باد (2) جریان هوا: الف) کلیات و نظر دانشمندان مسلمان دربارة آن؛ ب) در فلاتِ ایران.1) کلیات و نظرِ دانشمندان مسلمان در بارة آن. باد جریان افقی هوا در جوِّ زمین است. قید افقی در این تعریف برای متمایز ساختن این حرکت از جریانهای عمودی بالارونده و پایینروندة هواست. بادها معمولاً از نقاطی که فشار هوا شدید است به نقاطی که فشار هوا کم است میوزند و به نام سمتی که از آنجا میوزند شناخته میشوند. بادها در نیمکرة شمالی، نقاط کمفشار جو را در جهت عکس گردش عقربههای ساعت و مراکز پرفشار را در جهت گردش عقربههای ساعت دور میزنند. دانشمندان مسلمان به این نکات پی برده و برای بادها تعریفی شبیه به تعاریف امروزی بیان کرده بودند؛ چنانکه مسعودی میگوید که باد عبارت است از «حرکت هوا و تموّج آن» ( تنبیه ، ص 13). اخوانالصفا نیز در رسالة چهارم راجع به اجسام و طبیعیات (رسالة 18، ص 62) گفتهاند که: «باد عبارت است از تموّج هوا و حرکت آن در جهتهای ششگانه».«ریح» (باد) مفرد مؤنث است و جمع آن «ریاح» است و استعمال آن در قرآن کریم به صورت مفرد برای بلایا و بدیهاست، اما به صورت جمع در مورد خیر و خوبی آمده است (قلقشندی، ج2، ص 175). مثلاً بادی که به صورت مفرد به کار رفته، به عنوان باد «عقیم» (بیخیر و برکت) یا باد «صرصر» (سخت) وصف شده است (ذاریات: 41؛ قمر: 19). اما ریاح (بادها) پیشاپیش رحمت خدا (مراد باران است) به بشارت فرستاده میشوند (اعراف: 57). روایت شده که هرگاه باد شدّت پیدا میکرد حضرت رسول صلیالله علیه و آله و سلم میفرمودند: «پروردگارا، آن را ریاح قرار بده و ریح قرار مده» (قلقشندی، ج2، ص 175).دانشمندان مسلمان از دیرباز نسبت مستقیم میان وزش بادهای روزانه و مقدار جریانهای هوایی بالارونده و پایینروندهای را که خود به میانگین گرمای سطح زمین بستگی دارد شناخته بودند. مثلاً یکی از دلایل وزش بادها به نظر اخوانالصفا چنین است: بالا رفتن بخار از سطح دریاها و صحراهای خشک و اراضی بیآب بر اثر حرارت، سبب برخاستنِ بخار مرطوب از دریاها و گرد و غبار خشک از دشتها و اراضی بیآب میشود و درنتیجه هوا به هر طرف رانده و جا برای هر دو نوع بخارِ بالارونده باز میشود؛ حال اگر گرد و غبار خشک بیشتر باشد، باد پدید میآید. زیرا این اجزای خشک، بعد از آنکه به کرة نسیم میرسد و خنک میشود و کرة زمهریر مانع بالاتر رفتن آنها میشود، به پایین برمیگردد و هوا را به جهات چهارگانه میراند که از آن بادهای گوناگون حاصل میآید (رسالة 18، ص 62). دانشمندان مسلمان همچنین نقش باران را در پایین آوردن دمای سطح زمین و افزودن نیروی جریانهای هوایی بالارونده و پایین رونده، که سبب نقصان سرعت بادها و آرامش آنها در سطح زمین میشود، دریافته بودند. مرزوقی گفته است: کمترین مقدار باد بعد از باران است، زیرا زمین بر اثر باران مرطوب میشود؛ بنابراین بخار خشک، که ایجادکنندة باد است، از آن برنمیخیزد، و نیز آرامش بادها هنگام ریزش باران و پایان آن است (ج2، ص 84). نظر مرزوقی تماماً با مفاهیم جدیدی که برای تبادل انرژی میان سطح زمین و طبقة هوای پایینی مجاور زمین و حرکت سطحی بادها بیان شده، سازگار است.ابن قتیبه گفته است که مهمترین بادها نزد عرب عبارت است از: صبا، دَبور، شمال، جَنوب. صبا بادی است که از مشرق میوزد و آن را «القَبول» نامیدهاند، زیرا رویاروی کسی که به سوی مشرق میرود میوزد (ص 158-159). ابن اجدابی میگوید که عربها خانههایشان را رو به باد صبا و مشرق قرار میدادند، زیرا که صبا برای آنان باد مبارک بوده است، و این همان باد پیروزی است که رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم را در جنگ خندق نصرت داده است. اما دَبور، که وزشگاهش از مغرب است، از اینرو دبور نامیده شده که بر پشت کسی که به سوی مشرق میرود میوزد؛ و گاهی آن را «غربیه» نامیدهاند، زیرا که از سمت مغرب میوزد. اما باد سوم که آن را شَمْأَل و شامل نیز گفتهاند، شَمال نامیده شده، زیرا از سمت چپ کسی که به مشرق میرود میوزد. چهارمین باد به باد جنوب معروف شده و وزشگاه آن از جنوب به مشرق است. ابن قتیبه گفته است که عرب بادهای شمالی را «شامیّه» مینامد، زیرا این بادها از سرزمین شام میوزند، و بادهای جنوبی را «یمانیّه» نامیده است، زیرا از ناحیة یمن میوزند (ص 159). اما مرزوقی میگوید که این نامگذاری در حجاز و نجد صحیح است، از آنرو که باد شمال از سرزمین شام و باد جنوب از طرف یمن به سوی ایشان میوزد، ولی در هر سرزمینی درست نیست، زیرا باد شمال در سرزمین روم، شامیّه نیست و باد جنوب در سرزمین زنگبار، یمانیّه نخواهد بود (ج2، ص 76).قلقشندی بادی را که از میان دو باد از بادهای چهارگانة یادشده میوزد «نَکْبا» خوانده است (ج2، ص 176). و علت تسمیة آن از اینروست که این باد از مسیر وزش بادهای مذکور منحرف شده است. اما هرگاه حرکت باد به سمت بالا و به سوی آسمان باشد به «اعصار» معروف شده است. به گفتة قلقشندی، عامّه این باد را «زَوْبَعَه» (گردباد) نامیدهاند (همانجا). مسعودی علاوه بر وزش بادهای چهارگانة اصلی که بیان شد از هشت باد دیگر نیز نام برده است که در نامگذاری جدید با بادهای شمال شرقی و جنوب شرقی و شمال غربی و جنوب غربی و غیره مطابقت دارد؛ جز آنکه مردم، به قول مسعودی، هر بادی را که از ناحیة مشرق میآید، معمولاً تعمیم میدهند و صبا میگویند، و هر بادی را که از مغرب میآید دبور میخوانند. در بارة شمال نیز به همین روش عمل کردهاند و هر بادی را که از جانب قطب شمال و مجاورت آن میآید، شمال نامیده و در بارة باد جنوب نیز چنین کردهاند ( تنبیه ، ص 18).ابن ماجد جهت وزش بادها را با دقت فراوان از هم جدا کرده و آنها را با درجات و امتداد وزش، در شکلی کشیده است. سرعت بادها با دستگاه مخصوصی که به بادسنج معروف است اندازهگیری میشود. البته میتوان این کار را از راه ثبت آثار حاصل از وزش بادها، مثل حرکت دادن برگها و گلهای درختان و برانگیختن غبار، انجام داد. دریاسالار انگلیسی بوفرت در 1805 جدول مخصوصی ترتیب داد که تا به امروز استفاده میشود و به طبقهبندی بوفرت معروف است. بادها در آن جدول به 12 درجه تقسیم و برای هر درجه سرعتی ذکر شده است که از باد آرام با سرعت کمتر از یک گره در ساعت آغاز میشود و به توفند با سرعت بیش از 75 گره میرسد. در طبقهبندی بوفرت در هر درجهای باد با نامی خاص و تعریفی کوتاه و دقیق ذکر شده است. اما در زبان عربی بادها را به نامهای معیّنی، براساس اختلاف سرعت آنها و اثری که ایجاد میکنند، نامگذاری کردهاند. مثلاً «نسیم» (باد ملایم) در نزد قلقشندی بادی است که وزشی ضعیف و روحبخش دارد، اما اگر شروع باد شدید باشد به آن «نافجه» میگویند. اگر حرکت باد شاخهها را سخت به حرکت آورد و درختان را ریشهکن کند «زَعْزَع» خوانده میشود. به بادی که با سنگ ریزه همراه است «حاصِبه» میگویند و هرگاه باد از زمین به طور عمودی (ستونی) به سوی آسمان بوزد به آن «اِعصار» گفته میشود (ج2، ص 176).بادها نقش مهمی در توزیع انرژی و بخار آب در جوّ دارند، به این معنی که سبب جابجایی انرژی فراوان از مدارگان (منطقة گرم حایل میان دو نیمکره) به شمالگان و جنوبگان (مناطق قطبی) سرد که کمبود انرژی دارند میشود. میانگین جابجایی انرژی از مدارگان به شمالگان و جنوبگان در زمستان، که اختلاف درجة حرارت میان دو منطقه بسیار میشود، به بالاترین حد میرسد و در تابستان، که اختلاف دما کم است، این جابجایی نقصان مییابد. همچنین بادها در جابجایی بخار آب از سطح اقیانوسها و دریاها به سوی قارهها کمک میکنند، چون بخار آب از تکاثف به صورت باران و برف فرو میریزد. اگر باد نبود مقدار بارانهایی که بر جاهای خشک فرومیریخت به مراتب کمتر از آن بود که در حال حاضر فرومیبارد. تحقیقات جدید آب و هوایی نشان داده که بیشتر از نود درصد بخار آبی که به صورت باران بر جاهای خشک فرومیبارد، از سطح آبهای مدارگان برخاسته است.دانشمندان مسلمان این حقایق را میدانستند و نقش مهمی را که باد در جابجایی بخار آب و توزیع آن در سطح زمین دارد بیان کرده بودند. از جمله، مقصود از «تصریفالریاح» (گردش بادها)، آن گونه که اخوانالصفا بیان میکنند، چنین است: راندن ابر از سواحل دریاها به سوی شهرهای دور و بیابانهای خشک (رسالة 18، ص 63). اخوانالصفا همچنین در همان رساله به نقش کوهها در توجیه بادهای حامل بخار آب به مسیرهای معیّن و ایجاد حایل در برابر آنها اشاره کردهاند. به نظر ایشان کوهها از حرکت ابرها به سوی مناطق غیرمسکون و بیابانها جلوگیری میکنند. دانشمندان مسلمان دلیل حرکت بادها و نسبت آن را با اختلاف میانگین گرمای اماکن مختلف سطح زمین، که به وزش باد از مکانی به مکان دیگر میانجامید، دریافته بودند. مسعودی در التبیه والاشراف از اختلاف وزش بادها در تابستان و زمستان از یک طرف و شمالگان و جنوبگان زمین از طرف دیگر سخن گفته است که دلیل بر وسعت معلومات او در بارة بادهای عمومی و بادهای موسمی و سایر بادهای اقلیمی است. او در جاهای متعدد از دو کتابش: التنبیه والاشراف و مروج الذهب از بادهای محلی، که آنها را بادهای بَلَدی خوانده، نام برده است، و آن بادهایی است که در یک شهر و نه همة شهرها میوزد.علمای مسلمان در بررسیهای خود در بارة خاصیت بادها، یا آنچه امروزه تودة هوا میخوانیم، سخن گفته و دگرگونی خاصیت بادها را به دگرگونی ویژگی مناطقی که باد از آنجا میوزد نسبت دادهاند. و نیز گفتهاند که باد خصوصیات آب و هوایی منطقهای را که از آن میوزد به منطقهای که به سوی آن میوزد انتقال میدهد. بنابراین هرگاه منشأ باد درنواحی گرم باشد خاصیت گرما را با خود میبرد، امااگر خیزش آن از نواحی سرد باشد سرما را با خود میبرد. هرگاه محل تولید باد در نواحی دریایی باشد یا بر سطح دریا بوزد از رطوبت اشباع میشود، و حال آنکه بادهای مناطق قارهای غبارآلوده است. تحقیق در شکل گرفتن تودة هوا و تعیین خصوصیات آن و تغییرات مکانیکی و ترمودینامیکی که در مسیر حرکت بر آن عارض میشود و انقلابات جوّی که از برخورد بادها به هم به وجود میآید رشتة مهمی از علم آب و هواشناسی هم نگار را تشکیل میدهد.دانشمندان مسلمان خاصیت بادهایی را که در نواحی مختلف عالم اسلام میوزد بررسی کرده و تفاوت آنها و هنگام وزش آنها و آثاری را که به وجود میآورند روشن کردهاند. مسعودی میگوید که باد شمال «سرد و خشک» و باد جنوب «گرم و مرطوب» و باد صبا «گرم و خشک» است ( تنبیه ، ص 17). این وصفها از مهارت بسیار و دقت نظر او در بارة آن بادها حکایت میکند و با واقعیتهای آب و هوایی جدید نیز موافقت دارد. بنابراین باد شمال که در زمستان میوزد سرد و خشک است، زیرا که منشأ آن تودة هوای قطبی قارهای سرد و خشکی است که از نقاط فرابار بالای روسیه و شرق اروپا میوزد و آن نواحی سرد و خشک است. به همین جهت این بادها، چنانکه مسعودی بیان کرده است، «بدن را سخت کند و دماغ را نیرو دهد و رنگ را نیکو گرداند و حواس را تیزتر کند و شهوت و حرکت را قوت بخشد، جز آنکه سرفه و سینه درد پدید آورد» ( مروج ، ج2، ص 233). ابن قتیبه از باد شمال بد میگوید، زیرا «ابرها را میپراکند و سرما میآورد» (ص 162). عرب باد شمال را «الحائل» و «العقیم» نامیده است، زیرا نه ابری پدید میآورد و نه ابری دربر دارد. ابن قتیبه میگوید که همة قبایل هذیل باد شمال را باد خشک میدانند و معتقدند که ابرها را میپراکند، و نیز آن را «مَحْوَه» مینامند، زیرا که ابرها را نابود میکند، چنانکه گاهی نیز آن را به سبب برودتش بدشگون میدانند (ص 165). ابن اجدابی میگوید که باد شمال نامهای بیشماری دارد، از آن جمله «الحَدواء» و همو گفته که اصمعی آن را «مَحْوَه» نامیده است، زیرا که ابرها را نابود میکند. اما ابن اجدابی معتقد است که بیان اصمعی اگر در نجد و حجاز درست باشد، در اماکن دیگر درست نیست؛ و میگوید: «در سرزمین ما برآمدن ابر و فراوان شدن باران از اثر باد شمال است و همچنین است نزد مردم عرب غیر از حجاز» (ص 131).اما باد جنوب نزد مردم نجد و حجاز از بادهای خوب و بارانزاست. مسعودی میگوید: «باد جنوب باد مردم حجاز است، باران میآورد و مردم آن را خوش میدارند، اما برای مردم غیر حجاز باد جنوب باد موافقی نیست» ( تنبیه ، ص 18). شاید علت آن است که بارانهای ناحیة حجاز غالباً بارانهای موسمی است و با بادهای موسمی جنوب غربی، که بر گوشة جنوب غربی جزیرةالعرب میوزد، نسبت دارد. چون تأثیر این بادها محدود به همان بخش از جزیرةالعرب است، بادهای جنوبی در نواحی دیگر جزیره بارانزا نیست، بلکه خشک است. مسعودی میگوید که این باد در مصر به «مریسیه» معروف است، زیرا از مریس، از ابتدای سرزمین نوبه در بالای نیل، که همان صعید مصر است، میوزد و آن بادی سرد است که ابرها را میبرد و هوا را پاکیزه میکند (همانجا). شاید علت آن است که این بادها تودة هوای قارهای خشک است و برعکس باد شمال، که تأثیر آن برخلاف این باد است، بدنها را سست میکند. این باد در تابستان پیدرپی میوزد و مردم مصر آن را «بحریه» مینامند ( تنبیه ، ص 19). این گفتة مسعودی بیشک از نظر آب و هواشناسی درست است؛ بادهای مصر در فصل تابستان همان بادهای مرطوب شمالی است که از روی آبهای دریای مدیترانه میگذرد و از رطوبت اشباع میشود.اما در جنوب عراق، هرگاه باد جنوب بوزد «دریاها و رودها را گرم کند، رنگ و حالت همه چیز را تغییر دهد، بدنها و اعصاب را سست کند و تنبلی آرد، گوشها را سنگین و چشم را تیره سازد، صفرا را تحلیل برد و رطوبت را در ریشة عصبی، که احساس در آنجاست، نفوذ دهد» ( مروج ، ج2، ص 232). این امر ناشی از آن است که این بادها در اصل بادهای موسمی گرم و مرطوب است و معمولاً با نفوذ هوای فروبار موسمی در شمال ناحیة خلیج فارس و جنوب عراق همزمان میشود و درنتیجه، هوای موسمیِ گرم مرطوب به داخل عراق رانده میشود.عربهای مسلمان با هندوچین دادوستد داشتند و کشتیهای بازرگانی ایشان مرتباً در دریای عرب و اقیانوس هند آمدوشد میکرد. بعضی از بازرگانان مسلمان، خلیج بنگال و تنگة مالاکا (مالقه) را به سوی دریای چین جنوبی طی میکردند و به سمت شمال به سواحل چین روی میآوردند. دریانوردی عربها در آن دریاها به افزایش اطلاعاتشان در بارة بادهای موسمی و گردبادها و طوفانهای آن دریاها و حرکات و زمان جزر و مدّ و تشخیص راههای دریایی کمک کرد. دانش فراوانی که ملاحان مسلمان در بارة آب و هواشناسی و دریانوردی گرد آورده بودند کمبود آلات و اسباب لازم بحرپیمایی در آن دریاها را جبران میکرد. کسانی که در آن دریاها سوار کشتی میشدند «موسم وزش بادها را میشناختند و این آگاهی را به عادت و تجربة دراز عملی و منقول دریافته بودند؛ نشانهها و علایم بادها را میدانستند و از روی آنها موسم وزش و شدّت رکود بادها را تعیین میکردند» (همان، ج 1، ص 112). مسعودی از چگونگی بادهای مدارگان که در دریای عرب و اقیانوس هند میوزد، سخن گفته و وزش بادهای موسمی را دقیقاً وصف کرده است. آنچه مسعودی براساس مواقع وزش بادهای موسمی دربارة اوقات مخصوص دریانوردی ذکر کرده سزاوار ستایش فراوان است. گفتارش در بارة طوفانهای مدارگان، که گاهی آن دریاها در معرض وزش آنها واقع میشوند، بیانی دقیق و روشن است. به عنوان مثال، یکی از گردبادهای مدارگان را که در اقیانوس هند پدید میآید عیناً براساس آنچه گروهی از مسافران برای او نقل کردهاند به این صورت وصف میکند: «در این دریا تکه ابر سفید کوچکی را دیدهاند که از آن زبانة سفید درازی خارج میشود و به سطح آب میرسد. وقتی که به آب دریا متصل میشود، دریا میجوشد و از آن ابر، گردباد بزرگی برمیخیزد. آن گردباد هرچه را بر سر راهش باشد نابود میکند. به دنبال آن باران بدبویی میبارد که در آن انواع خاشاک دریایی وجود دارد» ( مروج ، ج1، ص 153). نیز سلمانِ تاجر آورده است که گاهی در این دریا ابر سفیدی را دیده که از آن زبانة دراز باریکی بیرون آمده و بر سطح آب دریا تماس پیدا کرده است؛ دریا جوشیده و به صورت گردبادی درآمده که بر هر کشتی که بوزد آن را درهم شکند ( اخبارالصین والهند ، ص 6). هر دو بیان حقیقتاً وصف دقیقی است که وضع جوّ آنجا را به هنگام پدید آمدن گردبادهایی از این نوع نشان میدهد. امروزه به این گردبادها و طوفانها، که بیشتر در جنوب شرقی آسیا و میانة غربی ایالات متحدة امریکا میوزد «طوفان پیچنده» میگویند. فشار جوّ در مراکز این طوفانها تا 600 یا 800 میلی بار پایین میآید، واین کاهشی بسیار شدید است. سرعت بادهایی که با این طوفانها همراه است گاهی به 500کیلومتر در ساعت میرسد و در جاهایی که طوفان از آنها میگذرد ویرانیهای وسیعی به بار میآورد، گویی که آن نواحی در معرض تاراجی ویرانگر قرار گرفته یا آنکه بر آن نواحی بمب مخرّب افتاده است. هنگامی که طوفان در دریا پدید میآید، از ابری که مسعودی و سلمان تاجر در بارة آن سخن گفتند -ابری غالباً انبوه و بارانزا و سرشار از رطوبت- دنبالة درازی که به خرطوم فیل شباهت دارد تا سطح دریا پایین میآید و از آب دریا فوارة عظیمی که بلندیش بیش از 50 متر و پهنایش 8 متر است برمیخیزد.غربیها بسیاری از اطلاعات خود را در بارة طوفانهای دریای عرب و اقیانوس هند از میراث اسلامی گرفتهاند، حتی نام بادهای موسمی در زبان انگلیسی مانند monsoon از کلمة عربی «موسمیّه» و typhoon (نام گردبادهای اقیانوس هند) از «طوفان» گرفته شده است. مسعودی و سلمان تاجر و ابن ماجد از مشهورترین دانشمندان و دریانوردان مسلمان به شمار میروند که در بارة دریانوردی در اقیانوس هند و معرفی بادهای موسمی آن مطالب علمی و دقیقی نوشتهاند.مسعودی میگوید که دریانوردان و بازرگانان عرب در غرب اقیانوس هند در فاصلة زمانی که خورشید در برج قوس (آذر) بوده است دریانوردی میکردند. کشتیهایی که به چین میرفت، قبل از شدّت گرفتن گردبادها در ماه ایلول و تشرین اول (شهریور-آبان) از آنجا عبور میکردند و از بادهای شمالی در آن فاصلة زمانی بهره میگرفتند؛ سپس دریای عرب و اقیانوس هند را در تشرین دوم میپیمودند و از بادهای موسمی زمستانی شمال شرقی استفاده میکردند. سفر به ساحل مالابار در هند دست کم یک ماه به درازا میکشید و آن گاه بازرگانان در ماه کانونِ اولْ (آذر-دی) کارهای بازرگانی خود را به انجام میرساندند و پس از اینکه زمان وزش بادهای مدارگان در آخر ماه کانون اول در اقیانوس هند به پایان میرسید، بعضی از آن کشتیها سفرشان را ادامه داده از خلیج بنگال میگذشتند و تنگة مالاکا را به سوی دریای چین جنوبی طی میکردند و از بادهای موسمی تابستانی جنوبی برای حرکت در امتداد شمال به سوی ساحل شرقی چین کمک میگرفتند. بعد از سپری شدن فصل تابستان در کانون اول و دوم (آذر-بهمن) کشتیها سفر بازگشت خود را با کمک گرفتن از بادهای موسمی شمالی، که با شروع ماه ایلول و تشرین اول (شهریور-آبان) میوزد، آغاز میکردند و از خلیج بنگال در ماه کانون دوم (دی-بهمن) میگذشتند، سپس اقیانوس هند و دریای عرب را با کمک گرفتن از بادهای موسمی زمستانی جنوب، که در آن فصل میوزد، طی میکردند.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابن اجدابی، الازمنة والانواء ، دمشق 1964؛ ابن قتیبه، کتابالانواء ، حیدرآباد دکن 1375/1956؛ ابن ماجد، ثلاث ازهار فی معرفةالبحار ، تحقیق و نشر تیودور شوموفسکی، ترجمة محمد منیر مرسی، قاهره 1957؛ نفیس احمد، الفکر الجغرافی فیالتراث الاسلامی ، ترجمة فتحی عثمان، کویت 1978؛ اخبارالصین والهند ، پاریس 1948؛ اخوانالصفا، رسائل اخوانالصفاء و خلاّن الوفاء ، بیروت 1957؛ شاکر خصباک، الجغرافیا عندالعرب ، بیروت 1986؛ اکرم زینک، «اسهامات العرب فی الملاحة و علوم البحار، اسهامات العرب فی علم الجغرافیة و الخرائط»، در الدورة الثانیة لوحدة التعلیم المستمر ، بغداد 1985، ص 1-33؛ نعمان شحادة، علمالمناخ ، عمان 1983؛ احمدبن علی قلقشندی، صبحالاعشی ، قاهره 1963؛ اغناطیوس کراتشکوفسکی، تاریخ الادب الجغرافی العربی ، ترجمة صلاحالدین عثمان هاشم، قاهره 1957؛ صباح محمود، دراسات فی التراث الجغرافی العربی ، بغداد 1981؛ احمدبن محمد مرزوقی، کتاب الازمنه والامکنه ، حیدرآباد دکن 1332/1914؛ علیبن حسین مسعودی، کتابالتنبیه والاشراف ، بیروت 1965؛ همو، مروجالذهب و معادن الجوهر ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر 1384-1385/ 1964-1965؛ صبری هیثی، و دیگران، الفکر الجغرافی و طرقالبحث ، بغداد 1985.2) در فلات ایران. بادهایی که در فلات ایران میوزد هرکدام در گویشهای محلی نامی ویژة خود دارد و نام معمول بادها که به چهار جهت اصلی اشاره دارد، با بسیاری از اصطلاحات دقیقتر همراه است.بادهای زمستانی. ایران معمولاً تحتتأثیر مرکز هوای فشردة آسیایی است و درنتیجه دارای هوایی ملایم و خشک است که به طورکلی از شمال و شمال شرقی جریان دارد. این بادها در بسیاری جاها صرفاً «شِمال» و در کرمانشاه «باد سیاه» میخوانند. این وضع ثابت، کموبیش مرتباً براثر کاهش فشار هوایی که از سوی مغرب جریان دارد برهم میخورد. این جریان بیشتر مسیری شمالی را در قفقاز میپیماید، سپس از دریای خزر و شمال خراسان و کوههای هندوکش میگذرد، و مسیر جنوبی آن تا خلیج فارس ادامه مییابد. وزش این بادها سبب انواع گوناگون هوای متغیر میشود. در کرانههای دریای مازندران بادی به نام «سَرتوک» یا «سَلتوک» جریان دارد که در پاییز هنگام عبور جبهة کمفشار مستقیماً از سوی شمال شرقی میوزد، ولی در اواسط زمستان جبهة کمفشاری را که در آن زمان در حوضة جنوبی دریا قرار دارد دور میزند یا مستقیماً از دریا به صورت باد شمال ـ شمال غربی، موسوم به «خزری» یا در امتداد ساحل به صورت باد شمال غربی، موسوم به «دشت وا» یا در نواحی شرقیتر به نام «وارش وا» یعنی «باد بارانزا»، به سواحل گیلان میرسد. در سواحل خلیجفارس، به دنبال عبور جبهة کمفشار هنگامی که باد سردی شبیه باد سرد و خشک مدیترانهای از سوی فلات ایران میوزد، مدت کوتاهی هوا به سردی میگراید؛ در فارس آن را «گُهره» مینامند. گاه پدیدة مشابهی در فلات جنوب البرز پدید میآید، و آن هنگامی است که جبهة کمفشاری در امتداد جناح جنوبی آن سلسله کوهها جریان مییابد. از سوی دیگر، هنگام عبور جبهههای کمفشار، گرمبادهایی، که پس از عبور از کوهستانها گرمتر میشود، از دامنههای شمالی ارتفاعات به پایین میوزد. این پدیده در جاهای مختلف فلات واقع در جانب شمال شرقی زاگرس روی میدهد، و با بادهایی که پس از عبور از فراز سوریه و عراق گرمتر شده همراه است، مانند «گرمیش» در میانه و «گَرمیج» در اردبیل. این وضع بویژه در شیب تند شمالی البرز نگرانکننده است، زیرا این باد گرم (گرمش، گرمیش) ممکن است جنگلها را به آتش بکشد یا سبب ذوب ناگهانی برفها و ایجاد سیلاب شود، که به همین دلیل، آن را «برف خور» نیز میخوانند.بادهایِ تابستانی. هوا در تابستان، عموماً به سبب گسترش هوای فشردة نیمهاستوایی، گرم و خشک و ثابت است. پژوهشهای هواشناسی حاکی از افت بسیار منظم فشار هوا از شمال و شمال غربی به طرف مرکز فشار کم در شمال غربی شبه قارة هند است. بدین ترتیب در خوزستان و کرانة خلیج فارس، باد شمال غربی که «شَمال» خوانده میشود در سراسر فصل گرما میوزد. در مشرق و جنوب شرقی فلات (سیستان، جنوب خراسان، کویر لوت)، وزش «باد صد و بیست روزه» از اوایلِ خرداد تا اواخر شهریور نخست فقط در بعدازظهر ولی از اواسط فصل در تمام طول روز و شب با نظمی خارقالعاده ادامه دارد. گاه بسیار شدید است، ولی بندرت از صد یا 120 کیلومتر در ساعت تجاوز میکند و اغلب در حد سی یا چهل کیلومتر در ساعت یا کمتر است. پشتهها («کلوت»ها)ی شبه ویرانهای که این باد در شنهای نرم جنوب کویر لوت پدید آورده دارای همین جهت شمال-شمال غربی به جنوب-جنوب شرقی است و حکایت از دوام و شدت باد دارد. استفاده از این باد به عنوان منبع انرژی از زمانهای بسیار دور آغاز شده است و سیستان و جنوب خراسان از مراکز مهم استفاده از امکانات آسیای بادی هستند. در وزش ثابت تابستانی، جریانهای محلی باد یا نسیم که پیوسته از فرا درّه به فرو درّه و بالعکس تغییر میکند، مهم است. از جمله میتوان از باد مشهور مَنجیل، شهری واقع در راه رشت-قزوین در درّة سفیدرود، نام برد. این باد در بعدازظهرهای تابستان از شمال شرقی به طرف جنوب غربی میوزد و غالباً آن قدر شدید است که، بنا به شهادت بسیاری از مسافران، عبور از پل بالای رود را خطرناک میسازد. در منطقة تهران، نسیمی را که از اوایل فروردین به بعد به سوی ارتفاعات میوزد باعث بهتر جوانه زدن گلها میپندارند و به همین دلیل آن را «بادِ گل سرخ» مینامند. تنها منطقههایی که در معرض وزش ثابت بادهای تابستانی نیست دامنههای شمالی البرز و بخشهای جنوب شرقی افغانستان است که بقایای بادهای موسمی اقیانوس هند بدان میرسد. طوفانهای تابستانی که از این بادهای موسمی ناشی میشود گاهی در جنوب شرقی ایران و حتی در فارس نیز رخ میدهد، ولی بسیار نادر است. معمولاً خلیجفارس و کرانههای جنوب شرقی ایران در تابستان فقط در معرض نسیم دریا از سوی شرق (شرقی) قرار دارند. این نسیم که بسیار مرطوب است هوا را بسیار سنگین میکند، ولی بارندگی به دنبال ندارد.بادهای بهاری. هوای متغیر تنها در فاصلة پایان زمستان و آغاز تابستان، یعنی در ایام بهار، وجود دارد. مراکز محلی هوا با فشار کم، در این ایام، در مناطق پستِ فلات ایران و غرب آسیای مرکزی گسترش مییابد و گاه سبب رگبارهای همرفت و گرد و غبار و طوفان شن میشود. در این فصل احتمال وقوع طوفانِ خاک بسیار است. این گردبادها در بعدازظهرها در مناطقی روی میدهد که حرارت آنها متغیر است و به اعتقاد عوام دیو تنوره میکشد. این گونه گردبادها گاه در تابستان نیز رخ میدهد. از سوی دیگر، ایران بندرت دچار بادهای جنوبی گرم و خشک از نوع خمسین میشود که غالباً در بهار، هنگام عبور جبههای از هوای کمفشار از دریای مدیترانه، به کشورهای ساحل آن دریا هجوم میآورد. این وضع گاهی در خوزستان و حتی در بلوچستان رخ میدهد، ولی چون باد از خلیج فارس یا دریای آزاد عبور میکند، همیشه مقداری رطوبت به همراه دارد.منابع: آثار کلی: احمد حسین عدل، آب و هوای ایران ، تهران 1339 ش؛C. Djavadi, Climats de l'Iran , Paris 1966, 12-16; E. Ehlers, Iran . Grundzugeeinergeographischen Landeskunde, Darmstadt 1980, 64-68; H. Ganji, "Climate" in Camb. hist. Iran, I, Cambridge 1968, 217-220; idem, "The climates of Iran”, Bulletin de la Societe de geographie d'Egypt2) مطالعات ناحیهای جنوب شرقی:G.Stratil-Sauer,"DieSommersturme Sudostirans”, Archive fur Meteologie , Ser. B,4,2 idem "Studien zum Klima der Wuste Lut undihrer Randgebiete”, Sb. Der,Osterreichischen Akademie der Wissenschaften, Math.-nat. Kl ., Abt. 1, 161, 1, 1952, 19-78;3) ناحیة بحر خزر: محمد حسن گنجی، «تغییرات ناگهانی هوای ساحل جنوبی بحر خزر»، مجلة یادگار ، سال 5، ش 4-5 (1327 ش) ص 148-150؛M.Bazin, Le Talech.Une region ethnique au nord de l'Iran Institut francais d'iranologie de teheran,Paris 1980, I, 42-44; J.B. Tholozan, "Sur les vents du nord de la Perse et sur le foehn du Guilan”, Comptes rendus hebdomadaires des seances de l'Academie des sciences 100, 1885, 607-11;4) باد در فرهنگ عامیانه:H. Mass, Croyances et coutumes persanes , Paris 1938, I, 177-79.