باطنه ، سرزمین پستی در عربستان شرقی که میان سواحل خلیج عُمان و کوهستانهای الحَجَر قرار دارد. از شمال به دماغة خَطْمَة مِلاحه و از جنوب به دهکدة حَیْل آل عُمَیر، واقع در جنوب شرقی شهر السیب و مغرب شهر مسقط، محدود است. پهنای این سرزمین 16 تا 32 کیلومتر است. خاک آن در نزدیکی ساحل شنی است و چاههای کمعمق فراوانی در آن وجود دارد. خاک زمینهای دور از ساحل رُسی و زمینهای دامنههای کوهستانی سنگی است. وادیهای فراوانی از میان این سرزمین میگذرد و تا ساحل، که در آنجا بستر آنها عریض میشود، ادامه مییابد. کلمة باطنه به معنای ناحیة پست و کمارتفاع است، در مقابل ظاهره که ناحیة مرتفعتری در سمت غربی الحَجَر است و از طریق دو گذرگاه مهم وادی الجِزْی و وادی الحَواسِنه به باطنه منتهی میشود.باطنه عمدتاً منطقة صیدِ ماهی وکشت خرماست؛ با اینهمه، محصول مناطق داخلی برای تغذیة ساکنان معدود و نیمهبدویِ محل و دامهای آنها کافی است. در امتداد ساحل، نوار ممتدی از نخلستانها وجود دارد که در بعضی جاها تا عمق بیش از 11 کیلومتر در داخل خشکی پیش میرود. گندم، پنبه، جو، نیشکر، یونجه، انبه، موز، انجیر، لیمو، خربزه، و زیتون نیز در کشتزارها و باغهایی که از آب چاههای متعدد مشروب میشوند به عمل میآید.حیوانات اهلی آنجا عبارتاند از گوسفند و بز و الاغ و مخصوصاً شتر جمازه که در میان سه نوع، شتر عُمان به لحاظ راهوار بودن ممتاز است. ماهیگیری اغلب با «شاشه»، که نوعی کرجی غرقنشدنی از شاخههای نخل («جرید») و شبیه «وَرقیّه»ی کویتی است، صورت میگیرد. کشتیهای بزرگتر برای تجارت رهسپار خلیجفارس و عربستان جنوبی و زنگبار و پاکستان میشوند.اهالی باطنه در سال هشتم هجری بهدست ابوزید انصاری و عمروبنالعاص * ، که در صُحار * مورداستقبال خاندان جُلَنْده قرار گرفتند، به دین اسلام درآمدند. در قرن هفتم، ایرانیان دوبار به این سرزمین هجوم آوردند و در آنجا مستقر شدند، تا اینکه در 928/1522 پرتغالیها آنها را از آنجا راندند. پرتغالیها، با اینکه خراجی را که قبلاً به حاکم هرمز پرداخت میشد دریافت میکردند، تا 1025/1616 ساحل باطنه را بهطور مستمر در اختیار نداشتند. تا 1053/1643 که پرتغالیها بهدست خاندان یَعاربِه (رجوع کنید به یَعْرُب * ) از آنجا رانده شدند، بندر تجاری صحار با مسقط و هرمز همواره در رقابت بود. اقدامات ایرانیان برای تصرف مجدد الباطنه در زمان نادر شاه، بر اثر تلاشهای بوسعید * ) احمدبنسعید، از آلبوسعید، (ماهة رجوع کنید به خنثی شد و دفاع نُه احمدبنسعید از صحار در 1156 چنان اعتباری به او بخشید که امامت عمان را برای خود او و سلطنت مسقط را برای اعقابش تأمین کرد.سلطانِ مسقط در السیب و بَرْکا و المَصْنَعه و سُوَیْق و الخابُوره و صحار والیانی دارد. درآمد گمرکی و زکات این شهرها از هزینههای اداری آنجا بندرت تجاوز میکند. در 1326/1908 لوریمر جمعیت آبادینشین الباطنه را 000 ، 105 تن برآورد کرد، که نیمی از آنها در طول ساحل اقامت داشتند. عدة بدویانی که در داخل تردد دارند بمراتب کمتر از این است. قبایل عمدة آبادینشین عبارتاند از آلسعد و حَواسِنه که بیشتر بدویهای منطقه نیز از این دو قبیله یا از بنیخاروصاند. قبایل کوچکتر عبارتاند از: الِبدُوات، آلحَمَد، آلجَراد، المَوالِک، النَوافِل، آلبُوقُرَیْن، آل بورُشَیْد، الشُبول. اغلب مردم الباطنه از لحاظ سیاسی هِناوی * و از نظر مذهبی اِباضی * اند، گو اینکه بلوچها و سیاهپوستان بیشتر سنی مذهباند.منابع : ابناثیر؛ الکامل فی التاریخ ، چاپ کارلوس ترنبرگ، لیدن 1851ـ1876؛ ابنبشر، تاریخ مکه 1349/1930؛ ابنرُزَیق، فتح ، نسخة خطی کمبریج، ش Add. 2892 ؛ احمدبنیحیی بلاذری، فتوح البلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1866؛ سالمی، تحفة الاعیان ، قاهره 1332ـ1347/ 1913ـ 1928؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873؛Admiralty, A Handbook of Arabia , London 1916-17, Albuquerque, Commentaries (Hakluyt ed.), London 1875; G. Badger, Imams and Seyyids , London 1871, Caetani, Annali ; F. Danvers, The Portuguese in India , London 1894; Pietro della Valle, Travels , London 1665,; M. de Faria e Sousa, Asia portuguesa , Oporto 1945-47; Ch. Guillain, Documents sur l'hist ... de l'Afrique orientale , paris 1856; Ibn Ruzayk ¤ , Fath , transl; L. Lockhart, Nadir Shah , London 1938, J. G. Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf ,..., Calcutta 1908-15; S. Miles, The Countries and Tribes of the Persian Gulf, London 1919; Niebuhr, Beschreibungen von Arabien, Copenhagen 1772; Palgrave, Narrative ..., London & Cambridge, 1865-66; R. Said-Ruete, Said Bin Sultan , London 1929; idem, in JCAS , xvi, pt. 4, 419, Selections from the Records of the Bombay Government , n. s., xxiv, Bombay 1856; B. Thomas, Alarms and Excursions in Arabia , Indianapolis 1931; Wellsted, Travels in Arabia , London 1838.