باجَّدا ، شهری قدیمی، کوچک و مستحکم در بینالنهرین (عراق). نام آرامی آن بیگَدّا به معنی «خانة خوشبختی» است که از لحاظ ساختمان با نام عیْن گَدّا (= چشمه خوشبختی) واقع در ایالت رومی دمشق یا با «کَدّه»ای که در نقشه جغرافیایی پویتنگر در شام بوده قابل قیاس است (نولدکه، ج 29، ص 441؛ د. اسلام ، ذیل «باجدا»).این شهر در حدود نه فرسنگی جنوب حَرّان * بین رأسالْعَیْن * و رَقّه * قرار داشت (یاقوت، ج 2، ص 278). رود بَلیخ از ریزابههای فرات با فاصله اندکی از مشرق آن میگذشت و حِصن مَسْلَمة (قلعه مَسْلَته) که تا بلیخ 5/1 میل فاصله داشت در نزدیکی آن واقع بود (لسترنج، ص 112). به نوشتة اِصْطَخری گروهی از بنیامیّه در آن ساکن بودند و آب ] زراعی [ آن از باران (ص 78) و آب مشروب آن از استخری بود با ضلع دویست ذراع و عمق بیست ذراع؛ آب آن استخراز بلیخ میآمد (یاقوت، ج 2، ص 278). به نوشته بَلاذُری، عیاضبنغَنْم در سال 18 هنگام خلافت عُمَربنخطاب (13ـ23) در باجّدا ماند و پیشقراولان سپاه خود را برای تسخیر حرّان به آن و سپس به رها * فرستاد (ص 173ـ174). در دورة امویان مَسْلَمَة بن عبدالملک بن مَرْوان * بن حَکَم باجّدا را به اُسَیْد سُلَمی، از یاران خود، به اقطاع * داد. او باجدا را ساخت و به دور آن دیوار کشید (یاقوت، ج 1، ص 453). به نوشتة یاقوت، در اوایل قرن هفتم باجَّدا ده بزرگی بود با باغهای بسیار که چشمهای در میان آن قرار داشت که مردم از آب آن مینوشیدند و با بقیه آن کشتزارها را آبیاری میکردند (همانجا).منابع: ابراهیمبنمحمد اصطخری، مسالک الممالک ، چاپ دخویه، چاپ افست لیدن 1967؛ احمدبنیحیی بلاذری، فتوح البلدان ، بیروت 1988؛ گیلسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمة محمود عرفان، تهران 1364 ش؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛EI , s.v. "Ba ¦ djadda ¦ " (by M. Streck); Theodor Nخldeke, "Zur Topographie und Geschichte des Damascenischen Gebietes und der Haurہngegend", ZDMG , XXIX (1876)