باطل در لغت، قرآن و حدیث ، اسم فاعل از بطلان، دارای مفهوم تقابلی «ضد حق»، که در قرآن ، حدیث، علوم بلاغی، منطق، فلسفه، فقه، اصول فقه، کلام و عرفان بسیار بهکار رفته است. در علوم بلاغی و منطق، در مبحث صدق و کذبِ کلام؛ در فقه و اصول، ضمن بحث از صحّت و فساد؛ در علم کلام، به مناسبت نقد عقاید و آرا؛ و در عرفان، در مقام نفی ماسوای حق به این واژه اشاره شده است و، بنابر این، ذیل عناوین «حق و باطل» و «صحّت و فساد» نیز اقتضای ورود دارد.باطل، در برابر حق * ، به معانی حقیقی و مجازیِ نادرست، ناپایدار، امر غیرثابت، شرک، دروغ، ادّعای پوچ و بیاساس، شوخی و هزل، ستم، فساد، هلاکت، شیطان، جادوگر، بیکاره، بیاثر، خطا و جز آن آمده است (ابنمنظور؛ ازهری؛ بستانی؛ تهانوی؛ راغب اصفهانی؛ زمخشری، 1972ـ1973؛ طریحی؛ کردی نیشابوری؛ لسانالتنزیل ؛ نفیسی) که برخی از این معانی را باید مصادیق «باطل» دانست. جنبة منفی معانی «باطل» تقابلی بودن مفهوم آن را میرساند و این امر در همة موارد استعمال این کلمه آشکار است. این واژه و سایر مشتقات ریشة «ب ط ل» 35 بار در قرآن کریم آمده است (باطل 25 بار، مُبطلون 5 بار، صیغههای ماضی و مضارع 3 بار و به صورت «باطلاً» 2 بار) که عمدتاً بر مصادیق باطل اطلاق شده است. بیشتر قرآن شناسانی که به مفردات و اشباه و نظایر پرداختهاند بر وجوه چهارگانة باطل در قرآن اتفاقنظر دارند و آن را بر شرک، ظلم، اِحباط (از بین بردن) و تکذیب (به دروغ نسبت دادن) اطلاق میکنند (ابنسلام، ص 295ـ296؛ دامغانی، ص 167ـ169؛ تفلیسی، ص 42ـ43؛ ابنجوزی، ص 195ـ197). علاوه بر اینها، مفسران به معانی و مصادیق دیگری نیز اشاره کردهاند. در این باب اتفاقنظر وجود ندارد، ولی بیشتر اختلافها بر سر مصداق است. آنچه در تفسیر آیاتِ حاویِ کلمة «باطل» و همریشههای آن یا در احادیث تفسیری آمده به این شرح است: آنچه مقابل حق واقع شود (در تفسیر آلعمران: 71؛ بقره: 42؛ کهف: 56؛ مؤمن: 5؛ انفال: 8؛ اسراء: 81؛ سبأ: 49؛ انبیاء: 18)؛ هر چیز بیثبات و دوام، سست و فسادپذیر (رعد: 17)؛ هر آنچه غیرخداست (حج: 62)؛ شرک و کفر، شکّ و تردید (عنکبوت: 48؛ اعراف: 173)؛ کردار زشت و ناپسند (اعراف: 118، 139؛ یونس: 81؛ هود: 16؛ محمّد: 33)؛ خوردن مال دیگران بنادرستی (بقره: 188؛ نساء: 29، 161؛ توبه: 34)؛ شهادت دروغ (بقره: 42، بنا بر قول طوسی در ج 1، ص 190ـ191؛ طبرسی، ج 1، جزء 1، ص 95ـ96؛ فخررازی، ج 10، ص 69؛ ابوحیّان، ج 2، ص 56)؛ پیروان تورات و انجیل (بقره: 42؛ آل عمران: 71، بنابر قول طبری در ج 3، جزء 3، ص 220؛ طوسی، ج 2، ص 498؛ فخررازی، ج 16، ص 42؛ ابوحیّان، ج 3، ص 395؛ ج 5، ص 35؛ سیوطی، ج 1، ص 64)؛ دروغبستن و بهتان زدن (بقره: 42، بنا بر قول طوسی در ج 1، ص 190ـ191)؛ شیطان (انفال: 8؛ اسراء: 81، سبأ: 49، بنابر قول طوسی در ج 5، ص 81، ج 6، ص 512، ج 8، ص 407، ابوالفتوح رازی، ج 7، ص 274، ج 9، ص 225؛ طبرسی، ج 3، جزء 6، ص 434ـ 435، ج 4، جزء 8، ص 396)؛ تحریف تورات و انجیل (آلعمران: 71، بنا بر قول طوسی در ج 2، ص 497ـ 498؛ ابوالفتوح رازی، ج 3، ص 75؛ طبرسی، ج 1، جزء 2، ص 458ـ459)؛ ربا، رشوه و قمار (بقره: 188؛ نساء: 29، 161، بنابر قول طوسی در ج 3، ص 178؛ ابوالفتوح رازی، ج 2، ص 85، ج 3، ص 369؛ زمخشری، ج 1، ص 233، 502، 590، ج 2، ص 266؛ طبرسی، ج 1، جزء 2، ص 282، فخررازی، ج 5، ص 128، ج 10، ص 69ـ70؛ ابوحیّان، ج 2، ص 55 ـ56، ج 3، ص 395؛ سیوطی، ج 1، ص 202؛ و بنا به روایتی از امام باقر و امام صادق علیهماسلام)؛ پرستش بت و طاغوت و شیطان (نحل: 72؛ اسراء: 81، عنکبوت: 52؛ لقمان: 30؛ محمّد: 3، بنا بر قول طوسی در ج 6، ص 407، 512 ـ513، ج 8، ص 218ـ219، ج 9، ص 290؛ ابوالفتوح رازی، ج 7، ص 126، 274، ج 9، ص 27ـ34، 81، ج 10، ص 180؛ زمخشری، ج 2، ص 150، 688ـ689؛ طبرسی، ج 3، جزء 6، ص 373ـ374، 434ـ435، ج 4، جزء 8، ص 292، ج 5، جزء 9، ص 97؛ ابوحیّان ،ج 6، ص 74؛ آلوسی، ج 15، ص 144؛ طباطبایی، ج 12، ص 297)؛ قسم دروغ خوردن (بقره: 188، بنا بر قول طوسی در ج 2، ص 138)؛و جادوگران (اعراف: 118، بنا بر قول قرطبی، ج 1، جزء 2، ص 339).بنا بر آیات متعدّد، باطل، هر چند در زمانی کوتاه بروز و ظهور داشته باشد، ذاتاً محکوم به نابودی و زوال است (اِنّ الباطل کان زهوقا) و خدا با فرستادن پیامبران و عرضه کردن حق راه را بر باطل میبندد و باطل در برابر حق توان ماندن ندارد (انبیاء: 18؛ سبأ: 49). بویژه، با آمدن و تثبیت اسلام، که یکی از مهمترین مصادیق حق است، باطل از بین خواهد رفت (و قُل جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطِلُ رجوع کنید به طبری، ج 8، جزء 15، ص 102ـ103؛ طوسی، ج 6، ص 510 ـ513؛ زمخشری، ج 2، ص 688ـ689؛ طبرسی، ج 3، جزء 6، ص 433؛ بیضاوی، ج 1، ص 548؛ بحرانی، ج 2، ص 441ـ443؛ قطب، ج 5، ص 355؛ طباطبایی، ج 13، ص 177). آنگاه در جای دیگر تصریح میکند که ارادة خدا بر آن است که حق را پای برجا کند و باطل را از میان بردارد (لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبْطِلَ الْباطِلَ رجوع کنید به طبری، ج 6، جزء 9، ص 126؛ طوسی، ج 5، ص 80ـ82؛ زمخشری، ج 2، ص 200؛ طبرسی، ج 2، جزء 4، ص 520؛ بیضاوی، ج 1، ص 359ـ360؛ بحرانی، ج 2، ص 68؛ قطب، ج 3، ص 812ـ814؛ طباطبایی، ج 9، ص 19)؛ و بر پیامبران به همین دلیل وحی میشود (بیضاوی، همانجا). بنابر روایات متعدّد شیعی، این ارادة خدایی بهصورت کامل در زمان ظهور دوازدهمین امام عَجَّلَ اللّهُ تّعالی' فَرَجَهُ محقق میشود (بحرانی، ج 2، ص 68 به نقل از عیاشی؛ مجلسی، ج 51، ص 62ـ63 به نقل از کافی ). باطل در قرآن به کف روی آب که هیچ سودی ندارد تشبیه شده است، برخلاف حق که به باران سودمند میماند و به مردم بهره میرساند (رعد:17).در احادیث و روایات نیز به مصادیقی از باطل چون بهتان و افترا (مالکبنانس، ج 2، ص 987)، تکبّر و خودبینی (نسائی، ج 5، ص 78ـ79)، جادوگران (مسلمبنحجاج، ج 1، ص 553) برمیخوریم و بعضی از امور نیز بصراحت باطل قلمداد شدهاند، که از آن جمله است: شعر در مدح و هجو که وسیلة اکتساب باشد، هر آنچه مسلمانی را به بیهوده سرگرم سازد (ترمذی، ج 4، ص 174). بر این نکته نیز که گاهی سخنی حق وسیلة سودجویی باطلخواهان قرار میگیرد تأکید شده است (کلمةُ حقٍ یرُادُ بها الباطل رجوع کنید به نهجالبلاغه، خطبة 39؛ مسلمبنحجاج، ج 1، ص 749، سخن حضرت علی علیهالسّلام در نقد نظر خوارج بر نفی حاکمیت غیرخدا). حدیث للحقِّ دَوْلَةٌ وَ لِلباطلِ دَوْلَةٌ اَوْ جَوْلَةٌ، حق را دولتی است و باطل را نیز دولتی یا جنبشی بیسرانجام (آقا جمال خوانساری، ج 5، ص 25؛ کلینی، ج2، ص 447) و حدیث حدّفاصل میان حق و باطل چهارانگشت است (نهجالبلاغه، خطبة 137؛ ابنبابویه، ج 1، ص 236) نیز دربارة حق و باطل آمده است. مطلع قصیدة لبَیْدبنربیعة (متوفّی 41) ـ اَلاکُلُّ شَی م'اخَلاَ اللّهَ باطِلٌ، همهچیز جز پروردگار باطل است ـ نیز، که پیامبر آن را راستترین سخن عرب دانسته است (مسلمبنحجاج، ج 2، ص 1768؛ بخاری، ج 4، ص 236، ج 7، ص 107؛ ترمذی، ج 5، ص 140؛ ابنماجه، ج 2، ص 1236؛ مولوی، ج 3، ص 437)، در همین باب است.منابع: علاوه بر قرآن؛ محمّدبنحسین آقاجمال خوانساری، شرح محقق بارع جمالالدین محمّد خوانساری بر غررالحکم و دررالکم ، تالیف عبدالواحدبنمحمّد آمدی، چاپ میرجلالالدین حسینی ارموی، تهران 1366 ش؛ محمودبنعبداللّه آلوسی، روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنبابویه، کتاب الخصال ، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362 ش؛ ابنجوزی، نزهة الاعینالنواظر فی علمالوجوه والنظائر ، چاپ محمّد عبدالکریم کاظم راضی، بیروت 1404/1984؛ ابنسلام، التصاریف: تفسیر القرآن مما اشتبهت اسماؤه و تصرفت معانیه ، تونس 1979؛ ابنماجه، سنن ابنماجة ، استانبول 1401/1981؛ ابنمنظور، لسان العرب ، چاپ علی سیری، بیروت 1412/1992؛ حسینبنعلی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان ، چاپ ابوالحسن شعرانی و علیاکبر غفاری، تهران 1382ـ1387؛ محمّدبنیوسف ابوحیان، تفسیرالبحر المحیط ، بیروت 1403/1983؛ محمّدبناحمد ازهری، تهذیب اللغة ، قاهره 1964ـ1967؛ هاشمبنسلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمودبنجعفر موسوی زرندی، تهران 1334 ش؛محمّدبناسماعیل بخاری، صحیح البخاری ، استانبول 1401/1981؛ بطرس بستانی، محیط المحیط: قاموس مطوّل للّغة العربیّة ، بیروت 1987؛ عبداللّهبن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل ، چاپ فلیشر، اوسنابروک 1968؛ محمّدبن عیسیترمذی، سنن الترمذی ، استانبول 1401/1981؛ حبیشبن ابراهیم تفلیسی، وجوه قرآن ، چاپ مهدی محقق، تهران ] تاریخ مقدمه 1340 ش [ ؛ محمّداعلیبن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمّد وجیه... ] و دیگران [ ، کلکته 1862؛ حسینبن محمّد دامغانی، الوجوه والنظائر فی القرآن ، چاپ اکبر بهروز، تبریز 1366 ش؛ حسینبن محمّد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمّد سیدکیلانی، تهران ] تاریخ مقدمه 1332 ش [ ؛ محمودبنعمر زمخشری، اساس البلاغه ، مصر1972ـ1973؛ همو، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیوان الاقاویل فی وجوه التاویل ، بیروت ] بیتا. [ ؛ عبدالرحمنبنابیبکر سیوطی، الدّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم 1404؛ محمّدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1390ـ1394/ 1971ـ1974؛ فضلبنحسن طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد عارف زین، صیدا 1333ـ1356/ 1914ـ1937؛ محمّدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت 1400ـ1403/ 1980ـ1983؛ فخرالدینبنمحمّد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362 ش، محمّدبنحسن طوسی، التبیان فی التفسیر القرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت ] بیتا. [ ؛ علیبنابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة ، چاپ محمّد عبده و محمّد محییالدین عبدالحمید، مصر ] بیتا. [ ؛ محمّدبنعمر فخررازی، التفسیرالکبیر ، قاهره ] بیتا. [ ؛ محمدبن احمدقرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج 1، جزء 2، قاهره 1387/1967، چاپ افست تهران 1364 ش؛ سیدقطب، فی ظلال القرآن ، بیروت 1386/1967؛ یعقوببناحمد کردی نیشابوری، کتاب البلغه: فرهنگ عربی و فارسی ، چاپ مجتبی مینوی و فیروز حریرچی، تهران 1355 ش؛ محمّدبنیعقوب کلینی، الکافی ، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت 1401؛ لسان التنزیل ، چاپ مهدی محقق، تهران 1362 ش؛ مالکبنانس، الموّطأ ، چاپ محمّدفواد عبدالباقی، قاهره 1370/1951؛ محمّدباقربن محمّدتقی مجلسی، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛ مسلمبنحجاج، صحیح مسلم ، استانبول 1401/1981؛ جلالالدین محمّدبنمحمّد مولوی، مثنوی معنوی ، تصحیح رینولد ا. نیکلسون،چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران 1363 ش؛ احمدبنعلی نسائی، سنن النسائی ، استانبول 1401/1981؛ علیاکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی ، تهران 1343 ش.