الرّوضة البهيّة فى شرح اللّمعة الدمشقيّة، يا شرح لمعه از مشهورترين منابع فقهى امامى، اثر فقيه نامدار شيعه زين الدين بن على عامِلى، معروف به شهيد ثانى* (شهادت در ۹۶۵). الروضة البهيّة شرح كتاب اللّمعة الدمشقية فقيه مشهور امامى، محمدبن مكّى عاملى، معروف به شهيد اول* (شهادت در ۷۸۶) است. لمعه اثرى جامع و فتوايى (غيراستدلالى) در فقه امامى است كه جايگاه مهمى نزد فقهاى امامى يافته و شرحها و حاشيه هاى زيادى بر آن نگاشته شده است ( ← آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۶، ص۱۹۰، ج ۱۴، ص ۴۷ـ۵۱؛ مدرسى طباطبائى، ص ۱۳۸ـ۱۴۱). الروضة البهيّة مشهورترين شرح آن است؛ به گونه اى كه آنچه از عنوان شرح لمعه، به ذهن متبادر مى شود، همين شرح است. آثار تأليفىِ شهيد اول همچون لمعه همواره مورد توجه و اهتمام شهيد ثانى بوده است. شهيد ثانى در صفحه پايانىِ نسخه اى از لمعه كه نزد او قرائت شده و اِنهاء آن را براى شاگردش نوشته است (محرّم ۹۴۰)، تصريح كرده كه آن شاگرد تا اين زمان لمعه را در مجالس متعددى خوانده و شنيده است (۱۳۸۷ش، مقدمه مختارى، ص سى). خود شهيد نيز اين كتاب را در نوجوانى نزد پدرش آموخته بود (عودى جزينى، ص ۱۵۸). ناسخانِ نسخه اصلِ شرح لمعه (يعنى نسخه اى به خط شهيد ثانى)، به نقل از خطِ درج شده مؤلف در پشت كتاب، تاريخ آغاز نگارش آن را اول ربيع الاول ۹۵۶ ثبت كرده اند ( ← افندى، ج ۲، ص ۳۶۹ـ۳۷۰، پانويس ۴؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۱۱، ص ۲۹۱؛ دانش پژوه، ج ۳، بخش ۳، ص ۱۹۱۵). برپايه گزارشها، تأليفِ جزء دومِ ديگر كتاب فقهىِ شهيد ثانى، مسالك الافهام، نيز در همين روز به اتمام رسيد، اما پنج جزء بعدى آن مدتى پس از فراغت مؤلف از تأليف شرح لمعه نوشته شد ( ← شهيد ثانى، ۱۳۶۸ش، مقدمه مختارى، ص۳۰ـ۳۱). به تصريح خودِ مؤلف (۱۴۰۳، ج ۴، ص ۳۲۳، ج۱۰، ص ۳۲۹)، نگارش جلد اول روضه در ۶ جمادى الآخره ۹۵۶ و جلد دوم آن در ۲۱ جمادى الاولى ۹۵۷ به پايان رسيد. بنابراين، تأليف جلد اول كتاب سه ماه و شش روز و نگارش همه كتاب، حدود پانزده ماه به طول انجاميده است (افندى؛ آقابزرگ طهرانى؛ دانش پژوه، همانجاها؛ نيز ← خوانسارى، ج ۳، ص ۳۷۷). براين اساس، سخن حرّ عاملى (قسم ۱، ص۹۰) مبنى بر نوشته شدن آن در شش ماه و شش روز صحيح نيست؛ هرچند گروهى از شرح حال نگاران بدان استناد كرده اند (براى نمونه ← خوانسارى، همانجا؛ صدر، ج ۱، ص ۱۷۴؛ مدرس تبريزى، ج ۳، ص ۲۸۲؛ شهيد ثانى، ۱۴۰۳، ج ۱، مقدمه محمدمهدى آصفى، ص ۱۹۳). در برخى منابع، الروضة البهية آخرين تأليف شهيد ثانى به شمار رفته است ( ← نورى، ج ۲، ص ۲۵۹؛ صدر، همانجا؛ امين، ج ۷، ص ۱۵۵؛ مدرس تبريزى، همانجا)، اما قرائن و شواهد متعددى بر نادرست بودن اين سخن دلالت دارد. زيرا شهيد در ۹۵۷ از نگارش كتاب فارغ شده و به استنادِ تاريخهاى قيدشده در پايان تأليفات ديگرش، پس از اين تاريخ، كتابهاى ديگرى هم نوشته است، مانند: تمهيدالقواعد الاصولية و العربية در ۹۵۸ ( ← تمهيدالقواعد*)، شرح البداية فى علم الدراية در ۹۵۹، رساله صلاة الجمعة (چاپ شده در رسائل الشهيد الثانى، ج ۱، قم ۱۳۷۹ش، ص ۱۷۱ـ۲۴۸) در ۹۶۲ و مسالك الافهام در ۹۶۴ (نيز ← امين، همانجا؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۱۳، ص ۱۲۴، ج۲۰، ص ۳۷۸). افزون براين، شهيد در سوم جمادى الاولى ۹۵۸، يعنى يك سال پس از نگارش روضه، در پايان جلد اول نسخه اى از آن، تصريح كرده كه سيدعلى بن صائغ (متوفى ۹۸۰) اين كتاب را نزد او خوانده است (اين نسخه به شماره ۴۸۸۶ در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ثبت شده و در آن اشعارى از ابن صائغ در ستايش از روضه نيز آمده است). در پايان همان ماه، شهيد ثانى در اجازه اى كه به ابن صائغ داده و در آخر جلد دوم روضه درج شده، تأكيد كرده است كه ابن صائغ اين كتاب را نزد او خوانده است (براى متن اجازه ← مجلسى، ج ۱۰۵، ص ۱۳۹ـ۱۴۲؛ نيز ← آقابزرگ طهرانى، ۱۳۶۶ش، ص ۱۵۶؛ شهيد ثانى، ۱۳۸۷ش، همان مقدمه، ص بيست وهشت ـ بيست ونه). همچنين نسخه اى به شماره ۲۰۱۷۲ در كتابخانه ملى مشتمل بر دو جلد كتاب روضه موجود است كه سيدمحمدبن احمدبن سيدناصرالدين حسينى حلّى آن را كتابت كرده است. در آخر جلد اول كه حلى كتابت آن را در روز شنبه سيزدهم شعبان ۹۵۷ به اتمام رسانده، اِنهاى شهيد ثانى دالّ بر قرائت كتاب نزد او به تاريخ يكشنبه سوم جمادى الاولى ۹۵۸ موجود است. متأسفانه نسخه اخير آسيب ديده و بخشهايى از آن مجددآ كتابت شده است اما احتمالا شهيد ثانى در پايان جلد دوم، اجازه روايت كتاب را به حلى داده است. شاهد اين مطلب نسخه اى از روضه است كه شاگرد ديگر شهيد ثانى يعنى جمال الدين حسن بن نورالدين على بن ابى الحسن موسوى كتابت كرده است. سيدجمال الدين از كتابت جلد دوم در ۵ شعبان ۹۵۸ فارغ شده و شهيد ثانى در صبحگاه روز يكشنبه ۲۳ شعبان ۹۵۸ اجازه روايت تمام كتاب و ديگر آثارى را كه در روايت خود داشته به او داده است. اجازه اخير در پايان نسخه شماره ۱۰ كتابخانه دانشگاه اصفهان آمده است (نيز ← شهيد ثانى، ۱۳۸۷ش، همان مقدمه، ص بيست ونه ـ سى). على بن احمدبن ابى جامع، از شاگردان شهيد ثانى، نيز در ۹۶۰ از اين كتاب نسخه بردارى كرد و آن را از شهيد فراگرفت. اين نسخه را افندى اصفهانى مشاهده كرده است ( ← افندى، ج ۲، ص ۳۸۳، ج ۳، ص ۳۴۹). شواهد ديگرى نيز اين مطلب را كه روضه آخرين تأليف شهيد نيست، به خوبى اثبات مى كنند ( ← مجلسى، ج ۱۰۵، ص ۱۴۳ـ۱۴۵؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۳۶۶ش، ص ۵۱، ۲۴۲؛ نيز ← شهيد ثانى، ۱۳۶۸ش، همان مقدمه، ص ۳۶ـ۴۰). برپايه اين مستندات، قطعآ الروضة البهية آخرين كتاب شهيد ثانى نيست و اين كتاب حدود هشت سال پيش از شهادت نويسنده اش تكميل شده بوده است. بنابراين، گزارش حرّعاملى (همانجا) مبنى بر اينكه شهيد هنگام دستگيرىِ منجر به شهادت، در باغ خود مشغول تأليف بخشهايى از شرح لمعه بود، صحيح نيست؛ هرچند مؤلفان متعددى اين گزارش را در كتابهاى خود بازگفته اند (براى نمونه ← خوانسارى، ج ۳، ص ۳۸۱؛ نورى، ج ۲، ص۲۶۰ـ۲۶۱؛ امين، همانجا؛ شهيد ثانى، ۱۴۰۳، ج ۱، همان مقدمه، ص ۱۹۳). اينكه شهيد ثانى خود در انتهاى روضه تصريح كرده كه نگارش آن را با هراس و دل نگرانى به پايان رسانده است، دالّ بر آن نيست كه كتاب در سال آخر عمر شهيد و نزديك به زمان شهادت وى نوشته شده است؛ زيرا او فقط در سال آخر عمر از دست دشمنان پنهان نشده بود، بلكه به تصريح شاگرد ملازمش، عودى جزينى (ص ۱۸۲ـ۱۸۳)، زندگى شهيد از ۹۵۵ به بعد در خوف و اضطراب سپرى شد. نسخه اصل شرح لمعه به خط شهيد ثانى شامل دو جلد بود: جلد نخست از «كتاب الطهارة» آغاز و به «كتاب المساقاة» ختم مى شد و جلد دوم، از «كتاب الاجارة» تا پايان «كتاب الديات» بود. بخشى از جلد دوم اين نسخه نفيس شامل «كتاب الاقرار» تا پايان كتاب با حواشىِ خودِ نويسنده در ۱۱۴ برگ در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران موجود است ( ← آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۹۴، ج ۱۱، ص ۲۹۱؛ دانش پژوه، ج ۳، بخش ۳، ص ۱۹۰۸ـ ۱۹۱۴). الروضة البهية شرحى است مَزجى (ممزوج با متنِ كتابِ شرح شده) و نيمه استدلالى. جامعيت كتاب، دقت تعابير، متن استوار و موجَز و استدلالهاى متقن آن در كنار جايگاه رفيع علمى شهيد ثانى و طهارت روح و تقواى والاى اين دانشمند برجسته، موجب شد كتاب از همان ابتدا مورد اقبال اماميان قرار گيرد. وجود نسخه هاى خطى بسيار زياد از اين اثر (حدود ۱۳۰۰ نسخه از آن در كتابخانه هاى ايران فهرست شده است ← درايتى، ج ۱، ص بيست وچهار) و نيز اهتمام به فراگيرى آن در مراكز و حوزه هاى علمى شيعه، مؤيدى بر اين مدعاست. بر مبناى يك اجازه نامه مى توان گفت على بن محمدبن حسن عاملى (نبيره شهيد ثانى)، كه در اصفهان سكونت گزيده بود، شرح لمعه را در قرن يازدهم تدريس مى كرد و شاگردان از روى نسخه او، كه نسخه خط شهيد ثانى بود، اين كتاب را استنساخ و مقابله مى كردند ( ← دانش پژوه، ج ۳، بخش ۳، ص ۱۹۱۴ـ۱۹۱۶). اين كتابِ مشهور نزد اماميان قرنهاست كه در حوزه هاى علمى شيعه تدريس مى شود و طلّاب علوم دينى در مرحله سطح (مرحله ميانىِ نظام آموزشى حوزه) آن را، به عنوان نخستين كتاب فقهىِ نيمه استدلالى، فرا مى گيرند. استادان بزرگى سالها و گاه تا پايان عمر به تدريس شرح لمعه مى پرداختند و بدان افتخار مى كردند. آراى شهيد در اين كتاب همواره مورد توجه و استناد فقهاى متأخر از او بوده است ( ← كنتورى، ص ۲۹۶؛ امين، ج ۸، ص ۱۶۲؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۴۴۵ـ۴۴۶؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۱۳، ص ۲۹۲؛ بَهادلى، ص ۲۷۹ـ۲۸۱؛ شهيد ثانى، ۱۳۸۷ش، همان مقدمه، ص بيست ـ بيست ويك). ويژگيهاى انحصارى روضه و نيز ايجاز متن و غامض بودن برخى مطالب آن موجب شده كه شرحها و حاشيه هاى متعددى بر همه يا بخشى از كتاب (به ويژه مباحث «اوقات الصلاة» و «قبله») يا حتى بر عبارت و مسئله اى از آن نگاشته شود. آقابزرگ طهرانى حدود نود شرح و حاشيه بر روضه را معرفى كرده است. از نخستين و مشهورترين حواشى شرح لمعه، حاشيه هاى فرزند، نوه و فرزندِ نوه شهيد ثانى و نيز حاشيه سلطان العلماء* حسين بن رفيع الدين محمد مرعشى (از علماى اصفهان، متوفى ۱۰۶۴) است ( ← آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۵۹، ج۶، ص۹۰ـ۹۸، ج ۱۲، ص ۶۷ـ۶۸، ج ۱۳، ص ۲۹۲ـ۲۹۶، ج ۱۴، ص ۳۷ـ۳۸،۱۷۰ـ۱۷۱، ج ۲۱، ص ۱۴۵ـ ۱۴۶، ج ۲۳، ص ۱۷۶؛ مدرسى طباطبائى، ص ۱۹۴ـ ۱۹۴). النُّجعَة فى شرح اللّمعة (اثر محمدتقى شوشترى، متوفى ۱۳۷۴ش)، از برترين و نقادانه ترين شروحِ لمعه، در يازده جلد در ۱۳۶۴ـ۱۳۷۲ش در تهران چاپ شده است. مؤلف در اين شرح، علاوه بر لمعه به بسيارى از مطالب شهيد ثانى در روضه نيز ناظر است و آنها را نقد و بررسى كرده است. حواشى سلطان العلماء، آقاجمال خوانسارى (متوفى ۱۱۲۵) و ملااحمد نراقى (متوفى ۱۲۴۴) نيز به ترتيب در ۱۴۱۲ (۱۳۷۰ش)، ۱۳۶۴ش و ۱۴۲۵ (۱۳۸۲ش) در قم چاپ شده اند. شرح لمعه را ابوطالب فندرسكى (از عالمان اصفهان، زنده در اوايل قرن دوازدهم) به فارسى ترجمه كرد (افندى، ج ۵، ص۵۰۰ـ۵۰۱؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۱۰۵). ترجمه فارسى بخشهايى از كتاب، به ويژه مباحثى از آن كه امروزه متن درسى دانشگاههاست، نيز متداول شده است، مانند تحريرالروضة فى شرح اللمعة كه تلخيصى فارسى از شرح لمعه به كوشش عليرضا امينى و محمدرضا آيتى است. مبحثِ ارث شرح لمعه را محمد مصدّق (متوفى ۱۳۴۵ش) در بخشى از رساله دكترى خود باعنوان وصيت در حقوق اسلامى[۱] به فرانسه ترجمه كرده است (حسينى جلالى، ج ۲، ص ۴۷۷)، شرح لمعه چاپهاى متعدد سنگى و حروفى شده است، ازجمله چاپ ده جلدى آن با مقدمه و حواشى سيدمحمد كلانتر، از عالمان معاصر نجف و مؤسس جامعة النجف الدينية، كه ابتدا در ۱۳۴۶ش در نجف و سپس بارها در بيروت و قم چاپ شد. شرح لمعه كتابى موجز و فشرده و در پاره اى مباحث داراى غموض و پيچيدگى است. باوجوداين، مراجعه به ديگر كتاب مبسوط مؤلف، مسالك الافهام، مى تواند بسيارى از ابهامات شرح لمعه را برطرف سازد. البته گاهى آراى او در مسالك با شرح لمعه متفاوت است ( ← بحرانى، ج ۲۲، ص ۳۴۳، ۵۶۳، ج ۲۵، ص۱۶۰؛ نجفى، ج ۱۵، ص ۳۴۵، ج ۱۷، ص ۲۳۵، ج ۴۱، ص ۳۷۵). به سبب تأثيرپذيرى بسيار شهيد ثانى از محقق ثانى* (متوفى ۹۴۰)، تشابه بسيارى ميان عبارات شهيد در شرح لمعه با تعابير جامع المقاصد كركى وجود دارد ( ← شهيد ثانى، ۱۳۸۷ش، همان مقدمه، ص بيست ـ بيست ودو). شهيد ثانى در اين كتاب افزون بر نقل آراى شهيد اول از ديگر آثارش (مانند الدروس و الذِّكرى)، به نقل آراى فقيهان مشهور امامى مانند شيخ طوسى، سيدمرتضى، ابن برّاج، ابن حمزه طوسى، ابن ادريس حلّى، محقق حلّى و علامه حلّى اهتمام داشته است. در سالهاى اخير گروه فقه «مركز تدوين و نشر متون درسى حوزه» (متون/ مركز متون) شرح لمعه را به عنوان كتابِ درسىِ طلّاب پايه چهارم تا ششمِ سطحِ يك، تصحيح و تلخيص كرده است. اين درسنامه سه جلدى به اهتمام روح اللّه ملكيان، محمدرضا نعمتى و رضا مختارى تدوين و در ۱۳۸۷ش در قم چاپ شده است. اين كتاب برپايه كهن ترين و معتبرترين نسخه هاى كتاب، ازجمله نسخه اى به خط شهيد ثانى و نسخه اى به خط شاگرد شهيد و تصحيح شده نزد شهيد، تصحيح شده و درنتيجه، فاقد اشتباهات موجود در چاپهاى پيشين روضه است. شيوه تلخيص چنين است كه بخشهايى از كتاب كه تدريس آن ضرورت نداشته، بدون گسسته شدن رشته بحث و كم وزيادشدن حتى يك كلمه از متن اصلى، به پانويسها منتقل شده است. اسباب حذف پاره اى مباحث از متن اصلى اينهاست : پيچيده و غامض بودن برخى مطالب كتاب براى طلّابى كه در مراحل نخستين تحصيل خود آن را فرامى گيرند؛ آسان و روان بودن برخى مطالب به گونه اى كه طلاب بدون تدريس و صرفآ با مطالعه توانايى فهم آنها را دارند (مانند مستحبات وضو و آداب خريدوفروش)؛ وجود مباحث غيرمورد ابتلا (مانند ابواب احكام بردگان)؛ وجود مطالب بحث برانگيز و ضرورت كوتاه ترشدن متون آموزشى در اين رده درسى ( ← همان، ص بيست وسه ـ سى وپنج).
منابع : محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعة، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ همو، طبقات اعلام الشيعة: احياء الداثر من القرن العاشر، چاپ على نقى منزوى، تهران ۱۳۶۶ش؛ جعفربن باقر آل محبوبه، ماضى النجف و حاضرها، بيروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛ عبداللّه بن عيسىافندى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، چاپ احمد حسينى، قم ۱۴۰۱ـ۱۴۱۵؛ امين؛ يوسف بن احمد بحرانى، الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛ على بَهادلى، الحوزة العلمية فى النجف: معالمها و حركتها الاصلاحية، ۱۳۳۹ـ۱۴۰۱ه / ۱۹۲۰ـ ۱۹۸۰ م، بيروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛ محمدبن حسن حرّعاملى، امل الآمل، چاپ احمد حسينى، بغداد [? ۱۳۸۵]، چاپ افست قم ۱۳۶۲ش؛ محمدحسين حسينى جلالى، فهرس التراث، چاپ محمدجواد حسينى جلالى، قم ۱۴۲۲؛ خوانسارى؛ محمدتقى دانش پژوه، فهرست كتابخانه اهدائى آقاى سيدمحمد مشكوة به كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج ۳، بخش ۳، تهران ۱۳۳۵ش؛ مصطفى درايتى، فهرستواره دستنوشت هاى ايرانى (دنا)، تهران ۱۳۸۹ش؛ زين الدين بن على شهيد ثانى، الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقية، چاپ محمد كلانتر، بيروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ همو، فقه :۴ تصحيح و تلخيص الروضة البهية، به كوشش روح اللّه ملكيان، محمدرضا نعمتى، و رضا مختارى، قم ۱۳۸۷ش؛ همو، منية المريد فى ادب المفيد و المستفيد، چاپ رضا مختارى، قم ۱۳۶۸ش؛ حسن صدر، تكملة امل الآمل، چاپ حسين على محفوظ، عبدالكريم دباغ، و عدنان دباغ، بيروت ۱۴۲۹/۲۰۰۸؛ محمدبن على عودى جزينى، رسالة بغية المريد فى الكشف عن احوال الشهيد، در على بن محمد عاملى، الدر المنثور من المأثور و غير المأثور، ج ۲، قم ۱۳۹۸؛ اعجاز حسين بن محمدقلى كنتورى، كشف الحجب و الأستار عن اسماء الكتب و الأسفار، قم ۱۴۰۹؛ مجلسى؛ محمدعلى مدرس تبريزى، ريحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش؛ حسين مدرسى طباطبائى، مقدمه اى بر فقه شيعه: كليات و كتابشناسى، ترجمه محمد آصف فكرت، مشهد ۱۳۶۸ش؛ نجفى؛ حسين بن محمدتقى نورى، خاتمة مستدرك الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۲۰.
۱. Le testament en droit musulman (Université de Neuchâtel ۱۹۱۴)