ژوبر، پى ير آمده اميلين پروب[۱] ، خاورشناس فرانسوى و سفير ناپلئون بناپارت در ايران و عثمانى. ژوبر در ۱۷۷۹/ ۱۱۹۳ در شهر اكس ـ آن ـ پرووانس[۲] متولد شد. تحصيلات ابتدايى را در همانجا گذراند. در ۱۷۹۳/۱۲۰۷، با شدت گرفتن ناآراميها در پى انقلاب فرانسه، با خانواده اش به پاريس رفت. در آنجا، به سبب بيكارى پدرش، كه وكيل مجلس و تحت تعقيبِ انقلابيون بود، همراه برادرش ناگزير در چاپخانه اى مشغول به كار شد (ژوبر، ۱۸۶۰، مقدمه سديو[۳] ، ص III-I). ژوبر پس از ناكامى در گذراندن امتحان ورودى مدرسه پلى تكنيك[۴] ، در كلاسهاى تركى، عربى و فارسى در مدرسه زبانهاى شرقى*[۵] شركت كرد. او به سبب علاقه به اين رشته و پيشرفتش در آن، توجه استادانش ازجمله لانگلس[۶] و سيلوستر دوساسى*[۷] را به خود جلب كرد و قرار شد به عنوان مترجم به سفارت فرانسه در قسطنطنيه اعزام گردد؛ اما با تصميم وانتور[۸] ، كنسول پيشين فرانسه در قاهره، ژوبر در ۱۷۹۸/ ۱۲۱۲ با سمت مترجم به همراه لشكريان ناپلئون به مصر رفت (همان مقدمه، ص V-IV). با درگذشت وانتور، ژوبر جانشين او شد و خدمات مهمى كرد. پس از يك سال اقامت در مصر، به فرانسه بازگشت و در مدرسه زبانهاى شرقى، به تدريس تركى پرداخت و در وزارت امور خارجه به كار ترجمه مشغول شد (همان، ص VIII-VI). در ۱۸۰۱/۱۲۱۶، ژوبر به همراه ژنرال سباستيانى[۹] براى انعقاد قراردادهاى بازرگانى عازم مصر و سوريه شد (همان، ص VIII). او در عَكا با جزّارپاشا*، حاكم ستمگر آنجا كه به بى رحمى مشهور بود و در محاصره ناپلئون در ۱۷۹۹/ ۱۲۱۴ از شهر دفاع كرده بود، مذاكره كرد و رضايت او را براى رفت وآمد تاجران فرانسوى به اين شهر به دست آورد (همان، ص X-IX). در ۱۸۰۵/۱۲۲۰، ژوبر به طور محرمانه و به منظور برانگيختن دربار ايران عليه اتحاد انگلستان، روسيه و عثمانى، از سوى ناپلئون عازم ايران شد، اما در بايزيد (دوغو بايزيد*؛ در شمال شرقى تركيه) محمودپاشا او را اسير كرد. او حدود هشت ماه در سياه چالى زندانى بود تا سرانجام با وساطت دربار ايران، آزاد و راهى ايران شد (ژوبر، ۱۸۶۰، ص ۶، ۲۶ـ۳۷، ۳۸ـ۴۵، ۶۰، ۶۵). ژوبر در تبريز، با عباس ميرزا*، و در ۱۸ ربيع الاول ۱۲۲۱/ ۵ ژوئن ۱۸۰۶ در تهران با فتحعلى شاه قاجار* ملاقات كرد. سپس، به اروپا بازگشت (همان، ص ۱۲۴، ۱۲۸، ۱۴۶، ۱۹۷، ۲۰۲ـ۲۰۴؛ مقدمه سديو، ص XII). او در ۱۸۰۷/۱۲۲۲ نشان لژيون دونور[۱۰] و لقب شواليه گرفت. شهرت او بيشتر به سبب نوشتن خاطراتش از سفر به شرق است ( ← ادامه مقاله). ژوبر در حكومت صدروزه ناپلئون، كاردار سفارت فرانسه در قسطنطنيه (استانبول) بود. پس از شكست ناپلئون در واترلو[۱۱] ، ژوبر به فرانسه بازگشت و به سبب طرفدارى از ناپلئون، مشاغلش را از دست داد و حتى مدتى مخفيانه زندگى كرد. در ۱۸۱۸/۱۲۳۳، براى كارهاى تجارى به قفقاز و چين سفر كرد و پس از بازگشت به فرانسه، به تدريج مقامهاى ازدست رفته اش را به دست آورد (ژوبر، ۱۸۶۰، همان مقدمه، ص XVIII-XV). او در انعقاد پيمان آدريانوپل[۱۲] ، در پى جنگ روسيه و عثمانى (۱۸۲۸ـ۱۸۲۹/ ۱۲۴۴ـ۱۲۴۵)، سهمى بسزا داشت. پس از آن، ژوبر بيشتر به تأليف و پژوهش پرداخت (همان مقدمه، ص XIX-XIII). مشهورترين اثر وى شرح سفرش به شرق، با عنوان مسافرت به ارمنستان و ايران[۱۳] است، كه چاپهاى متعدد دارد. چاپ ۱۸۲۱/ ۱۲۳۶ اين اثر، داراى مقدمه اى است به قلم ژوبر، و چهل فصل و دو ضميمه دارد: يكى «نگاهى به گيلان و مازندران»[۱۴] ( ← ص ۴۱۷ـ۴۶۵)، و ديگرى «يادداشتهاى لاپى فرمانده سواره نظام»[۱۵] ( ← ص ۴۶۵ـ۴۷۰). افزون بر آن، حاوى نقشه اى از سرزمينهاى واقع ميان استانبول و تهران و تصوير عباس ميرزاست. ژوبر در اين مقدمه، از كمكهاى لانگلس (در اختيار گذاشتن كتابخانه شخصى و غنى اش) و ژنرال گاردان*[۱۶] تمجيد كرده است. به نظر مى رسد، كلنل تِرزل[۱۷] قسمتهايى از نوشته خود درباره گيلان و مازندران را در اختيار ژوبر قرار داده است (همو، ۱۸۲۱، ص IV-III). چاپ ۱۸۶۰/۱۲۷۶ مقدمه ژوبر، نقشه و ضمائم را ندارد و فصلهاى مهم كتاب به شرح زيرند : فصل نخست، درباره اهداف سفر و ملاقات ژوبر با سلطان سليم در قسطنطنيه است. سپس تا فصل دهم، به شرح سفر در عثمانى پرداخته است. فصل دهم درباره آداب و رسوم كردها و فصل سيزدهم درباره ارمنيان است. فصول شانزدهم تا هجدهم را ژوبر به وصف شهرهاى خوى، تبريز و اردبيل و ملاقات با عباس ميرزا، و فصول ۲۵ و ۲۶ را به شرح حضورش با فتحعلى شاه در تهران اختصاص داده است. فصول ۲۸ تا ۳۵، از بخشهاى جالب توجه و خواندنى اثر، درباره مشاهدات ژوبر از آب و هوا، اوضاع كشاورزى و سپاه، تجارت و آداب و رسوم ايرانيان و مقايسه آن با عثمانيان است. از اين اثر سه ترجمه در دست است: ترجمه محمود هدايت (۱۳۲۲ش)، ترجمه محمود مصاحب و ترجمه عليقلى اعتمادمقدّم (هر دو ۱۳۴۷ش)، كه همگى در تهران چاپ شده اند. از اين ميان، فقط اعتمادمقدّم، علاوه بر متن، ضميمه دوم را نيز ترجمه كرده است. >اصول دستور زبان تركى<[۱۸] و >يادداشتهايى درباره يك نسخه خطى تركى اويغورى<[۱۹] از آثار ژوبر است. او در ۱۸۲۶/۱۲۴۱ نيز >سفر از اورنبورگ به بخارا<[۲۰] را نگاشت و در ۱۸۲۷/۱۲۴۲، خلاصه اى از متن بختيارنامه (داستان منثور كهن فارسى) را از روى نسخه خطى اويغورى منتشر كرد (همو، ۱۸۶۰، همان مقدمه، ص XIX). سپس، نزهة المشتاق فى اختراق الآفاق ادريسى را ترجمه كرد، كه پس از هشت سال كار، در دو مجلد در پاريس (۱۸۳۶ـ۱۸۴۰/۱۲۵۲ـ۱۲۵۶) منتشر شد. ژوبر، افزون بر فارسى و عربى و تركى، زبانهاى اويغورى و بربرى را نيز مى دانست و مقالات گوناگونى از او در نشريه >انجمن آسيايى<[۲۱] چاپ شده است (همان مقدمه، ص XX؛ ساجدى، ص ۱۸۹ـ۱۹۰). پس از درگذشت سيلوستر دوساسى در اوايل ۱۸۳۸/ ۱۲۵۳، ژوبر جانشين او در كرسى زبان فارسى «كولژ دوفرانس»[۲۲] شد و تا پايان عمر، در اين مقام بود. هرچند، او به سبب شركت در مأموريتهاى سياسى، حضور چندانى در اين مدرسه نداشت و اغلب شاگردانش تدريس را برعهده داشتند. ژوبر در ۱۸۴۷/۱۲۶۳ در پاريس درگذشت. از او دو فرزند باقى ماند (ژوبر، ۱۸۶۰، همان مقدمه، ص I، XXII، XXVII).
منابع : طهمورث ساجدى، تاريخ ايرانشناسى در فرانسه: تحليلى از دست آوردهاى پژوهشى تا سال هاى اخير، تهران ۱۳۸۹ش؛
Pierre Amédéc Émilien Probe Jaubert, Voyage en A rménie et en Perse, fait dans les années ۱۸۰۵ et ۱۸۰۶, Paris ۱۸۲۱; ibid, Paris ۱۸۶۰.
/ طهمورث ساجدى /
۱. Jaubert, Pierre Amédée Émilien Probe ۲. Aix-en-Provence ۳. M. Sédillot ۴. École Polytechnique ۵. L´École des langues orientales ۶. Langlès ۷. Silvestre de Sacy ۸. Venture ۹. Sebastiani ۱۰. Légion d´ hnneur ۱۱. Waterloo ۱۲. Adrianople ۱۳. Voyage en Arménie eten Perse ۱۴. "Notice sur le Ghilan et le Mazenderan" ۱۵. "Notes de M. le chef d’escadron Lapie" ۱۶. Général Gardane ۱۷. Trezel ۱۸. Élémens de la grammaire turke ۱۹. Notice d’un manuscrit turc en caractères Ouigours ۲۰. Voyage d’Orenbourgà Boukhara ۲۱. Asiatic Society ۲۲. Collège de France