باز (2) ، نماد بخت، شرف و همت عالی. ازینرو، گاهی در مقابل جانوران پست یا شوم آورده میشود (دمیری، ج 1، ص 154؛ ایرانشاهبن ابیالخیر، بیت 2036؛ محمدبن منور، ج 1، ص 168؛ سعدی، ص 215، 485، 601 ـ 602، 691، 720، 742، 800، 830، 860؛ حافظ، ص 346). در بُندَهِش، حکمت آفرینش باز سپید، نابودی مار پردار ـ که موجب مرگ مردم میشود ـ است (ص 99، 103)؛ و این امر، باز را، که به منزلة فرّه کیانی است، در مقابل سایة اهریمنی مار قرار میدهد. همچنین باز، شاه جانوران گوشتخوار و همدم و مختص پادشاهان تلقی شده است. در نظر عامه، دیدن باز در خواب، بر سلطنت و امارت، دلالت دارد (دمیری، ج 1، ص 157).صاحب نوروزنامه میگوید: پادشاهان دیدار آن را به فالنیک دارند و گفتهاند: چون باز بسهولت بر دست پادشاه نشیند و روی سوی او کند، دلیل آن است که پادشاه به ولایتی نو دست یابد؛ و چون هنگام برخاستن سر فرود آرد و سپس سر بر دارد، دلیل بر ضعف کار مُلک باشد؛ و چون به آسمان بسیار نگرد، دلمشغولی پدید آید؛ و اگر میان دو باز در شکارگاه جنگ واقع شود، دشمنی نو پدیدار گردد (خیام، ص 67 ـ 68).در ادب فارسی، نخجیر کار محتشمان به شمار رفته و گفته شده است که شاهان با باز و چرغ و شاهین ـ دو نوع دیگر از باز ـ و نیز یوز و سگ شکار میکردند (ایرانشاهبن ابیالخیر، بیت 999، 1002، 1005، 9859؛ عنصرالمعالی، ص 95). عنصرالمعالی پادشاهان را در نخجیر باز دو گونه دانسته است: ملوک خراسان که باز را به دست خود نپرانند، و ملوک عراق که آن را به دست خود پرانند؛ و توصیه میکند که پادشاه یک باز را دوبار نباید بپراند (ص 95). تربیت خاصّ باز نیز در ادب فارسی مطرح است: پس از صید، چشمان آن را میدوزند تا با عادات پیشین خود بیگانه شود و به جایگاه جدید خود و بازدار خوگیرد، و بر اثر ریاضت و چشم دوختن از تعلقات، شایستة دست سلطان شود (سنایی، 1359 ش، ص 159؛ سعدی، ص 148، 519، 561).قدما انواع این پرنده را باز، زرق، باشه (باشق)، بیدق، صقر (چرغ، چرخ) دانسته و تنها مادة آن را باز خواندهاند که در صید، قدرت و جسارت بیشتری از نر خود دارد و کمتر بیمار میشود (طوسی، ص 519؛ قزوینی، ص 359؛ دمیری، ج 1، ص 153ـ 154). نیز گفتهاند: بهترین نوع باز آن است که فراخ چشم، سرخ چشم، تیز چشم، دراز گردن، سینه پهن، سخت گوشت، کمپر، سیاه ناخن، قوی انگشت و سبز پای باشد (دمیری، ج 1، ص 154؛ خیام، ص 69). همچنین باز سپید را، از نظر سهولت ریاضت و قدرت جسمانی، بهترین نوع این پرنده دانستهاند (طوسی، ص 520؛ قزوینی، ص 359؛ خیام، ص 69؛ مولوی، 1363 ش، ج 1، ص 402، بیت 2788؛ سعدی، ص 742؛ حافظ، ص 215). در نظر آنان، باز موجودی است مضطرب، گرم مزاج، کم طاقت در برابر تشنگی، سبکبال، تیز پرواز، وفادار، زیرک، تیزبین، متکبر، تنگ خُلق، و نیز دارای صفات شاهانهای چون بزرگمنشی، نازکی و پاکیزگی (طوسی، ص 520؛ دمیری، ج 1، ص 154؛ خیام، ص 67).در برخی از آثار عرفانی، باز تمثیل روح و نفس ناطقه است و عرفا آن را سالکی اسیر زندان تن دانستهاند که با ریاضت، سلوک، چشم دوختن از تعلقات و به یاری پیر یا عقل فعال (عقل دهم)، باید قفس تن را بشکند و به عالم مثال اعلا عروج کند (مستملی، ربع سوم، ص 1202؛ هجویری، ص 253 ـ 254؛ محمد غزالی، ج 2، ص 22؛ سنایی، 1359 ش، ص 159 ـ 160؛ عطار، ص 42، 45، 63 ـ 64؛ نسفی، ص 99؛ مولوی، 1363 ش، ج 2، ص 434 ـ 435؛ سجادی، ج 1، ص 376). ازاینرو سالک باید از راه ریاضت، نفس ناطقة انسانی را بر نفس حیوانی غلبه دهد؛ و چون مخلوق با خالق سنخیت و مجانست ندارد، باید وجود و صفات او در ذات حق فانی شود (مستملی، ربع اول، ص 226 ـ 227؛ مولوی، 1363 ش، ج 1، ص 310، بیت 1170 ـ 1173؛ پورنامداریان، ص 157، 225، 248، 249، 342). همچنین در عرفان، نواختن طبل در مراحل تربیت باز به نواختن طبل قیامت برای وصول به حق تعبیر شده است که مولانا آن را ندای «إِرجعی» و فنا در ذات حق دانسته است (مولوی، 1363 ش، ج 1، ص 310، بیت 1168 ـ 1169، ج 3، ص 329، بیت 975؛ همو، 1372 ش، ص 1128؛ نیز رجوع کنید به میبدی، ج 10، ص 311). این رمز نزد عرفا به معنای مرگ ارادی و مردن پیش از مرگ طبیعی یا فنا در ذات حق به طریق کشف و شهود است (سنایی، 1336 ش، ص 27، بیت 419؛ مولوی، 1363 ش، ج 1، ص 116، بیت 1909 ـ 1910، ج 2، ص 359، بیت 1372). به گفتة قزوینی (ص 359)، که از انواع مختلف باز تنها مادة آن را باز دانسته است، میتوان گفت: تمثیل باز به نفس ـ که مؤنث مجازی است ـ و تشبیه بازدار به پیر یا عقل فعّال نشان دهندة حالت انفعالی نفس و تأثیرپذیری آن در برابر عقل فعال است. ابن بابویه نیز در ذکر نام «علی» گفته است که این نام نزد فارسیان مترداف «حبتر» یعنی باز شکاری است (ص 60)؛ و این نکته گویای علوّ مقام باز و رفعت شأن اوست.از میان آثار حکمای اشراقی، در عقل سرخِ سهروردی، باز به نفس تمثیل شده است: بازی که به اسارت صیادان قضا و قدر درآمده است با استفاده از غفلت موکلان (حواس ظاهر و حواس باطن)، به صحرا (عالم علوی) میگریزد و در آنجا بر اثر ریاضت و چشم دوختن از تعلقات و، درنتیجه، تحققِ منِ ملکوتی خویش، با پیر یا عقل فعال دیدار میکند ـ عقل فعال به منزلة نوری است که از ذات خداوند و عقول مجرده ساطع، و به شرط استعداد، بر نفس اشراق میشود تا آن را شایستة وصال کند (سهروردی، ص 1 ـ 4، پورنامداریان، ص 165، 267، 318، 325، 328، 391).تمثیل روح و نفس به مرغی که در قفس تن اسیر شده در ادبیات سابقة طولانی دارد. کهنترین سابقة این تمثیل در هند باستان بوده که در کلیله و دمنه (باب الحمامةالمطوقة) بازتاب یافته است. در یونان باستان نیز پارمنیدس در مقدمة کتاب خود، « در راه حقیقت »، داستان پرواز روح را نقل کرده است. سپس افلاطون در مکالمة «فایدروس»، تمثیلی نظیر داستان مرغان آورده است؛ با این تفاوت که در آنجا روح به ارّابهران و اسب بالدار تشبیه شده است (احمد غزالی، مقدمة پورجوادی، ص 6). در فرهنگ اسلامی، ابن سینا نخستین کسی است که تمثیل روح به مرغ را در رسالةالطیر و «قصیدة عینیّه» خود مطرح کرده است. در رسالةالطّیر امام محمد غزّالی، داستان مرغان احمد غزّالی، حدیقة سنایی، عبهرالعاشقین روزبهان بقلی، منطقالطیّر عطار، مثنوی مولانا و غزلیات شمس ، شعر حافظ و دیگران، تمثیل روح به مرغ و تن به قفس فراوان دیده میشود (فروزانفر، ص 336، 345؛ احمد غزالی، مقدمة پورجوادی، ص 5 ـ 11؛ پورنامداریان، ص 351 ـ 353).مصریان و یونانیان باستان باز را مقدس میشمردند، به حدی که اگر کسی سهواً آن را میکشت مرتکب گناه بزرگی میشد؛ اما قوم یهود، به متابعت از شریعت خود، آن را از حیوانات نجس میدانستند (هاکس، ص 158).منابع : ابنبابویه، معانی الاخبار ، قم 1361 ش؛ ایرانشاهبن ابیالخیر، بهمننامه ، چاپ رحیم عفیفی، تهران 1370 ش؛ بندهش، ] گردآوری [ فرنبغ دادگی، ترجمة مهرداد بهار، تهران 1369 ش؛ تقی پورنامداریان، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی : تحلیلی از داستانهای عرفانی ـ فلسفی ابنسینا و سهروردی ، تهران 1364 ش؛ شمسالدین محمد حافظ، دیوان ، چاپ قزوینی و غنی، تهران 1368 ش؛ عمربن ابراهیم خیام، نوروزنامه ، چاپ علی حصوری، تهران 1357 ش؛ محمدبن موسی دمیری، حیوةالحیوان الکبری ، قاهره 1970، چاپ افست قم 1364ش؛ جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی ، تهران 1362 ـ 1363 ش؛ مصلحبن عبدالله سعدی، متن کامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1340 ش؛ مجدودبن آدم سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة ، چاپ مدرس رضوی،تهران 1359 ش؛ همو، دیوان حکیم سنایی ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1336 ش؛ یحییبن حبش سهروردی، عقل سرخ ، تهران 1361 ش؛ محمدبنمحمود طوسی، عجایبالمخلوقات ، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1345 ش؛ محمدبن ابراهیم عطار، منطقالطیر ، چاپ محمد جواد مشکور، تبریز ] تاریخ مقدمه 1337 ش [ ؛ کیکاوسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه ، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران 1364 ش؛ احمدبن محمدغزالی، داستان مرغان: متن فارسی رسالةالطیر خواجه احمد غزالی ، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران 1355 ش؛ محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت ، چاپ حسین خدیو جم، تهران 1361 ش؛ محمدحسن فروزانفر، شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری ، تهران 1353 ش؛ زکریابن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت ] بیتا. [ ؛ کلیله و دمنه ، چاپ الیاس خلیل زخریا، بیروت 1983؛ محمدبن منور، اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابیسعید ، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران 1366 ش؛ اسماعیلبن محمد مستملی، شرح التعرفلمذهب التصوف ، چاپ محمد روشن، تهران 1363ـ 1365ش؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس تبریزی ، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران 1372 ش؛ همو، مثنوی معنوی ، تصحیح نیکلسون، چاپ پورجوادی، تهران 1363 ش؛ احمدبن محمد میبدی، کشفالاسرار و عدة الابرار ، چاپ علی اصغر حکمت، تهران 1361ش؛ عزیزالدینبنمحمد نسفی، مجموعة رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل ، چاپ ماریژان موله، تهران 1341 ش؛ جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس ، تهران 1349 ش؛ علیبن عثمان هجویری، کشف المحجوب ، چاپ ژوکوفسکی، لنینگراد 1926، چاپ افست تهران 1358 ش.