باعَرْبایا (سریانی: بَیْت عربایه)، نام کوره یا استانی از دیار ربیعه (قسمت شرقی جزیره در شمال عراق؛ ابنخرداذبه، ص 95). قُدامه نیز «بَعْربایا» را از کورههای دیار ربیعه خوانده است (ص 245). ابنحوقل حدّ آن را، به گفتة یک مأمور مالیاتی، از باعَیْناثا تا نهر سریا، در یک فرسنگی اَذْرَمه، و عرض آن را از سِنْجار تا بازَبْدی ذکـر کرده است (ص 218). این باعیناثا محلّی میان موصل و بَرْقَعِید و اَذْرَمه بوده است، نه محلّی به همین نام در جزیرة ابنعمر؛ زیرا در آن صورت جزیرة ابنعمر یا بازَبْدی حدّ میشد نه یکی از دهات آن. ابنخرداذبه مسافت میان باعیناثا و برقعید را شش فرسنگ و مسافت میان برقعید و اذرمه را شش فرسنگ گفته است (همانجا)؛ بنابراین، طول باعربایا حدود دوازده فرسنگ بوده است. اما عرض آن که به گفتةابنحوقل از سنجار، در جنوبغربی موصل، تا بازبدی (جزیرة ابنعمر) بوده است محل تردید و تأمّل است. زیرا به گفتة ابنحوقل، فاصلة میان جزیرة ابنعمر، در شمال موصل، تا موصل سیفرسنگ بوده است (ص 225)، و چون سنجار در جنوبغربی موصل است، بنابراین، عرض بیشتر از طول میشود که از نظر جغرافیایی نیز درست درنمیآید و احتمال دارد به جای بازبدی کلمة دیگری بوده باشد.طبق نقشة استانهای شمال غربی و جزیره و آذربایجان در کتاب لسترنج (نقشة ش 3)، میتوان گفت که شاید باعربایا میان دو جادهای بوده است که یکی از موصل تا اذرمه (از جنوب شرقی تا شمال غربی) و دیگری از موصل تا سنجار (از شمال شرقی تا جنوب غربی) میرفته و جادة اولی طول، و جادة دومی عرض آن ناحیه بوده است. ابنحوقل مقدار محصول باعربایا را جز حق مقاسمة کشاورزان، هشت هزار کُرّ گندم و جو گفته است که قیمت آن، با کسر حق انبارداری و حق ترازو، چهار هزار هزار درهم میشد (ص 218). از مقایسة این مقدار با محصول نواحی دیگر دیار ربیعه که ابنحوقل گفته است، معلوم خواهد شد که باعربایا از دیگر نواحی و رستاقهای دیار ربیعه بزرگتر بوده است.ظاهراً در زمانهای قدیمتر، باعربایا ناحیهای وسیعتر از زمان ابنحوقل را در برمیگرفته است. ابنفقیه (ص 135) از قول اَصْمَعی نقل میکند که مردم عرب در عصر جاهلیت از حاصلخیزی و باروری باعربایا سخن میگفتند که همان ناحیة موصل بود و چیزی (یعنی ناحیهای) در نزد ایشان به پایة حاصلخیزی آن نمیرسید جز «رَیْف جزیره». بنابراین گزارش پیش از اسلام، موصل هم از ناحیة باعربایا بوده است که این معنی از منابع دیگر پیش از اسلام هم معلوم میشود. مارکوارت (ص 162) از قول مارسابا نقل میکند که ولایت بیث عربایه (باعربایا) از نصیبین تا دجله وسعت داشته و گاهی در تصرف ایرانیان و گاهی نیز در تصرف رومیان بوده است. به گفتة او یوویانوس، امپراتور روم (حک : 363ـ364 م)، عربها را به این ناحیه کوچانده بود، اما در صلحی که میان او و شاپور دوّم ساسانی (حک : 310ـ379 م) بسته شد این ناحیه به تصرف ایرانیان درآمد. مارکوارت میگوید بیث عربایه (باعربایا) یا اَرْوِسْتان، قسمت ایرانی ناحیة عربنشین بینالنهرین بود و قسمت رومی این ناحیة عربنشین، «عَرَب» نامیده میشد. به گفتة او، ناحیة بیث عربایه یا اروستان قدیمیتر از آن است که در گفتة مارسابا آمده است. این نام از زمان تیگران بزرگ پادشاه اشکانی ارمنستان (حک : 95ـ56 ق م) است که اعراب بیابانی را به این ناحیه آورد تا بازرگانی قافلههای کاروانی را به دست گیرد.باعربایا علاوه بر ناحیهای وسیع در دیار ربیعه، نام قریه و شهری هم بوده است. به نوشتة یاقوت، باعربایا نام یکی از دهات موصل و نیز نام شهری از توابع حلب و افامیه بوده است (ج 1، ص 472). ابناثیر در حوادث سال 169، از برخورد میان حمزةبنمالک خُزاعی، که بر ضدّ حکومت قیام کرده بود، و منصوربنزیاد، عامل خراج جزیره در باعربایا، از نواحی موصل، خبر داده است (ج 6، ص 95). یاقوت همچنین گفته است که میان موصل و حدیثه، دیری به نام باعَرْبا بود که مسیحیان در آن به عبادت میپرداختند. آن دیر راهبان و کشاورزان زیادی داشت و در آن مهمانخانهای بود که مسافران در آن فرود میآمدند و پذیرایی میشدند (ج 2، ص 645). ابنفضلاللّه عُمَری از این دیر یاد کرده و گفته است که میان موصل و حدیثه و در ساحل غربی دجله بود و مسیحیان آن را بزرگ میداشتند و در آن مقابری بود که نصارا آن را تعظیم میکردند. بنای این دیر عجیب بود و دیوار معبد آن صد ذراع ارتفاع داشت و سیفالدولة حَمْدانی در حرکت به سوی عراق روزی را در آن گذرانده بود (ج 1، ص 218).پیگولوسکایا (ص 328ـ329) از اسقفی یعقوبی مذهب به نام اَخودامه یاد کرده که در 559 م، مطران یعقوبیان بود و در نصرانی کردن قبایل عرب جزیره سهم عمدهای داشت. اخودامه در بَلَد در منطقة بیث عربایه متولد شده بود که در آن زمان از متصرفات ایرانیان بود. شهر بلد امروز به نام اسکی موصل (موصل کهنه) معروف است که در کنار دجله در شش فرسنگی موصل قرار دارد. بنابراین، در زمان ساسانیان شهرهای بلد و موصل در منطقة بیث عربایه بوده و در زمانهای بعد، بتدریج کوچکتر شده است. اخودامه در عینکنویه، واقع در بیث عربایه، معبدی ساخت که همانند معبد سِرجیس در رصافه بود (همان، ص 272). احتمال میرود که این معبد بیث عربایه همان دیری باشد که در مسالک الابصار آمده است و ذکر آن گذشت.در کتاب اخبار فطارکة کرسی المشرق ، تألیف ماریبنسلیمان، از اسقف ایشوعیب و ایشوعیهب جذالی، هر دو اهل باعربایا، سخن رفته است. با توجه به اینکه کتاب مذکور دربارة بطریرکهای نسطوری است، معلوم میشود که به رغم اقدامهای اخودامة یعقوبی مذهب، پیروان مذهب نسطوری در باعربایا زیاد بودهاند.منابع : ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، چاپ افست بیروت 1385/1965ـ 1386/1966؛ ابنحوقل، صورة الارض ، چاپ کرامرس، لیدن 1967؛ ابنخرداذبه، المسالک و الممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، چاپ عکسی فرانکفورت 1408/1988ـ1409/1989؛ ابنفقیه، مختصر کتاب البلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ پیگولوسکایا، العرب علی حدود بیزنطة و ایران ، ترجمه از روسی به عربی از صلاحالدین عثمان هاشم، کویت 1985؛ قدامةبنجعفر، کتاب الخراج ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمة محمود عرفان، تهران 1364 ش؛ ماریبن سلیمان، اخبار فطارکة کرسیّالمشرق من کتاب المجدل ، رم 1896ـ1899؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛J. Marquart, E ¦ ra ¦ ns § ahr, Berlin 1901.