)، معروف‌ به‌ «مولی‌' عَیْدید» یا «صاحب‌ عیدید»
متن
بافَقیه‌ ، خاندانی‌ از سادات‌ باعَلَوی‌ تَریِم‌ در حضرموت‌، از اعقاب‌ محمدبن‌علی‌ (متوفی‌ 862)، معروف‌ به‌ «مولی‌' عَیْدید» یا «صاحب‌ عیدید». نسبت‌ عیدید از محلی‌ به‌ همین‌ نام‌، که‌ اکنون‌ جزو حومة‌ تریم‌ * است‌ و محمدبن‌علی‌ از تریم‌ بدانجا نقل‌ مکان‌ کرده‌ بود، گرفته‌ شده‌ است‌. پدر وی‌، علی‌بن‌محمد (متوفی‌ 838)، به‌ مناسبت‌ ملکی‌ که‌ در نزدیکی‌ تریم‌ داشت‌ و در آن‌ به‌ زراعت‌ می‌پرداخت‌ و به‌ صورت‌ حریم‌ («حَوْطَه‌») درآمده‌ بود، «صاحب‌الحوطه‌» خوانده‌ می‌شد. عنوان‌ بافقیه‌ ظاهراً مسبوق‌ به‌ نام‌ جدّ صاحب‌ الحوطه‌ است‌، یعنی‌ احمدبن‌عبدالرحمن‌بن‌ علی‌بن‌محمد فقیه‌ (متوفی‌ 726) که‌ جدّ او محمد (متوفی‌ 556) نیز به‌ «صاحب‌ مِرْباط‌» شهرت‌ داشته‌ است‌. مرباط‌ در آن‌ زمان‌ شهری‌ آباد در ساحل‌ ظُفار بود که‌ محمد از تریم‌ به‌ آنجا نقل‌ مکان‌ کرد، سپس‌ در همان‌ محل‌ درگذشت‌ و مدفون‌ شد. کلیة‌ سادات‌ باعلوی‌ حضرموت‌ اعقاب‌ صاحب‌ مرباط‌ هستند.در نوشته‌های‌ راجع‌ به‌ سادات‌ محمدبن‌علی‌، مولی‌ عیدید، جدّ خاندان‌ بافقیه‌، را از اولیای‌ بزرگ‌ شمرده‌اند؛ ولی‌ این‌ صفت‌ را نویسندگان‌ این‌ خاندان‌ به‌ حد افراط‌ دربارة‌ اجداد خود به‌ کار می‌بردند. آن‌ عده‌ از نوادگان‌ او که‌ نزد ما معروف‌اند بیشتر صوفی‌ و مدّرس‌ و فقیه‌ بوده‌اند، از جمله‌، از نسل‌ پسران‌ او، عبدالرحمن‌، عبداللّه‌، علی‌، علوی‌، زین‌الدین‌.از عبدالرحمن‌، زَیْن‌ (متوفی‌ در شِحْر) زاده‌ شد. از زین‌، عبدالرحمن‌بن‌زین‌ (متوفی‌ 950) به‌ دنیا آمد. از نبیرة‌ عبداللّه‌، که‌ محمد نام‌ داشت‌، ابوبکربن‌محمد (متوفی‌ 1005) به‌ وجود آمد که‌ مدرس‌ و فقیهی‌ برجسته‌ بود و به‌ سبب‌ نقل‌ مکان‌ به‌ شهرک‌ قیدون‌، در نزدیکی‌ دَوعَن‌ * ، که‌ در همانجا وفات‌ یافت‌، او را «صاحب‌ قیدون‌» می‌خواندند. برادر او، حسین‌بن‌محمد (متوفی‌ 1040)، در تریم‌ به‌ کار قضا اشتغال‌ داشت‌ و در اختلافات‌ میان‌ افراد خاندان‌ متنفذ عَیدْروس‌ * درگیری‌ پیدا کرد. حسین‌ دو پسر داشت‌: یکی‌ احمد (متوفی‌، 1052، در مکه‌) و دیگری‌ عبداللّه‌ که‌ در جوانی‌ به‌ هند مسافرت‌ کرد و تا پایان‌ عمر در کُنور اقامت‌ گزید، دختر عبدالوهاب‌ حاکم‌ آنجا را به‌ زنی‌ گرفت‌ و، هر چند بیشتر همّ خود را صرف‌ تدریس‌ می‌کرد، موردتوجّه‌ همگان‌ واقع‌ شد. ظاهراً هنگام‌ اقامت‌ در کنور به‌ تحصیل‌ ریاضیات‌ و تحقیق‌ در علم‌ کیمیا نیز اشتغال‌ داشته‌ است‌. یکی‌ از برادرزادگان‌ ابوبکر و حسین‌، موسوم‌ به‌ محمدبن‌عمربن‌محمد، نیز در کنور مسکن‌ گزید و با دختر عبدالحمید حاکم‌ آنجا ازدواج‌ کرد و شهرتی‌ یافت‌ که‌ تا زمان‌ عبدالوهاب‌، برادر و جانشین‌ عبدالحمید، نیز دوام‌ داشت‌؛ ولی‌، پس‌ از مرگ‌ عبدالوهاب‌، روزگار بر او سخت‌ شد، به‌ حیدرآباد رفت‌ و در آنجا درگذشت‌.نبیرة‌ علی‌، احمدبن‌عمربن‌عبدالرحمن‌بن‌علی‌ (متوفی‌ قرن‌ یازدهم‌) نام‌ داشت‌ که‌ در پی‌ تحصیل‌ علم‌ به‌ مکه‌ و مدینه‌ و قاهره‌ رفت‌؛ سپس‌ به‌ تریم‌ مراجعت‌ کرد و در آنجا، در اواخر عمر، دوبار به‌ منصب‌ قضا برگزیده‌ شد. از اخلاف‌ علوی‌، پسرش‌ محمدبن‌علوی‌ (متوفی‌ 924، در عدن‌) و نبیره‌اش‌ عبدالرحمن‌ بن‌علوی‌بن‌احمدبن‌علوی‌ (متوفی‌ 1047) را، که‌ معلم‌ و صوفی‌ و فقیه‌ برجسته‌ای‌ بود، می‌شناسیم‌. یکی‌ از اعقاب‌ زین‌، عبداللّه‌بن‌زین‌بن‌محمدبن‌عبدالرحمن‌بن‌زین‌ است‌ که‌ استاد شِلّی‌، نویسندة‌ المَشْرَعُ الرَوِی‌ ، بوده‌ است‌. عبداللّه‌ به‌ هند رفت‌ و در آنجا به‌ تحصیل‌ و تدریس‌ پرداخت‌. سپس‌ در بیجاپور مقیم‌ شد و همانجا درگذشت‌.مورخی‌ به‌نام‌ محمدبن‌عمرالطیّب‌ بافقیه‌ علوی‌شحری‌، که‌ در بارة‌ زندگیش‌ اطلاعی‌ دردست‌ نیست‌، تاریخی‌ دربارة‌ وقایع‌ قرن‌ دهم‌ هم‌ نوشته‌ است‌ که‌ عموماً آن‌ را تاریخ‌ بافقیة‌ الشحری‌ می‌نامند؛ رجوع کنید به سارجنت‌، ج‌ 13، ص‌ 292ـ295، ج‌25، ص‌ 245 به‌بعد.منابع‌ : محمدبن‌ابی‌بکر شلّی‌، المشرع‌ الروی‌ فی‌ مناقب‌ السادة‌ الکرام‌ آل‌ابی‌علوی‌ ، قاهره‌ 1319/1910؛ عبدالقادربن‌شیخ‌ عیدروس‌، النور السافر من‌ اخبار القرن‌ العاشر ، بغداد 1934؛ محمدامین‌بن‌ فضل‌اللّه‌ محبّی‌، خلاصة‌ الاثر فی‌ اعیان‌ القرن‌ الحادی‌ عشر ، قاهره‌ 1869؛R. B. Serjeant, "Matcrials for South Arabian History", in BSOAS , xiii (I950), and xxv (1962); idem, The Portuguese off the South Arabian Coast , Oxford I963, passim; F. Wدstenfeld, Die ´ufiten in Sud-Arabien im Al (XVII) Jahrhundert , Gخttingen 1883, 57-64.
نظر شما
مولفان
گروه
فقه وحقوق ,
رده موضوعی
جلد 1
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده