باطرقانی

معرف

باطِرقانی‌ ،# نسبت‌ و شهرت‌ دو تن‌ از استادان‌ علم‌ قرائت‌ در قرن‌ چهارم‌ و پنجم‌.
متن
باطِرقانی‌ ، نسبت‌ و شهرت‌ دو تن‌ از استادان‌ علم‌ قرائت‌ در قرن‌ چهارم‌ و پنجم‌.1) ابوبکراحمد بن‌محمّدبن‌احمدبن‌محمّدبن‌ جعفر باطرقانی‌ از استادان‌ علم‌ قرائت‌ در قرن‌ چهارم‌ ـ پنجم‌؛ منسوب‌ به‌ باطرقان‌، روستایی‌ در اصفهان‌ که‌ نام‌ آن‌ را هم‌ با کسر طا (سمعانی‌، ج‌ 2، ص‌ 39) و هم‌ با فتح‌ طا (ذهبی‌، 1402ـ1409، ج‌ 18، ص‌ 182) ضبط‌ کرده‌اند. به‌ گفتة‌ یاقوت‌، بیشتر مردم‌ آن‌ نسّاج‌ بوده‌اند (ذیل‌ «باطرقان‌»). ابونُعَیم‌ باطرقان‌ را از جملة‌ هفده‌ قریه‌ای‌ می‌شمارد که‌ پس‌ از بنای‌ جامع‌ یهودیّة‌ اصفهان‌ به‌ «یهودیّه‌» افزوده‌ شده‌ است‌ (ج‌ 1، ص‌ 17). به‌ گفتة‌ سمعانی‌، جماعتی‌ از قرّاء و محدّثان‌ از این‌ روستا برخاسته‌اند و خود او نام‌ بعضی‌ از آنها را ذکر کرده‌ است‌. مشهورترین‌ ایشان‌ ابوبکر احمد باطرقانی‌ است‌ که‌ ذهبی‌ او را «امام‌ کبیر» و «شیخ‌ القرّاء» خوانده‌ است‌ (ذهبی‌، 1402ـ1409، ج‌ 18،ص‌ 182). ترجمة‌ حال‌ او را چند تن‌ از مؤلفان‌ و مورخان‌ آورده‌اند (همان‌، ص‌ 182ـ183؛ همو، 1387، ج‌ 1، ص‌ 342؛ سمعانی‌، ج‌ 2، ص‌ 39ـ42؛ ابن‌جزری‌، ج‌ 1، ص‌ 96ـ97).ذهبی‌ از قول‌ یحیی‌بن‌مَنْده‌ (یحیی‌بن‌ عبداللّه‌بن‌محمّد، متوفی‌ 511) می‌گوید که‌ احمد باطرقانی‌ «کَثیُرالسماع‌» و «واسع‌ الرّوایة‌» بوده‌ و خطّی‌ دقیق‌ داشته‌ است‌، یحیی‌بن‌ مَنْده‌ از قول‌ خود باطرقانی‌، تولد او را در 372 ذکر کرده‌ است‌ (ذهبی‌، 1402ـ1409، ج‌ 18، ص‌ 183). عبدالعزیز نخشبی‌ می‌گوید، مُسندی‌ تصنیف‌ کرده‌ که‌ در آن‌ احادیث‌ صحیح‌ بخاری‌ را تخریج‌ * نموده‌ است‌، امّا احادیث‌ را از روی‌ کتاب‌ نوشته‌ و بعد اسناد را به‌ آن‌ الحاق‌ کرده‌ است‌، و این‌ شرط‌ محدّثی‌ نیست‌؛ زیرا محدّثان‌ احادیث‌ و اسناد را از زبان‌ شیوخ‌ خود نقل‌ می‌کنند نه‌ از روی‌ کتاب‌ (همو، 1387، ج‌ 1، ص‌ 343، نام‌ عبدالعزیز نخشبی‌ به‌ غلط‌ تجیبی‌ چاپ‌ شده‌ است‌). به‌ گفته‌ یحیی‌بن‌منده‌، باطرقانی‌ در مسایلی‌ وارد شده‌ است‌ که‌ بهتر بود نمی‌شد و به‌ حدیث‌ گفتن‌ و اقرای‌ قرآن‌ کفایت‌ می‌کرد. ذهبی‌ در تفسیر این‌ سخن‌ می‌گوید که‌ مقصود ابن‌منده‌ آن‌ بوده‌ که‌ او در مطالبی‌ از علم‌ کلام‌ وارد شده‌ است‌ (ذهبی‌، 1387، ج‌ 1، ص‌ 342). همو می‌گوید باطرقانی‌ پس‌ از ابوالمظفّر عبداللّه‌بن‌ شبیب‌ ضَبّی‌ اصفهانی‌، که‌ مدتی‌ دراز امام‌ جامع‌ اصفهان‌ بود، به‌ امامت‌ آن‌ جامع‌ رسید (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 340، 342). از قول‌ حافظ‌ ابوعبداللّه‌ دقّاق‌ اصفهانی‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ در علم‌ قراءات‌ و حدیث‌ و روایات‌ و کثرت‌ کتابت‌ و سماع‌، شیخی‌ افضل‌ از باطرقانی‌ در اصفهان‌ نبوده‌ است‌. او را به‌ حسن‌ خلق‌ و حسن‌ هیئت‌ و منظر و ثقه‌ بودن‌ در روایت‌ نیز ستوده‌اند. ذهبی‌ او را حافظی‌ غیرمتقن‌ دانسته‌ و نام‌ او را در تذکرة‌ الحُفّاظ‌ نیاورده‌ است‌.وفات‌ باطرقانی‌ را در 22 صفر 460 ذکر کرده‌اند. از تألیفات‌ باطرقانی‌ کتابی‌ است‌ در طبقات‌ قاریان‌ به‌ نام‌ المَْدخل‌ الی‌' مَعرفَةِ اساتید القراءات‌ و مجموع‌ الرِّوایات‌ (ابن‌جزری‌، ج‌ 1، ص‌ 97) که‌ ابن‌جزری‌ خود آن‌ را ندیده‌ و به‌ دیدن‌ آن‌ اظهاراشتیاق‌ کرده‌ است‌. کتاب‌ دیگری‌ نیز در بارة‌ شَواذّ قراءات‌ داشته‌ است‌.برای‌ روشن‌ شدن‌ مقام‌ و اهمیت‌ باطرقانی‌ در حدیث‌ و قرائت‌، نام‌ شیوخ‌ و راویان‌ معتبر وی‌ ذکر می‌شود.الف‌. شیوخ‌ او . ابوعبداللّه‌ محمّدبن‌اسحق‌بن‌مَنْدَه‌ حافظ‌، متوفّی‌ در آخرین‌ روز ذیقعدة‌ 395 (ابونعیم‌، ج‌ 2، ص‌ 306)؛ ابراهیم‌بن‌عبداللّه‌بن‌محمّدبن‌خُرْشید قُولَه‌تاجر، متوفّی‌ در صفر یا محرم‌ 400 (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 204؛ ابن‌عماد، ج‌ 3، ص‌ 158)؛ ابوعبداللّه‌ محمّدبن‌ابراهیم‌بن‌جعفر یزدی‌ (سمعانی‌، ج‌ 13، ص‌ 494)؛ ابوبکرمحمّدبن‌اسماعیل‌ طاهری‌ (همان‌، ج‌ 9، ص‌ 16)؛ ابومسلم‌بن‌شَهدل‌، شاید احمدبن‌شهدل‌ مدینی‌ (ابونعیم‌، ج‌ 1، ص‌ 99)؛ ابومحمّد عبداللّه‌بن‌جعفربن‌احمدبن‌ فارس‌ اصبهانی‌، متوفّی‌ در 346 (ذهبی‌، 1375ـ1377، ج‌ 3، ص‌ 863)؛ ابوالفضل‌ خُزاعی‌، محمّدبن‌جعفربن‌عبدالکریم‌ جرجانی‌، متوفّی‌ در 408 (ابن‌جزری‌، ج‌ 2، ص‌ 109ـ110)؛ عبدالعزیزبن‌محمّدبن‌عبدالعزیز تمیمی‌ کِسائی‌، متوفّی‌ در 388 که‌ باطرقانی‌ در 387 قرآن‌ را نزد او قرائت‌ کرده‌ است‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 396)؛ محمّدبن‌ابراهیم‌بن‌احمد بغدادی‌، دوست‌ نزدیک‌ دارقطنی‌ (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 43ـ44)؛ و چند تن‌ دیگر.ب‌. راویان‌ و شاگردان‌ او . ابوعلی‌ حسن‌بن‌احمدبن‌حسن‌ حدّاد، متوفّی‌ در ذیحجّة‌ 515 (ابن‌جزری‌، ج‌ 1، ص‌ 206)؛ ابوالفرج‌ سعیدبن‌ابی‌الرَّجاء سمسار صیرفی‌ متوفّی‌ در 532 (ذهبی‌، 1375ـ1377، ج‌ 4، ص‌ 1277)؛ امام‌ ابوعبداللّه‌ حسین‌بن‌عبدالملک‌ اصفهانی‌ خَلاّل‌ ادیب‌، متوفّی‌ در 532 (همانجا)؛ حافظ‌ ابوعبداللّه‌ محمّدبن‌عبدالواحد دقّاق‌ اصفهانی‌، متوفّی‌ در شوّال‌ 516 (همان‌، ص‌ 1255) شبیب‌بن‌عبدالرحمن‌ بن‌محمّدبن‌خورة‌ ماربانانی‌ (یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «ماربانان‌»)؛ عبدالسّلام‌بن‌ محمّد یا محمود حسناباذی‌ (سمعانی‌، ج‌ 4، ص‌ 159)؛ امام‌ حافظ‌ عبدالعزیزبن‌ محمّدبن‌ عاصم‌ نَخْشَبی‌، متوفّی‌ در 456 یا 457 (ذهبی‌، 1375ـ1377، ج‌ 3، ص‌ 1156ـ 1157)؛ حافظ‌ امام‌ حسن‌بن‌ علّی‌بن‌ محمّد بلخی‌ وَخْشی‌، متوفّی‌ در ربیع‌الاخر 471 (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 1171ـ1172)؛ ابوالوفاء علّی‌بن‌ زیدبن‌ شهریار اصفهانی‌ (ابن‌جزری‌، ج‌ 1، ص‌ 543)؛ ابوبکر احمدبن‌ علی‌بن‌ محمّد اصفهانی‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 87).2) ابوبکر عبدالواحد بن‌احمدبن‌محمّد باطرقانی‌ از قرّاء و امام‌ جامع‌ گورگیرِ اصفهان‌، که‌ به‌ گفتة‌ سمعانی‌ (ج‌ 2، ص‌ 39) دارای‌ جودت‌ قرائت‌ بوده‌ است‌ (اَحَدُ القُراء المُجَوِّدین‌). سمعانی‌ از قول‌ یحیی‌بن‌مَنْده‌ در کتاب‌ اِصْبهان‌ نقل‌ می‌کند که‌ او امام‌ در قراءات‌ و حافظ‌ روایات‌ (یعنی‌ روایات‌ مختلف‌ در قرائت‌ قرآن‌) بوده‌ و در جمادی‌الاخر (یا رجب‌) 421، در زمان‌ سلطان‌مسعود غزنوی‌، در جامع‌ اصفهان‌ کشته‌ شده‌ است‌ (سمعانی‌، همانجا)؛ و بعضی‌ گفته‌اند در خانة‌ خود در حال‌ سجده‌ به‌ قتل‌ رسیده‌ است‌. سمعانی‌ می‌گوید، در این‌ فتنه‌ جماعتی‌ از علما و صلحا کشته‌ شدند و این‌ کشتار نظیر آن‌ بود که‌ در فتنة‌ غز در خراسان‌ اتّفاق‌ افتاد. (ذهبی‌ 1375ـ1377، ج‌ 3، ص‌ 1095) از قول‌ ابن‌عساکر (به‌ نقل‌ از ابوعبداللّه‌ محمّدبن‌محمّد اصفهانی‌) نقل‌ می‌کند که‌ چون‌ سلطان‌محمود ] سلطان‌مسعود درست‌ است‌ [ در 421 بر اصفهان‌ مستولی‌ شد، بر ایشان‌ امیری‌ تعیین‌ کرد، ولی‌ مردم‌ بر او شوریدند و او را به‌ قتل‌ رساندند. سلطان‌ مسعود مردم‌ را امان‌ داد، امّا روز جمعه‌، که‌ مردم‌ در جامع‌ اصفهان‌ بودند، بر ایشان‌ حمله‌ کرد و کشتاری‌ بزرگ‌ به‌ راه‌ انداخت‌، ولی‌ ابونعیم‌ اصفهانی‌ که‌ در آن‌ جمع‌ بود نجات‌ یافت‌. به‌ هر حال‌، این‌ کشتار چنان‌ فجیع‌ بود که‌ ابن‌عماد می‌گوید آنچه‌ مسعود کرد با کفّار هم‌ نمی‌کنند (ج‌ 3، ص‌ 226).جز این‌ دو تن‌ نام‌ عدّه‌ای‌ دیگر از محدّثان‌ و مقریان‌ با نسبت‌ باطرقانی‌ در الانساب‌ (ج‌ 3، ص‌ 41ـ42) مذکور است‌.منابع‌ : ابن‌جزری‌، غایة‌ النهایة‌ فی‌ طبقات‌ القراء ، قاهره‌ ] بی‌تا. [ ؛ ابن‌عماد، شذرات‌ الذهب‌ ، بیروت‌ 1399/1979؛ احمدبن‌عبداللّه‌ ابونعیم‌، کتاب‌ ذکر اخبار اصبهان‌ ، لیدن‌ 1931ـ1934؛ محمّدبن‌احمد ذهبی‌، کتاب‌ تذکرة‌ الحفاظ‌ ، حیدرآباد دکن‌ 1375/1955ـ1377/ 1958؛ همو، سیراعلام‌ النبلاء ، بیروت‌ 1402/1982ـ1409/1988؛ همو، معرفة‌ القراء الکبارعلی‌ الطبقات‌ و الاعصار ، قاهره‌ 1387؛ عبدالکریم‌بن‌محمّد سمعانی‌، الانساب‌ ، ج‌ 1ـ7، چاپ‌ عبدالرحمن‌بن‌ یحیی‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد دکن‌ 1382/1962ـ1392/1976، ج‌ 8 ـ13، حیدرآباد دکن‌ 1397/1977ـ1402/1982؛ یاقوت‌حموی‌، معجم‌البلدان‌ ، چاپ‌ ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1965.
نظر شما
مولفان
گروه
قرآن و حدیث ,
رده موضوعی
جلد 1
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده