بادیه، در زمان امویان به معنای اقامتگاهی در حومة شهر (که فعل «تَبَدّی'» از آن اخذ شده) و ملکی در حوالی محل سکونت یا ملکی روستایی در جلگة شام و اردن. به نظر موزیل ، بادیه دنبالة خیمهگاههای تابستانی است که در زبان بدویانِ شامِ قدیم «حیره» نامیده میشد. در آغاز قرن بیستم، باستانشناسان بادیه را منحصراً به معنای قصرهای صحرایی بهکار بردهاند. ایشان حتی دربارة علاقة امویان به شیوة زندگی بدوی و نقش صحرا در حفظ برخی سنتهای پابرجای کهن نظریههایی نیز ارائه دادهاند. از آنجا که امویان اصلاً از شهرنشینان مکه بودند، ضرورتی ندارد که بدویت را در میان پیشینیان آنها سراغ گیریم تا تمایلشان را به «بادیه» توجیه کنیم. فرمانروایان جدید شام در شهر و روستا جانشین مالکان بزرگی شدند که زمینهای آنها پس از فتوحات اسلامی رها و همراه سایر غنایم میان بزرگان تقسیم شده بود. گفتهاند که ایشان در خارج دمشق، که پایتختِ رسمیشان بود، در جستجوی هوای پاکتر و لطافت شبهای تابستان و سرزمینهای باز و پهناور برای شکار و گریزگاهی از گزند بیماریهای همهگیر بودند. در واقع، امویان در پیبردن به ارزش زمین و امکانات کسب درآمد از املاک حاصلخیز کشاورزی شامة تیزی داشتند.توسعة کشاورزی شام به زمان رومیها بازمیگردد. بهرهبرداری از زمین در مناطقی گسترش یافت که آبرسانی به آنها مشکل بود و به روش ماهرانهای برای آبیاری و ذخیرة آب نیاز داشت، و این امر تنها با کمک دولت یا جلب سرمایههای خصوصی ممکن بود و به همین علّت نمیتوانست پس از زوالِ دولتِ اموی دوام یابد. تأسیسات امویان غالباً اقتباس از تأسیسات کهن رومی یا غَسّانی است و این امر را در القَرْیَتَین، که همان نَزَلة روم شرقی است، و در قُطَیْفه، که همان آتِرا در نوشتههای بطلمیوس است، یا در قرارگاه رومی أُسَیْس، یا در شهر قدیم بیت راس * ، که شهری از روم شرقی است، میتوان ملاحظه کرد. با اینهمه، بناهای جدیدی نیز احداث شد که از آن جمله است ساختمانهای دو قَصْرُالحَیْر یا بناهای قصر الحَلاّ بات، این بناها بیش از آنکه «قصر صحرایی» باشد قصرهایی شهری بود که اساساً باید آنها را اموی به شمار آورد و از روی طرح قلعههای کوچکی ساخته شده بود که در واقع میراث استحکامات مرزی رومیان به شمار میرفت. استحکامات اخیر نیز بعدها جای خود را به تأسیسات روستایی غسّانیان داد. در واقع، از عصر اموی هیچ بنایی نمیتوان یافت که در آن از ترکیب ساختمانهای کهن یا شالودة عمارات پیشین استفاده نشده باشد. هیچ اقامتگاهی در اعماق صحرا وجود ندارد و آنچه هست در حوالی مرزها قرار دارد که از دوران یونانی مآبی، آباد و مسکون شده و در مقابل هر گونه حملة احتمالی بدویان، که ممکن بود به محصولات زیان برسانند، از آنها دفاع میشده است. پس از برداشت محصول، قبایل گلهدار اجازه داشتند که گلههای خود را در زمینهای دروشده بچرانند و به این ترتیب از فضولات چارپایان برای تقویت زمین استفاده میشد.بادیهها معمولاً در مکانهایی قرار دارند که تأمین آب در آنها میسر است؛ یعنی یا در مسیر کوچ قبایلاند، تا تماس با بدویان ممکن باشد، یا در نزدیکی جادههای بزرگ، مانند جادههای دمشق و بُصری' که به تیماء میرود، یا راه دمشق به قَرقیسیا * ، یا راهی در امتداد نوار حاصلخیز هَمَد که رُصافة النعمان را به تیماء میپیوندد و در این میان از تَدْمُر و بَخراء و جَبَل سَیْس * و قَصر بُرْقُع (رجوع کنید به برقع * ) میگذرد. برای این بناها، که برسر راههای مواصلاتی ساخته شدهاند، خاصه برخی از آنها در وادی عَرَبه که سوواژه ذکر کرده است، میتوان نقشی مشابه نقشِ خان و کاروانسرا قایل شد.امویان بیشتر تمایل داشتند که در جنوب دمشق، در محل استقرار غسانیان واقع در جابیه و جِلَّق اقامت کنند و زمستان را در صِنَّبره، واقع در درة اردن، یا در کاخهای خِرْبَة المِنیه * و خربة المَفْجَر * بگذرانند. جابجایی امویان در اطرافْ بیشتر به دلیل نیاز آنان به یافتن زمینهای حاصلخیز کشاورزی بود. اما ایشان به منطقة بَلقاء * علاقة خاصی نشان میدادند، و در میان واحههای خرّم آنجا، در اطراف مَشَتّا * ، که بنای ناتمامی از عهد ولید دوم و نقطة پایان تطوّر معماری «بادیه»هاست، اقامتگاههای متعدد داشتند.هرگاه مراد از «بادیه» اقامتگاهی درون حصار با ابعادی نزدیک به ابعاد قلعههای کوچک رومی باشد، آن را میتوان متردافِ قصر دانست. حصار این گونه بادیهها، برجهای مدوّری دارد که در استحکامات رومی دیده نمیشود. در وسط این بناها حیاطی است که مجموعههایی از غرفههای مجزّا به نام «بیت» بر گرد آن و مشرف بر آن قرار دارد. دیواری فاقدِ پنجره، در قسمت بیرونی این غرفهها کشیده شده است و بدین ترتیب هم فضا را خنک نگه میدارد و هم بر توان دفاعی قلعه میافزاید. اجزای داخلی بنا متقارن است و روبروی دروازة قلعه، که دو طرف آن را برجهای عظیم فرا گرفته، تالار اجتماعات است که معمولاً از روی طرح بناهای محل قرار و ملاقات رومی ساخته شده است و در انتهای آن طاقنمای محراب مانند مهم یا کم اهمیتی وجود دارد. در طبقات بالا نیز حجرههایی قرینة طبقة همکف، بنا شده است. این حجرهها، با لوحههای مرمرین و گچکاری و نقاشی و کاشی تزیین شده است. در نزدیکی اقامتگاه امیران، چنانکه در جبل سیس ملاحظه میشود، احتمالاً مسجد و حمامی نیز وجود داشته است. از برخی از بادیهها، مانند اَبائِر یا قُصَیْر عَمْرَه، به عنوان شکارگاه استفاده میشد. ابوالفرج اصفهانی تصویر روشنی از فعالیتهای ساختمانی امویان در «بادیهها» به دست داده است.منابع: علیبن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی ، فهرست؛K. A. C. Creswell, Early muslim architecture,i/2 , Oxford 1969, 630; O. Grabar, "Umayyad ،، Palace ،، and the ـ Abbasid ،، revolution ،، , SI , xv Ë Ë Ë (1962), 5-I8; E. Herzfeld, Mshatta ¦ , H ¦ â ¤ ra und Ba ¦ diya, Jahrb. der Preuss. Kunstsammlungen , xl Ë Ë (1921), 104-146; Jaussen, Savignac, Les cha ª teaux arabes de Qeseir Ü Amra, Hara ª nah et T ¤ u ª ba , Paris 1922; H. Lammens, "La ،، Ba ª dia ،، et la ،، H ª â ¤ ra ،، sous les Omeyyades", MFOB , Ë v (1910), 91-112= ـtudes sur le siةcle des Omayyades , Beirut 1930, 325-350; A. Miquel, L'Islam et sa civilisation , Paris 1968, 504; U. Monneret de Villard, Introduzione allo studio dell' archeologia Islamica , Ch. Ë x, L'abitazione Omayyade , Venice 1966, 233-248; A. Musil, Palmyrena , New York 1928, Appx, Ë x, 277-289; A. Poidebard, La trace de Rome dans le dإsert syrien , Paris 1934; J. Sauvaget'', Remarques sur les monuments Omeyyades", JA (Jan.- March 1939), 1-59; D. and J. Sourdel, Civilisation de l'Islam classique , Paris 1968, 348-356; H. Stern, "Notes sur les cha ª teaux Omeyyades", Ars Islamica , x Ë -x Ë Ë (1946), 72-97.