ژوكوفسكى، والنتين آلكسيويچ[۱] ، خاورشناس روس، متخصص زبانهاى ايرانى، و نويسنده آثار متعددى درباره تاريخ و فرهنگ ايران. در ۱۸۵۸/۱۲۷۴ در ورونژ[۲] به دنيا آمد. پدرش پزشك ارتش و مادرش از خانواده اى ثروتمند بود. ژوكوفسكى دوره دبيرستان را در ۱۸۷۶/۱۲۹۳ در مسكو و سپس در مدرسه دولتى ورونژ[۳] گذراند. سپس تحصيلات دانشگاهى را در گروه عربى ـ فارسى ـ تركى ـ تاتارى در دانشكده زبانهاى شرقى[۴] دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ[۵] آغاز كرد. تحصيلات خود را تا اخذ مدرك دكترى ادامه داد. او در اين دوره، به ادبيات تركى علاقه مند شد و ترجمه و شرح رساله كنه الاخبار[۶] (تاريخ عثمانى از آغاز تا ۸۹۹)، اثر على چلبى، نويسنده عثمانى قرن دهم، را در سن پترزبورگ منتشر كرد؛ اين ترجمه او نشان طلاى دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ را دريافت كرد. رساله كارشناسى ارشد او درباره اشعار انورى[۷] بود، كه در ۱۸۸۳/۱۳۰۰ در سن پترزبورگ منتشر شد و شهرت بسيارى براى او به ارمغان آورد (بارتولد[۸] ، ج ۹، ص ۶۸۹؛ پانويس، ص ۶۹۰ـ۶۹۱؛ >دايرة المعارف بزرگ شوروى<[۹] ، ذيل مادّه). او در ۱۸۸۳/ ۱۳۰۰ به ايران سفر كرد و در تهران نزد چند معلم خصوصى به فراگيرى زبان فارسى پرداخت. او در يادگيرى زبان فارسى چنان پيش رفت كه سال بعد، به هنگام حضور در بارِعام نوروزى ناصرالدين شاه، توانست با او به فارسى سخن بگويد (د. ايرانيكا، ذيل مادّه). او به شهرهاى مختلف ايران سفر كرد و مدتى در شيراز اقامت گزيد و داده هاى بسيارى درباره گويشهاى ايرانى و ادبيات عامه ايران گرد آورد (طبيب زاده، ص۱۳۳؛ بارتولد، ج ۹، ص ۶۹۴). ژوكوفسكى صدها بيت از اشعار شفاهى بختيارى و همچنين بسيارى از دوبيتيهاى منسوب به باباطاهر را به روسى ترجمه كرد و در شرحى بر اشعار باباطاهر، نوشت كه مردم ايران همگى ازجمله مازندرانيها، كردها، و بختياريها اشعار باباطاهر را به لهجه خود مى خوانند و همه نيز باباطاهر را شاعر ملى خودشان مى دانند. در بايگانى آثار او در كتابخانه دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ، ۵۷ دوبيتى به زبان لُرى نيز وجود دارد. همسر ژوكوفسكى، كه در تمام مدت اقامت او در ايران همراه او بود، با گفتگو با زنان ايرانى توانست وى را در گردآورى لالاييها و ترانه هاى عروسى و اشعار كودكانه بسيار يارى دهد. حاصل اين تلاش ژوكوفسكى اثرى بود كه به فارسى ترجمه شد و با عنوان اشعار عاميانه ايران در عصر قاجار، در ۱۳۸۲ش در تهران به چاپ رسيد ( ← طبيب زاده، ص ۱۳۱). ژوكوفسكى در مدت اقامت در ايران نسخ خطى بسيارى را گردآورى كرد و همراه با فهرست مفصّلى از كتابها و نسخ خطى موجود در كتابخانه هاى شخصى تهران، با خود به دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ برد. او در ۱۸۸۶/ ۱۳۰۳ از ايران به سن پترزبورگ بازگشت و در مقام مدرّس[۱۰] در دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ مشغول به كار شد. او در ۱۸۸۷/۱۳۰۴ تحقيق مفصّلى درباره اهل حق ايران منتشر كرد و سپس نخستين مجلد از مجموعه تحقيقات خود را درباره گويشهاى ايرانى با عنوان >داده هاى لازم براى مطالعه لهجه هاى ايرانى<[۱۱] (درباره لهجه هاى سمنانى، كاشانى، و بختيارى) در ۱۸۸۸/۱۳۰۵ در سن پترزبورگ منتشر كرد. اين اثر علاوه بر درجه دكترى، اعتبار و شهرت بسيارى براى او به دست آورد. دو بخش ديگر اين اثر سه جلدى پس از درگذشت او، در ۱۹۲۲/۱۳۰۱ش در پتروگراد (سن پترزبورگ) به همت يكى از شاگردانش به نام روماسكويچ[۱۲] منتشر شد (بارتولد، ج ۹، ص ۲۹۴؛ طبيب زاده، ص ۱۳۳؛ دُرّى، ص ۳۰). انتشار اين اثر توجه بسيارى از محققان اروپايى را به فراوانى زبانهاى بومى رايج در ايران جلب كرد. آثار ژوكوفسكى هنوز، هم از حيث اشتمال بر انبوه داده هاى گويشى و هم از حيث دربرداشتن تحليلهاى دقيق دستورى و واژه نامه هاى متعدد، براى محققان مفيد و مغتنم است (مفتاح و ولى، ص ۵۴). ژوكوفسكى مجموعه اى از نسخه هاى تعزيه هاى ايرانى را نيز گردآورد كه اينك در كتابخانه دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ نگهدارى مى شود (درّى، همانجا). او همچنين >دستور زبان فارسى<[۱۳] را به اتفاق كارل زالمان*[۱۴] ابتدا به زبان آلمانى (۱۸۸۹/۱۳۰۶) در برلين و سپس به زبان روسى[۱۵] (۱۸۹۰/۱۳۰۷) در سن پترزبورگ منتشر كرد. اين دستور كه به بررسى زبان شاعران متقدم زبان فارسى مانند رودكى و فردوسى اختصاص دارد، بسيارى از خاورشناسان روس و اروپايى را در آموختن زبان فارسى يارى كرده است (د. ايرانيكا، همانجا؛ مفتاح و ولى، ص ۴۵). ژوكوفسكى در ۱۸۸۹/۱۳۰۶ به درجه استادى رسيد و سپس يك بار ديگر به ايران سفر كرد و به طوس رفت. ازجمله دستاوردهاى اين سفر مقاله اى بود كه در ۱۸۹۲/ ۱۳۰۹ منتشر كرد و در آن، به محل مقبره فردوسى اشاره كرد. او در ۱۸۹۰/۱۳۰۷ براى پژوهشهاى باستان شناختى به مرو رفت و براساس مطالعاتش در اين سفر، كتاب مهم >خرابه هاى مرو قديم<[۱۶] (۱۸۹۴/۱۳۱۲) را در سن پترزبورگ منتشر كرد. اين اثر هنوز هم مأخذى مهم و ارزشمند در زمينه باستان شناسى و تاريخ و فرهنگِ مرو باستان است (بارتولد، ج ۹، ص ۶۹۵). او در ۱۸۹۲/۱۳۰۹ در مقام معاون گروه زبانهاى شرقى در دانشگاه سلطنتى سن پترزبورگ مشغول به كار شد و در ۱۹۰۲/۱۳۲۰ به رياست اين گروه رسيد و تا ۱۹۱۱/۱۳۲۹ در اين مقام باقى ماند (همان، ج ۹، ص ۷۰۱). در ۱۸۹۹/۱۳۱۷ عضو فرهنگستان علوم روسيه[۱۷] شد و در ۱۹۰۵/۱۳۲۳ به رياست بخش آموزشى وزارت خارجه رسيد (د. ايرانيكا، همانجا). ژوكوفسكى در ۱۹۱۸/۱۳۳۶ چهار ماه پيش از تولدِ شصت سالگى اش، وقتى سرگرم ترجمه اشعار باباكوهى شيرازى بود، در پتروگراد (سن پترزبورگ) درگذشت (همانجا؛ بارتولد، ج ۹، ص ۶۸۹). با تلاشهاى ژوكوفسكى، مطالعات درباره ادبيات فارسى از مهم ترين رشته هاى علمى موزه آسيايى[۱۸] سن پترزبورگ شد و شاگردان ژوكوفسكى ازجمله ولاديمير ايوانوف*[۱۹] ، يورى نيكالايويچ مار*[۲۰] ، و روماسكويچ* پژوهشهاى او را ادامه دادند (درّى، ص ۳۱). ژوكوفسكى درباره ادبيات فارسى و اشعار عرفانى ايرانى مفصّل مطالعه كرده است. او اسرارالتوحيد* فى مقامات شيخ ابوسعيد، اثر محمدبن منور، را تصحيح و در ۱۸۹۹/ ۱۳۱۷ در سن پترزبورگ منتشر كرد (كتابشناسى خاورشناسان، ص ۲۱۶). >عمر خيام و رباعيات سرگردان<[۲۱] را در ۱۸۹۷/ ۱۳۱۵ در سن پترزبورگ منتشر كرد. ژوكوفسكى با جستجو در ديوانهاى مختلف، ۸۲ رباعى از رباعياتى را يافت كه پيشتر به نام خيام چاپ شده بودند؛ او رباعياتى را كه به دو يا چند شاعر ديگر نيز منسوب شده بودند رباعيات سرگردان ناميد. برخى از پژوهشگران از اين روش كار ژوكوفسكى انتقاد كرده اند (بارتولد، ج ۹، ص ۹۲؛ ميرافضلى، ص۳۰). ژوكوفسكى متن كامل كتاب كشف المحجوب* هُجويرى را تصحيح كرد و فهرستهاى لازم و مقدمه اى به زبان روسى بر آن افزود. اين تصحيح از كشف المحجوب در ۱۹۲۶/ ۱۳۰۵ش در لنينگراد (سن پترزبورگ) به چاپ رسيد (سرور، ص ۱۲۱؛ امرتسرى، ص ۲۲۷). از ديگر تأليفات اوست : كتابى ناتمام درباره دارالفنون، ترجمه هايى از فرمانهاى ناصرالدين شاه، خاطرات دومين سفر او به ايران در ۱۸۹۹/۱۳۱۷ و مجموعه سخنرانيهاى او درباره ادبيات فارسى (درّى، ص ۳۰). بسيارى از آثار ژوكوفسكى به علت وسواس او در زمان حياتش منتشر نشدند. بيشتر آثار او، كه اطلاعات ارزشمندى از ادبيات عامه مناطق گوناگون ايران را دربردارند، در بايگانيهاى كتابخانه ملى روسيه[۲۲] در سن پترزبورگ محفوظ اند. در بايگانى نوشته هاى او نامه هاى بسيارى يافت مى شود كه در آنها با برخى از همكاران اروپايى اش، مثلا با ادوارد براون*[۲۳] ، به زبان فارسى مكاتبه كرده است. او پس از اقامت دائم در روسيه، هيچگاه ارتباطش را با ايران و پژوهشهاى ايران شناختى رها نكرد. نامه هاى به جامانده از او نشان مى دهد كه چگونه به واسطه دانشجويان سابقش، كه در ايران به مناصب سياسى وقت رسيده بودند، حتى از وقايع سياسى و مسائل روز ايران، مثلا جريان بابيه، حضور شيخيه در كرمان، و معتقدات اهل حق مطلع مى شده است. او در ۱۹۱۱/ ۱۳۲۹ به دريافت عنوان استاد ممتاز نايل آمد و در همان سال، بازنشسته شد، اما به تدريس و پژوهش در دانشگاه ادامه داد (د. ايرانيكا، همانجا). بعد از پيروزى انقلاب روسيه در اكتبر ۱۹۱۷/۱۳۳۵، ناچار تدريس و پژوهش در دانشگاه را رها كرد. دولت نوپاى انقلابى او را وادار به ترك آپارتمانى كرد كه سالها در مقام استاد دانشگاه به اتفاق خانواده اش در آن زندگى مى كرد. اين رفتار تأثير بسيار بدى در روحيه و سلامت او گذاشت؛ به حدى كه برخى علت مرگ او را همين مسئله دانسته اند. ژوكوفسكى به هنر به ويژه به نمايش علاقه مند بود و در ۱۹۱۰/۱۳۲۸ در اجراى نمايش باب[۲۴] درباره آغاز بلواى سيدعلى محمد باب* در تماشاخانه سوورين[۲۵] در سن پترزبورگ سهيم بود (همانجا؛ بارتولد، ج ۹، ص ۶۸۹).
منابع : محمدموسى امرتسرى، «تحقيق در احوال و آثار على بن عثمان هجويرى مؤلف كشف المحجوب»، ترجمه عارف نوشاهى و چاند بى بى، معارف، دوره ۱۵، ش ۱ و ۲ (فروردين ـ آبان ۱۳۷۷)؛ جهانگير دُرّى، «ارتباط روسيه با ادب فارسى»، مجله ايران شناسى، سال ۹، ش ۱ (بهار ۱۳۷۶)؛ غلام سرور، «]درباره [كشف المحجوب هجويرى»، هلال، ج ۱۶، ش ۴ـ۵ (مرداد ـ شهريور ۱۳۴۷)؛ اميد طبيب زاده، «]درباره[ اشعار عاميانه ايران در عصر قاجار»، نامه فرهنگستان، ش ۲۵ (بهار ۱۳۸۴)؛ كتابشناسى خاورشناسان (ايرانشناسان و اسلام شناسان) روسيه و جمهوريهاى اتحاد شوروى سابق، تهران: الهدى، ۱۳۷۲ش؛ الهامه مفتاح و وهاب ولى، نگاهى به ايرانشناسى و ايرانشناسان كشورهاى مشترك المنافع و قفقاز، تهران ۱۳۷۲ش؛ على ميرافضلى، «صادق هدايت و ترانه هاى خيام»، نشر دانش، سال ۱۶، ش ۱ (بهار ۱۳۷۸)؛
Vasily Vladimirovich Barthold, Sochineniëiìa (in Cyrillic), vol.۹, Moscow ۱۹۷۷; Encyclopaedia Iranica, [on line], s.v. "Zhukovski§ â, Valentin Alekseevich" (by Firuza Abdullaeva). Retrieved Feb.۱۶, ۲۰۱۶, from www. iranicaonline.org; Great Soviet encyclopedia, New York ۱۹۷۳-۱۹۸۳, s.v. "Zhukovskii, Valentin Alekseevich".
/ اميد طبيب زاده /
۱. Zhukovsky, Valentin Alekseevich ۲. Voronezh ۳. Voronezh gymnasium ۴. Faculty of Oriental Languages ۵. Imperial St. Petersburg University ۶. Konh al-akhb¦ar ۷. ,Ali Auhadeddin Enveri, Materialy dlya ego biografii I Kharakteristiki ۸. Barthold ۹. Great Soviet encyclopedia ۱۰. Privatdozent ۱۱. Materialy dlya izucheniya persidskikh narechiy ۱۲. Romaskevich ۱۳. Persische Grammatik ۱۴. Carl Salemann ۱۵. Kratkaya grammatika novopersidskogo yazykas prilozheniemmetriki i bibliografii ۱۶. Drevnosti Zakaspi§ iskogo Kraya. Razvaliny Starogo Merva ۱۷. Russian Academy of Sciences ۱۸. Asiatic Museum ۱۹. Vladimir Ivanov ۲۰. Yuri Nikolaevich Marr ۲۱. Omar Khayyam i stranstvuyushchie chetverostishiya ۲۲. Rossiiskaia Nationalnaia Biblioteka ۲۳. Edward Browne ۲۴. Bab ۲۵. Suvorin Theatre