بارانی ، نام دیگر طایفة قراقوینلو * (حک : 777ـ872، در بخشهایی از ایران و بینالنهرین) که در متون قدیم فارسی و ترکی به صورت بارانلو و بارنی و برانی هم آمده است. از مجموعة اطلاعات موجود چنین برمیآید که این نام را نخستین بار ابوبکر طهرانی، مورخ معاصرِ شاهرخ تیموری (اواسط قرن نهم)، در کتاب دیاربکریّه (ص 31) ذکر کرده است. یحییبن عبداللّطیف قزوینی (885 ـ 960) نیز نام بارانی را به کار برده است (ص 346). حسنبیگ روملو (938ـ 985؟) از یکی از فرزندان میرزا جهانشاه، موسوم به سلطان حسین، با نام سلطان حسین بارانی یاد کرده است (ص 48 ـ 51). با این وصف، دربارة منشأ و معنای اصلی کلمة بارانی و اینکه چرا طایفة قراقوینلو این نام را بر خود نهادهاند اطلاع قطعی در دست نیست. به گفتة مینورسکی و رابینو و بعضی از محققان دیگر، بارانی منسوب به باران و باران اسم محل است. به نظر فاروق سُومِر، مورخ معاصر ترکیه، و عدهای دیگر، بارانی منسوب به باران است و در ترکی قدیم باران به معنای قوچ بوده است. قراقوینلوها به قوین (قوچ) بسیار اهمیت میداده و به جای سنگ گور، مجسمة قوچ را روی گورهای خود میگذاشتهاند و در اصل نام خود آنها نیز به همین حیوان منتسب بوده است. سکهای متعلق به دورة ایلکانیان (حک : اواسط قرن هشتم تا اوایل قرن نهم) به دست آمده که عبارت «شهرباران» بر آن نقش شده و احتمالاً این شهر در آناطولی قرار داشته است. امروز نام دو روستا در ترکیه باران است (نیز رجوع کنید به بهارلو * ).منابع ، حسن روملو، احسن التواریخ ، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران1357 ش؛ ابوبکر طهرانی، کتاب دیاربکریه ، چاپ نجاتی لُوغال و فاروق سُومرِ، آنکارا 1962؛ یحییبنعبداللطیف قزوینی، لب التواریخ ، تهران 1363 ش؛A ª zarba ¦ idja ¦ n Sovet Ensiklopediya ¦ si , Baku 1976-1986, â â , 25 Faruk Sدmer, Kara Koyunlular, Ankara 1967.