رُقيّه بنت حسين، بنابر تذكره ها و مراثى متأخر، از دختران حسين بن على عليه السلام كه در كودكى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. در منابع تاريخى، حديثى و مَقتلهاى كهن در ميان دختران امام حسين از رقيه نامى برده نشده است. در منابع متقدم، از دو دختر امام به نامهاى فاطمه و سكينه ياد شده و در منابع متأخر، نام زينب نيز به آنها افزوده شده است (← حسين بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ قس ابن طلحه شافعى، ج ۲، ص ۶۹؛ و به نقل از او ← بهاءالدين اربلى، ج ۲، ص ۲۴۸، كه دختران آن حضرت را چهار تن شمرده اما فقط از سه تن از آنها نام برده است و در اين بين ذكرى از رقيه نيست؛ براى نقلى عجيب در باب تعداد فرزندان امام ← شريف كاشانى، ج ۱، ص ۴۵۹ـ۴۶۰). كتاب كامل بهائى (اتمام كتابت در ۶۷۵) از عمادالدين طبرى* (زنده در ۷۰۰) قديم ترين منبعى است كه حكايتِ دختر چهارساله امام حسين در آن گزارش شده، هرچند در آنجا هم نامى از او برده نشده است. منبع طبرى كتاب الحاوية فى مثالب معاوية اثر قاسم بن محمدبن احمد مأمونى، از علماى سنّى مذهب، بوده است كه امروزه اثرى از آن در دست نيست (← قمى، ۱۳۸۵ش، ج ۱، ص ۲۰۱ـ۲۰۳). در اين كتاب (ج ۲، ص ۱۷۹ـ۱۸۰) چنين آمده است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسيرى، حال مردان كه در كربلا شهيد شده بودند بر پسران و دختران ايشان پوشيده مى داشتند و هر كودكى را وعده ها مى دادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است، باز مى آيد؛ تا ايشان را به خانه يزيد آوردند. دختركى بود چهارساله. شبى از خواب بيدار شد و گفت: پدر من حسين كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان. زنان و كودكان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد و حال تفحّص كرد. خبر بردند كه حال چنين است. آن لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورده و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ مَلاعين گفت: سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد» (قس ابن طاووس، ۱۴۱۷، ص ۱۰۹ـ۱۱۰ كه حكايتِ آمدن فاطمه زهرا سلام اللّه عليها به خواب سكينه دختر امام حسين را نقل كرده و آنجا سخن از پيراهن امام است نه سر بريده اش). حسين بن على كاشفى سبزوارى (متوفى ۹۱۰) در روضة الشهداء* (ص ۶۸۶ـ ۶۸۷) نيز همين داستان را با اندكى اختلاف و برخى افزوده ها كه به زبان حال شبيه است و همچنان بدون ذكر نام رقيه از كنزالغرائب فى قصص العجائب، كتابى در شرح حال خلفاى چهارگانه و امام حسن و امام حسين عليهماالسلام از نجم الدين قاسم بن محمد مذمكينى (زنده در ۸۸۲)، نقل كرده است (درباره اين كتاب ← استورى[۱] ، ج ۱، بخش ۲، ص ۱۲۶۶؛ دانش پژوه، ص ۲۷۳). جز اين دو منبع، در هيچ يك از منابع كهن كه امروز در دست است، از دختر خردسال امام كه با ديدن سر بريده پدر جان سپرده باشد، ذكرى نيست. مؤلفان بعدى همين داستان را با اندك تغييراتى در كتابهاى خود تكرار كرده اند (براى نمونه ← طُرَيْحى، ص ۱۳۶ـ۱۳۷؛ قمى، ۱۳۷۹شالف، ج۲، ص۱۰۰۲ـ۱۰۰۴؛ همو، ۱۳۷۹شب، ص۴۱۵ـ ۴۱۶). در منابع متأخرتر، احتمال داده اند كه نام دختر خردسال امام رقيه بوده است و در شام مزارى به همين نام منسوب است (← خراسانى، ص ۲۵۱؛ حائرى مازندرانى، ص ۵۸۶؛ محلاتى، ج ۳، ص ۳۱۲، نيز ← ج ۳، ص ۳۰۹ـ۳۱۰ كه حكايت كامل بهائى را ذيل عنوان رقيه بنت الحسين آورده؛ قس شريف كاشانى، ج ۱، ص ۴۵۹ كه نام ديگر آن دختر را زبيده دانسته است). حائرى مازندرانى (ص ۶۲۶ـ۶۲۷) تصريح مى كند كه مادر رقيه شاه زنان، دختر يزدگرد، بود و رقيه در پنج يا هفت سالگى در شام درگذشت، اما مستند هيچ يك از اين اقوال روشن نيست (قس همان، ص ۵۸۴ـ۵۸۵، كه سن رقيه را از كامل بهائى و منتخب فخرالدين طُرَيحى به ترتيب چهار و سه سال نقل كرده است؛ براى اقوال ديگر درباره مادر رقيه بدون ذكر مستند تاريخى ← ربانى خلخالى، ص ۱۹۹؛ براى تفصيل بيشتر درباره زنان امام ← حسين بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ شهربانو*). در بعضى از نسخه هاى اللُهوف فى قَتْلَى الطُفوف ابن طاووس (متوفى ۶۷۱) نام رقيه از زبان امام حسين نقل شده است (← ابن طاووس، ۱۴۱۳، ص ۱۴۱؛ قس همو، ۱۴۱۷، ص۵۰؛ براى نمونه اى ديگر در منبعى متأخر ← قندوزى، ج ۳، ص ۷۹). همچنين طريحى (ص ۴۳۵) قصيده اى در رثاى امام حسين از سيف بن عُمَيْره نخعى*، از اصحاب امام صادق عليه السلام، نقل كرده كه در آن دو بار نام رقيه تكرار شده است، هرچند در انتساب آن ترديد هست، زيرا در منابع كهن اثرى از اين قصيده بلند و انتساب آن به سيف نيست. امروز، قبر منسوب به رقيه در محله عماره دمشق از زيارتگاههاى شيعيان است و مقبره او تاكنون چندين بار تجديدبنا شده است (← امين، ج ۷، ص ۳۴؛ هاشم عثمان، ص ۲۹ـ۳۰؛ براى نقل حكايتى در اين باب ← خراسانى، ص۳۴۰ـ۳۴۱). نخستين بار ميرزابابا مستوفى گيلانى در ۱۱۲۵ آن را بازسازى كرد. بار ديگر در ۱۲۸۰ و سپس در ۱۳۲۳ به دستور ميرزاعلى اصغرخان صدراعظم مظفرالدين شاه قاجار، بازسازى شد. بازسازى ديگر آن به همت دو برادر از شخصيتهاى دمشق به نام سيد كامل و سيدمحمدعلى آل نظّام در ۱۳۴۳ صورت گرفت. آخرين بار، پس از حدود نيم قرن، به اهتمام شيخ نصراللّه خلخالى از علماى شيعه ساكن سوريه و امام موسى صدر، رهبر شيعيان لبنان، مقدمات خريدارى ساختمانهاى مجاور براى توسعه حرم فراهم آمد و در اسفند ۱۳۶۴ بناى ساختمان جديد و كنونى حرم آغاز شد و در ۱۳۷۰ش به انجام رسيد (خامه يار، ص ۲۴۶ـ۲۵۲؛ طبسى، ص ۱۰۵ـ ۱۰۶؛ «مشهدالسيدة رقية فى دمشق»، ص ۱۰۷۶). امروزه حرم حضرت رقيه از ساختمان وسيعى تشكيل شده است كه آميخته اى از هنر و معمارى اسلامى سورى و ايرانى است. ضريح نقره اى كوچك روى قبر در ۱۳۳۵ش، از تهران اهدا شده و ضريح بزرگ ترِ نقره و طلاكوب روى آن در اصفهان ساخته و در ۱۳۷۳ش نصب شده است (خامه يار، ص ۲۵۰ـ۲۵۱). حائرى مازندرانى (ص ۵۸۶) به نقل از عبدالوهاب شعرانى*، عالم سنّى مذهب مصرى، در كتاب لطائف المِنن و الاخلاق (ج ۲، ص ۳۵) به خطا مقبره رقيه دختر امام على عليه السلام در مصر (← ياقوت حموى، ج ۴، ص ۵۵۴) را به رقيه بنت حسين نسبت داده است.
منابع: ابن طاووس، مقتل الحسين عليه السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] ۱۴۱۷[؛ همو، المَلهوف على قتلى الطفوف، چاپ فارس تبريزيان حسّون، قم ?] ۱۴۱۳[؛ ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطيه، بيروت ۱۴۲۰؛ امين؛ على بن عيسى بهاءالدين اربلى، كشف الغمة فى معرفة الائمة، بيروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ مهدى حائرى مازندرانى، معالى السِّبطين فى احوال الحسن و الحسين عليهماالسلام، قم ۱۴۲۵؛ احمد خامه يار، آثار پيامبر صلى اللّه عليه وآله و زيارتگاه هاى اهل بيت عليهم السلام در سوريه، تهران ۱۳۹۳ش؛ محمدهاشم خراسانى، كتاب منتخب التواريخ، تهران ۱۳۱۷ش؛ محمدتقى دانش پژوه، «گزارش سفر پاريس»، كتابدارى، دفتر ۹ (۱۳۶۲ش)؛ على ربانى خلخالى، ستاره درخشان شام: حضرت رقيه دختر امام حسين عليهماالسلام، قم ۱۳۷۷ش؛ حبيب اللّه بن على مدد شريف كاشانى، تذكرة الشهداء، تهران ۱۳۸۴ش؛ عبدالوهاب بن احمد شعرانى، لطائف المِنَن و الاخلاق فى بيان وجوب التحدّث بنعمة اللّه على الاطلاق، قم ] ۱۳۵۷[؛ عمادالدين حسن بن على طبرى، كامل بهائى، ]تهران: مكتب مرتضوى، بى تا.[؛ نجم الدين طبسى، رقية بنت الحسين عليهماالسلام: پاسخى به تأملات و سؤالات، تهيه و تنظيم عباس جهانشاهى، تهران ۱۳۹۳ش؛ فخرالدين بن محمد طُرَيْحى، المنتخب فى جمع المراثى و الخطب، المشتهر ب الفخرى، بيروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲؛ عباس قمى، الفوائد الرضوية: سرگذشت عالمان شيعه، چاپ ناصر باقرى بيدهندى، ج ۱، قم ۱۳۸۷ش؛ همو، منتهى الآمال، چاپ ناصر باقرى بيدهندى، قم ۱۳۷۹ش الف؛ همو، نفس المهموم فى مصيبة سيدناالحسين المظلوم ويليه نفثه المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، قم ۱۳۷۹ش ب؛ سليمان بن ابراهيم قندوزى، ينابيع الموَدَّةِ لِذَوىِالقُربى، چاپ على جمال اشرف حسينى، قم ۱۴۱۶؛ حسين بن على كاشفى سبزوارى، روضة الشهدا، چاپ حسن ذوالفقارى و على تسنيفى، تهران ۱۳۹۰ش؛ ذبيح اللّه محلاتى، رياحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ج ۳، تهران ]۱۳۷۳ش[؛ «مشهدالسيدة رقية فى دمشق»، الموسم، سال ۱، ش ۴ (۱۴۱۰)؛ هاشم عثمان، مشاهد و مزارات و مقامات آل البيت(ع) فى سورية، بيروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴؛ ياقوت حَمَوى؛
Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio- bibliographical survey, vol.1, pt.2, London 1972.
/ محترم وكيلى سحر /