روزه، از مباحث مهم فقهی درباره یکی از عبادات اسلامی که در آن برای قرب به خدا از انجام دادن برخی کارها مانند خوردن و آشامیدن از اذان صبح تا اذان مغرب پرهیز می شود. این واژه فارسی معادل واژگان عربی «صَوم» و «صِیام» به معنای خودداری کردن از خوردن، نوشیدن، سخن گفتن و آمیزش جنسی است (← خلیل بن احمد؛ ابن فارِس؛ ابن منظور، ذیل «صوم»). در اصطلاح فقهی، روزه عبارت است از خودداری روزه دار از انجام دادن مُفطِرات (← ادامة مقاله) در وقت خاصی از شبانه روز همراه با نیت و قصد قربت (← ابن نُجَیْم، ج ۲، ص ۴۵۲؛ خطیب شربینی، ج ۱، ص ۲۱۵؛ نراقی، ج ۱۰، ص ۱۶۹؛ زُحَیلی، ج ۲، ص ۵۶۶؛ نیز ← قمی، ج ۵، ص ۳۰ـ۳۱).
روزه گرفتن برای پالایش روح و تهذیب نفس در بسیاری از ادیان و آیینهای پیشین مانند آیین مایاها، هندو، بودا، جَین و مانویت رواج داشته است (برای نمونه ← ویدن گرن، ص ۱۳۰؛ بنکس، ص ۵۴؛ سالتر ، ص ۱۹۹؛ سمنی چاریترا پراجنا، ص ۲۰۰). در جوامع و تمدنهای باستان، روزه گرفتن یا پرهیز از خوردن برخی غذاها (مانند گوشت) برپایة اصولی خاص، تمهیدی برای نزدیک شدن به خدایان تلقی می شد و در مناسک یا جشنهای خاصی متداول بود. روزه گرفتن همچنین نوعی کفارة ارتکاب گناه یا وسیله ای برای فرونشاندن خشم خدایان به شمار می رفت (← د. دین و اخلاق، ذیل "Fasting (introductory and non-Christian)", "Fasting (Christian)"؛ > دایرة المعارف دین< ، ذیل "Fasting"). در ادیان ابراهیمی ازجمله دین یهود نیز روزه های واجب و مستحب متعددی مقرر شده است، مانند روزة روز «کیپور» (دهمین روز از ماه تشرین) که یهودیان در آن روز برای بخشش گناهانشان روزه می گیرند (← د. جودائیکا، ذیل "Fasting and fast days" ؛ رمزی ، ص۳۲۰). به تصریح تورات (سفر تثنیه، ۹: ۹ـ۱۰)، موسی علیه السلام پیش از دریافت الواح، چهل شبانه روز در کوه سینا روزه گرفت و از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد (برای نمونه های دیگر ← کتاب دوم سموئیل نبی، ۱۲ :۱۶ـ۱۷؛ کتاب دوم تواریخ ایام، ۲۰: ۳؛ کتاب اِسْتَر، ۴: ۳). در انجیل لوقا (۲: ۳۷؛ ۴ :۱ـ۲) نیز اشاره شده است که عیسی علیه السلام پس از نزول جبرئیل بر وی، چهل روز روزه گرفت؛ همچنین از زنی به نام حنّا سخن به میان آمده است که سالها به عبادت و روزه داری مشغول بود. آیات قرآن و احادیث نیز بر مشروعیت روزه در ادیان ابراهیمی دلالت می کنند (برای نمونه ← بقره: ۱۸۳؛ بخاری، ج ۲، ص ۲۴۵ـ۲۴۷، ج ۶، ص ۱۱۳؛ مجلسی، ج ۱۳، ص ۴۲۷، ج ۱۷، ص ۲۹۲؛ نیز برای روزة سکوت حضرت مریم ← مریم: ۲۶).
برخی تشریع وجوب روزه ماه رمضان را در سال دوم هجرت و پس از تغییر قبله دانسته اند (← یعقوبی، ج ۲، ص ۴۲؛ نَوَوی، ج ۶، ص۲۵۰؛ حَصکَفی، ج ۲، ص۳۷۰؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۷۸). به نظر شماری از مفسران، روزه ماه رمضان با نزول فقره «فَمَن شَهِدَ مِنکم الشهرَ فَلْیَصُمْهُ» در آیة ۱۸۵ سورة بقره واجب شد؛ زیرا ظاهر تعبیر «وَ أَن تَصوموا خیرٌ لکم» در آیة ۱۸۴ سورة بقره، که پیشتر نازل شده بود، تخییر میان روزه گرفتن و دادن فدیه را برای همه جایز می دانست و آیة ۱۸۵ ناسخ آن بود. اما به نظر بسیاری از مفسران، آیة ۱۸۴ سورة بقره با تعبیر «کُتب علیکم الصیام» دالّ بر وجوب تعیینیِ روزه است و مراد از این فقره، نه افادة حکم تخییری بلکه بیان ارزش روزه برای مسلمانان است و این شیوه بیان در دیگر آیات قرآن هم دیده می شود، پس نَسْخ مطرح نیست (← طبرِسی؛ طباطبائی، ذیل آیات؛ قس مفید، ص ۲۹۴ـ۲۹۵؛ طوسی، ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۱۶۱؛ حَطّاب، ج ۳، ص ۲۷۶ که قائل به نسخ شده اند). برپایة این آیات و آیات دیگر، در روزه تشریع شده در اسلام زمان روزه داشتن از طلوع فجر (وقت اذان صبح) تا مغرب (وقت اذان مغرب) است (← بقره: ۱۸۵، ۱۸۷؛ علم الهدی، ج ۳، ص ۵۴؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۶۶). پیش از نزول آیة ۱۸۷ سورة بقره، مسلمانها باید پس از نماز عشا و قبل از خواب از مفطرات پرهیز می کردند، اما با نزول این آیه، آن ممنوعیت تا طلوع فجر برداشته شد (← احمدبن حنبل، ج ۴، ص ۲۹۵؛ کلینی، ج ۴، ص ۹۸ـ۹۹؛ واحدی نیشابوری، ص۳۰ـ۳۲). برپایة برخی منابع، تشریع روزه در اسلام، اعم از روزة ماه رمضان و روزه های دیگر، به پیش از هجرت پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم به مدینه بازمی گردد و آن حضرت در برخی از روزهای سال مانند روز عاشورا روزه می گرفت (← مسلم بن حجاج، ج ۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۷؛ هیثمی، ج ۸، ص ۲۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، ج ۱، ص ۲۸۱). همچنین گفته شده با توجه به آنکه روزه عبادتی دشوار و مشتمل بر نظارت جدّی بر تمایلات غریزی است، به تدریج در سه مرحله تشریع شده است. به این ترتیب که در مرحلة اول، فقط روزة روز عاشورا و سه روز در هر ماه بر مسلمانها واجب شد؛ در مرحلة دوم، آنان میان روزه گرفتن و فدیه دادن مخیّر شدند؛ و در مرحلة آخر، با برداشته شدن حکم تخییری، روزه بر همگان واجب شد (← علامه حلّی، ۱۴۱۲ـ ۱۴۲۹، ج ۹، ص۱۰، ۳۶۵ـ۳۶۷؛ شنقیطی، ج ۵، ص ۲۶۴؛ نیز ← >دایرة المعارف قرآن< ، ذیل "Fasting"). گفتنی است، بر روایات راجع به آغاز روزه داری مسلمانان در روز عاشورا از نظر تطبیق تاریخی خدشه وارد، و نادرستی آنها تبیین شده است (← ابوریحان بیرونی، ص ۳۲۹ـ۳۳۰؛ طهرانی، ص ۳۸۲ـ۳۹۷؛ طبسی، ص ۲۴ـ۱۴۹؛ نیز ← نَدْوی، ص ۱۷۱ـ۱۷۸).
روزه در اسلام از عبادات مهم است و در احادیث، یکی از پایه های پنج گانة دین اسلام معرفی شده است (← بخاری، ج ۱، ص ۸، ج ۵، ص ۱۵۷؛ مسلم بن حجاج، ج ۱، ص ۳۴ـ۳۵؛ کلینی، ج ۲، ص ۱۸). در احادیث، آثار و فضائل مادی و معنوی متعددی برای روزه (به ویژه روزه ماه رمضان) برشمرده شده است، همچون، پذیرش اعمال، استجابت دعا، آمرزش گناهان، استحقاق بهشت و نعمتهای اخروی و نجات از عذاب آخرت (سپر آتش)، که توجه ویژة خدا به روزه دار را می رساند. خوابِ روزه دار، عبادت و نفَسهای او تسبیح خداوند و روزه، زکات بدن خوانده شده است (برای نمونه ← بخاری، ج ۲، ص ۲۲۶ـ۲۲۸؛ برقی، ج ۱، ص ۷۲؛ کلینی، ج ۴، ص ۶۲ـ۶۵؛ ابن بابویه، ۱۳۶۸ش، ص۵۰ـ۵۳؛ متقی هندی، ج ۸، ص ۴۴۳ـ ۴۵۲). همچنین در قرآن و احادیث، ترحم اغنیا بر تهیدستان با چشیدن سختی گرسنگی و عطش، یادآوری قیامت، پرورش نیروی تقوا و تواضع در برابر خداوند، غلبه بر شهوات، تقویت روحیة شکرگذاری، صبر و اراده و حفظ سلامت بدن از حکمتهای تشریع روزه شمرده شده اند (← بقره: ۱۸۳، ۱۸۵؛ ابن بابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج ۲، ص ۳۷۸ـ۳۷۹؛ بیهقی، ج ۴، ص ۲۹۶؛ قطب راوندی، ص ۷۶؛ متقی هندی، ج ۸، ص۴۵۰). مراتب روزه داری را می توان خویشتن داری در برابر خواستهای جسمانی، بازداشتن همة اعضا و جوارح بدن از گناه، کارهای کم ارزش و آمیخته با غفلت و درنهایت بازداشتن قلب از افکار نازل و دنیایی دانست (← غزالی، ص۴۰ـ۵۳). در منابع جامع فقهی، مبحث مستقلی به روزه، و به طور خاص روزه ماه رمضان به مثابة یکی از ارکان عبادی دین، اختصاص یافته و احکام آن به تفصیل مطرح شده است. همچنین تک نگاریهای بسیاری دربارة ابعاد گوناگون روزه، به طور عام، و روزة ماه رمضان، به طور خاص، و نیز اسرار و فواید معنوی و جسمی و اجتماعی آن تألیف شده است (برای نمونه ← حاجی خلیفه، ج ۱، ستون ۶۷۱، ج ۲، ستون ۱۴۳۴، ۱۴۴۶ـ ۱۴۴۷، ۱۷۸۰؛ بغدادی، ج ۲، ستون۳۱۰؛ آقابزرگ طهرانی، ج ۱، ص ۴۷، ۴۸۳ـ۴۸۴، ج ۲، ص ۳۰۳، ۵۰۴، ج ۳، ص ۱۴۹، ۱۷۱، ۴۴۶، ۴۷۳، ج ۱۵، ص ۹۹ـ۱۰۳ و جاهای دیگر).
تأمل در بیانات دینی تأکید شدید شریعت اسلام بر حفظ حرمت ماه رمضان و روزه داری آن و حفظ حرمت روزه داران را نشان می دهد، به گونه ای که فقهای امامی و اهل سنّت به استناد احادیث، روزه خواری آشکار (تجاهُر) را، حتی با عذر شرعی، جایز ندانسته و کسی را که عمداً آشکارا روزه خواری کند، مشمول تعزیر شمرده اند (← سرخسی، ج ۲۴، ص ۳۲ـ۳۳؛ نووی، ج ۶، ص۲۸۰؛ علامه حلّی، ۱۴۱۲ـ۱۴۲۹، ج ۹، ص ۱۷۴ـ ۱۷۵؛ بهوتی حنبلی، ج ۶، ص ۱۵۶). همچنین باتوجه به فضائل بسیار روزه داری در ماه رمضان برپایة احادیث، فقیهان امامی پرهیز از مسافرتهای غیرضروری یا فاقد ترجیح شرعی (ترجیح شرعی مانند سفر برای حج و عمره، تشییع برادر مؤمن، پیشگیری از تلف مال و اقدام برای حفظ برادر ایمانی از خطر هلاک) را در این ماه توصیه کرده و بیشتر آنان مسافرت پیش از بیست وسوم ماه رمضان را مکروه دانسته اند (← علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۶، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ نجفی، ج ۱۷، ص ۱۵۸).
اصل وجوب روزه ماه رمضان مستند به آیات قرآن (ازجمله، بقره: ۱۸۳، ۱۸۵، ۱۸۷) و احادیث و اجماع است (← موسوی عاملی، ج ۶، ص ۱۴؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۷۷ـ۵۷۸). وجوب روزه منوط به تحقق شروط عام تکلیف و نیز شروط خاص است. فقهای امامی این شروط را بلوغ، عقل، طهارت از حیض و نفاس، نداشتن مرضی که روزه آن را تشدید کند (داشتن توانایی لازم برای روزه) و مسافرنبودن دانسته اند (← طوسی، ۱۳۸۷، ج ۱، ص ۲۶۵ـ۲۶۶؛ علامه حلّی، ۱۴۲۰ـ۱۴۲۲، ج ۱، ص۴۸۵ـ ۴۸۷، ۴۹۵ـ۴۹۸؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص۶۲۰ـ۶۲۳).
نظر مشهور فقهای اهل سنّت هم همین است اما حنفیان، اسلام (مسلمان بودن) را نیز شرط وجوب روزه دانسته اند، درحالی که همة فقها آن را شرط صحت روزه خوانده اند (← نووی، ج ۲، ص ۲۵۲ـ۲۵۸؛ ابن نجیم، ج ۲، ص ۴۴۸ـ۴۴۹؛ زحیلی، ج ۲، ص۶۱۰ـ ۶۱۶؛ قس سمرقندی، ج ۱، ص ۳۴۹ـ ۳۵۰ که می نویسد، برخی حنفیان عقل و طهارت از حیض و نفاس را شرط وجوب نشمرده اند). دخول وقت نیز دیگر شرط وجوب روزه است؛ زیرا برخی از روزه های واجب به سببی خاص مانند نذر معیّن (نذر روزه با تعیین روز خاص) بر انسان واجب می شوند، هرچند برخی روزه های واجب (مانند نذر غیرمعیّن و روزة کفاره) زمان معیّنی ندارند. روزه ماه رمضان با اثبات دخول ماه رمضان از طریق اثبات رؤیت هلال (← رؤیت هلال*، بخش احکام فقهی) از نظر شرعی، واجب می شود (← ابن حمزه، ص ۱۳۹؛ ابن زهره، ص ۱۳۱؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۹۷ـ۵۹۸).
با توجه به شرط بودن توانایی بر روزه به معنای خاص از منظر فقهی، روزه گرفتن برای بیماری که با روزه دچار دردهای تحمل ناپذیر می شود یا ممکن است بهبود وی کند شود، حرام و به نظر فقهای امامی، روزه اش باطل است و باید پس از بهبود، قضای آن را به جا آورد؛ البته اگر وی به گمان زیان نداشتن روزه بگیرد، بیشتر فقیهان روزه اش را صحیح و شماری از آنان از باب احتیاط، قضاکردن آن را واجب دانسته اند (← ابن بَرّاج، ج ۱، ص ۱۹۵؛ شهید ثانی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۱۰۵؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۶۱۵ـ۶۱۷).
همچنین به نظر فقهای امامی چند گروه که روزه گرفتن برایشان دشوار است، از حکم وجوب روزه معاف شده اند و برای آنها جایز و در برخی موارد واجب است که روزه شان را افطار کنند. ازجمله: سالخوردگانی که روزه گرفتن برای آنها دشوار یا ناممکن است، افراد مبتلا به بیماری عطش (ذوالعُطاش)، زنان بارداری که وضع حملشان نزدیک باشد (الحامل المُقْرِب) و زنان شیرده که شیر آنان کم است. مستند این حکم، آیة ۱۸۴ سورة بقره و احادیث است (← ابن برّاج، ج ۱، ص ۱۹۶؛ نجفی، ج ۱۷، ص ۱۴۴ـ۱۵۲؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۶۲۵ـ۶۲۷). بر سالخوردگان، جایز و در پاره ای شرایط واجب است که روزه شان را افطار کنند و در ازای هر روز، فدیه ای معادل یک یا دو مُدّ طعام (بنابر نظر مشهور، معادل ده سیر یا ۷۵۰ گرم گندم یا جو) به فقیر بدهند. به نظر مشهور فقهی، آنان لازم نیست قضای روزه های فوت شده را بعداً یا در طول سال به جا آورند. افراد ذوالعطاش نیز می توانند با دادن یک یا دو مدّ طعام به ازای هر روز، در ماه رمضان روزه خود را افطار کنند و پس از برطرف شدن مانع، قضای آن روزه ها را به جا آورند. حکم زنان باردار و شیرده نیز به نظر مشهور امامیان همین است (← ابن برّاج، همانجا؛ علامه حلّی، ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰، ج ۳، ص ۵۴۲ـ ۵۴۳؛ نجفی؛ طباطبائی یزدی، همانجاها؛ بروجردی، ج ] ۲[، ص ۳۳ـ۵۹؛ قس سلّار دیلمی، ص ۹۵ که فدیه را بر سالخوردگان ناتوان از روزه و ذوالعطاشی که امید بهبود ندارد، واجب ندانسته است و محقق حلّی، ۱۴۰۹، قسم ۱، ص ۱۵۶ که قضای روزه ها را برای سالخوردگان درصورت امکان واجب شمرده است). همچنین به نظر فقیهان امامی، بر مسافری که نمازش شکسته است، روزه واجب نیست. البته شرط افطارکردن مسافری که از موطن یا محل اقامت طولانی خود به سفر می رود، آن است که پیش از ظهر از آنجا خارج شده و از حد ترخّص عبور کرده باشد. افراد «کثیرالسفر» نیز در حکم مقیم اند. مسافری که مرتکب مفطراتِ روزه نشده است، اگر پیش از ظهر به وطن برسد، باید نیت روزه کند و آن روز را روزه بگیرد و اگر شخصی نذر کرده باشد که درهرحال، چه در سفر و چه در حضر، روز خاصی را روزه بگیرد، اگر مسافر هم باشد، روزه گرفتن بر او واجب است. در فقه امامی، مسافرنبودن هم شرط وجوب و هم شرط صحت روزه است (← علم الهدی، ج۳، ص ۵۵ـ۵۶؛ طوسی، ۱۴۰۰، ص ۲۹۴ـ۲۹۵؛ شهیدثانی، ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۹، ج۲، ص ۵۸ ـ۵۹؛ نیز برای تفاصیل مطلب ← بروجردی، ج ] ۱[، ص۴۶۰ـ۴۸۴، ج ] ۲[، ص ۱۴ـ۳۲؛ نیز ← سفر*).
به نظر فقیهان اهل سنّت، مسافران، بیماران، زنان باردار، زنان شیرده، سالخوردگان ناتوان از روزه گرفتن و کسانی که نمی توانند گرسنگی و تشنگی را تحمل کنند، می توانند روزة خویش را افطار کنند. ایشان همچنین برآن اند که سالخوردگان ناتوان جایز است روزه شان را افطار و در ازای هر روز، فقیری را اطعام کنند. در فقه اهل سنّت ــ برخلاف فقه امامی ــ حکم روزه مسافر مانند بیمار و کهن سال، از نوع حکم ترخیصی است، یعنی مسافر درصورت حَرَج می تواند روزه نگیرد و می تواند درحال سفر روزه بگیرد و روزه او صحیح خواهد بود. حتی حنفیان و شافعیان درصورتی که سفر برای روزه دار زیانی نداشته باشد، روزه گرفتن را بهتر از افطار دانسته اند. البته درباره شروط جواز افطار اختلاف نظرهایی میان مذاهب اهل سنّت وجود دارد، مثلاً به نظر مالکیان اگر مسافر یا بیمار از ضرر روزه بترسد، مستحب است روزه اش را افطار کند؛ اما اگر روزه بگیرد، روزه اش صحیح است. درحالی که حنفیان برآن اند که در چنین شرایطی وجوب به حرمت تبدیل می شود زیرا روزه چنین شخصی مصداق افکندن خویش در هلاکت (القاء النفس الی التَهلکة) است. همچنین به نظر فقیهان حنبلی، زن باردار و شیرده درصورتی که با روزه گرفتن، فرزندشان در معرض خطر جانی باشد، به منزلة مریض اند و باید روزه شان را افطار کنند و افزون بر قضای روزه، فدیه* آن را نیز بدهند. اما درصورتی که خود در معرض خطر جانی باشند، روزه شان را باید افطار کنند و فقط قضا بر آنان واجب است. فقیهان شافعی، حنفی و مالکی برآن اند که زنان بادار و شیرده چه گمان کنند که روزه به خودشان آسیب می رساند، چه به فرزندشان، می توانند روزه خود را افطار کنند و تنها قضا (بدون ادای فدیه) بر آنها واجب می شود (← سحنون، ج ۱، جزء۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ کاسانی، ج ۲، ص ۹۴، ۹۷؛ ابن قدامه، ج ۳، ص ۷۷؛ نووی، ج ۶، ص ۲۶۷؛ ابن نجیم، ج ۲، ص ۴۹۹؛ برای تفصیل احکام مریض و زن باردار و شیرده در فقه حنبلی ← ابن قدامه مقدسی، ج ۳، ص۱۶ـ۱۷، ۲۰ـ۲۱؛ نیز برای تفصیل آرای اهل سنّت ← زحیلی، ج ۲، ص ۶۴۱ـ۶۴۸).
فقیهان امامی، اسلام، بیمار و ناتوان نبودن، مسافرنبودن، نیت و طهارت از حَدَثِ اکبر مانند جنابت و حیض در آغاز روزه را شروط صحت روزه می دانند (← طوسی، ۱۴۰۳، ص ۲۱۱؛ ابن حمزه، ص۱۴۰؛ ابن زهره، ص ۱۳۱). برخی فقها شروط دیگری چون ایمان (به امامت امامان شیعه علیهم السلام)، بلوغ و عقل را نیز افزوده اند (← طوسی، ۱۴۰۰، ص ۲۸۹؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۶۱۱ـ۶۱۷). به نظر برخی فقهای امامی، شرط صحت روزة مستحب، نبودن قضای روزه واجب برعهده روزه دار است (← کاشف الغطاء، ج ۲، ص ۳۱۷؛ نراقی، ج۱۰، ص ۴۹۸ـ۴۹۹).
فقیهان مذاهب مختلف اهل سنّت نیز شروطی چون نیت، اسلام، عقل (یا تمیز) و پاکی از حیض و نفاس را شرط صحت (اصطلاحاً صحتِ اداء) روزه دانسته اند، هرچند دربارة برخی از این شروط اختلاف نظر دارند. مثلاً برخی از آنها عقل را شرط صحت روزه نمی دانند (← سمرقندی، ج ۱، ص ۳۴۲ـ۳۵۱؛ نووی، ج ۶، ص ۲۵۴؛ حطّاب، ج ۳، ص ۳۳۶، ۳۴۱؛ خطیب شربینی، ج ۱، ص ۲۱۷؛ برای تفصیل آرای اهل سنّت ← زحیلی، ج ۲، ص ۶۱۶ـ۶۱۷، ۶۲۶ـ۶۳۱). فقیهان اهل سنّت طهارت از جنابت را شرط صحت روزه ندانسته اند و برآن اند که اگر روزه دار با حالت جنابت پس از طلوع فجر از خواب برخیزد، می تواند آن روز را روزه بگیرد (← مالک بن انس، ج ۱، ص ۲۸۹؛ شافعی، ج ۲، ص ۱۰۶ـ۱۰۷؛ نووی، ج ۶، ص ۳۰۷؛ زحیلی، ج ۲، ص ۶۱۷).
کارهایی که روزه دار باید از انجام دادن آنها اجتناب کند چون موجب باطل شدن روزه می شود، اصطلاحاً مُفْطِراتِ روزه خوانده می شوند. با انجام دادن عمدی مفطرات، افزون بر باطل شدن روزه، به جا آوردن قضای آن و کفارة خاص روزه هم بر او واجب می شود. به نظر مشهور فقیهان امامی، خوردن، آشامیدن، آمیزش جنسی، استمنا، دروغ بستن از روی عمد به خدا و پیامبر اکرم و امامان شیعه، قی کردنِ عمدی، فروبردن سر در آب (اِرْتمِاس)، باقی ماندن عمدی به حالت جنابت تا طلوع فجر، خوابیدن درحال جنابت بعد از دوبار بیدارشدن تا طلوع فجر، رساندن ادویه به داخل بدن از راه بینی و گوش و مانند آنها بدون وجود ضرورت، رساندن چیزهایی مانند غبار و دود غلیظ به حلق و حُقنه با مایع همه از مفطرات روزه اند. مستند فقیهان امامی بر این احکام، آیات، احادیث و اجماع است (← طوسی، ۱۴۰۰، ص ۲۸۷ـ۲۸۸؛ محقق حلّی، ۱۴۰۹، قسم ۱، ص۱۴۰ـ ۱۴۲؛ نراقی، ج۱۰، ص ۲۲۳ـ۲۵۸، ۲۷۵ـ۲۸۱؛ نجفی، ج ۱۶، ص ۲۱۷ـ۲۳۱، ۲۳۶ـ۲۴۵؛ البته برخی دربارة بعضی از این مفطرات ازجمله فروبردن تمام سر در آب و قی کردن، قائل به وجوب کفاره یا قضا نشده اند ← طوسی، ۱۳۹۰، ج ۲، ص ۸۵؛ محقق حلّی، ۱۴۰۹، قسم ۱، ص ۱۴۳؛ شهید ثانی، ۱۴۱۳ـ ۱۴۱۹، ج ۲، ص ۱۶ـ۱۷؛ بروجردی، ج ] ۱[، ص ۲۴۷ـ۲۴۹).
به نظر برخی امامیان، ارتکاب مفطرات در پاره ای موارد فقط قضاکردن را بر روزه دار واجب می سازد و وجوب کفاره را در پی ندارد، ازجمله: افطارکردن پس از طلوع فجر یا پیش از غروب به استناد سخن کسی بی تفحص و تحقیق، افطارکردن به سبب مخالفت با کسی که روزه دار وی را کاذب می دانسته اما سخن او مطابق واقع بوده است، افطارکردن به استناد تاریکیِ وهم آمیز آسمان، فرورفتن آبی که وارد دهان روزه دار شده از حلق، خوابیدن دوباره جُنُب پس از یک بار برخاستن از خواب، غسل نکردن حایض و مستحاضه پس از آغاز زمان روزه، نیتِ افطارکردن در روزه واجب بدون عملی کردن آن و فقدان نیت روزه. شماری از فقهای امامی نیز انجام دادن برخی مفطرات مانند ارتماس، قی کردن عمدی و دروغ بستن به خدا و معصومان را فقط موجب قضا شمرده و کفاره را واجب ندانسته اند (← محقق حلّی، همانجا؛ نراقی، ج ۱۰، ص ۲۵۹ـ۲۶۰؛ نجفی، ج ۱۶، ص ۲۷۶ـ۲۹۳؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۶۰۴). بااین همه، برخی فقهای امامی این اصل کلی را مطرح کرده اند که ارتکاب مفطرات روزه همچنان که قضاکردن را بر مکلف واجب می کند، درصورت اختیار و عمد (اکراه و اجبار نبودن) کفاره را هم واجب می سازد و موارد مذکور به دلایل خاص (احادیث) از این قاعدة کلی استثنا شده اند. حکم وجوب کفاره شامل عالم به حکم و موضوع، و نیز جاهل مقصر در پاره ای موارد، می شود (← طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۵۸۹ـ۵۹۲؛ بروجردی، ج ] ۱[، ص ۳۰۵ـ۳۱۰).
انجام دادن کارهایی که در مواقع عادی حرام اند، مانند دروغگویی، حسدورزیدن، سخن چینی و دشنام دادن، در حال روزه ممنوع مؤکَّد است، اما موجب بطلان روزه یا وجوب قضا و کفاره نیست. همچنین برپایة نظر فقیهانی که برخی مفطرات روزه را موجب فساد آن و وجوب قضا و کفاره نشمرده اند، این قبیل کارها صرفاً حرمت تکلیفی دارند و دارای حکم وضعی نیستند. به بیان دیگر، برپایة این آرا، این گونه افعال را نمی توان از منظر فقهی در شمار مفطرات دانست (← ابن برّاج، ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابن ادریس حلّی، ج ۱، ص ۳۷۳ـ۳۷۴؛ محقق حلّی، همانجا؛ نراقی، ج۱۰، ص ۲۶۱، ۲۶۶، ۲۶۹). به نظر فقهای امامی، هرگاه شخصی از روی فراموشی مرتکب یکی از مفطرات روزه شود، نه تنها قضا و کفاره بر او واجب نیست، بلکه روزه او صحیح است (← علم الهدی، ج ۳، ص ۵۴؛ محقق حلّی، ۱۴۰۹، قسم ۱، ص ۱۴۱؛ نراقی، ج۱۰، ص ۳۱۷).
فقیهان اهل سنّت نیز کارهایی چون خوردن، آشامیدن، آمیزش جنسی، استمنا، مساحقه، استفراغ عمدی و نیز داخل کردن هر چیزی به داخل بدن مانند حقنه و سَعوط (ریختن دارو در بینی) را موجب بطلان روزه دانسته اند و البته دربارة شمار مفطرات و احکام تکلیفی و وضعیِ آنها اختلاف نظر بسیار دارند (← سحنون، ج ۱، جزء۱، ص ۱۹۵ـ۲۰۰؛ ابن قدامه، ج ۳، ص ۳۵ـ۳۷، ۵۴ـ۵۹؛ رافعی قزوینی، ج ۶، ص ۳۴۹ـ۳۵۰، ۳۵۷ـ۳۶۰؛ حطّاب، ج ۳، ص ۲۷۶؛ ابن نجیم، ج ۲، ص ۴۷۳، ۴۷۵، ۴۷۷ـ۴۷۹، ۴۸۲، ۴۸۷ـ۴۸۸). شماری از آنان سرمه کشیدن را نیز درصورتی که بخشی از آن از راه چشم به حلق برسد، موجب بطلان روزه و وجوب قضای آن دانسته اند (← سحنون، ج ۱، جزء۱، ص ۱۹۷ـ۱۹۸؛ کاسانی، ج ۲، ص ۹۳؛ بهوتی حنبلی، ج ۲، ص ۳۶۶ـ۳۷۰).
منابع فقهی اهل سنّت مفطرات روزه را بر دوگونه دانسته اند : مفطراتی که تنها قضا را واجب می سازند و مفطراتی که سبب وجوب قضا و کفاره می شوند. حنفیان برآن اند که تناول چیزهایی جز غذا و دارو، مانند چرم، خاک، سنگ و برگ درختان، خوردن غذا یا دارو با عذر شرعی مانند بیماری، استفراغ عمدی و نیز انزال منی و هرگونه رفتار جنسی جز مباشرت کامل با انسان دیگر تنها سبب وجوب قضا می شود، اما خوردن و آشامیدن (بی عذر شرعی) و نیز مباشرت کامل جنسی قضا و کفاره را بر روزه دار واجب می کند (← سرخسی، ج ۳، ص ۵۶ـ۵۷، ۶۵؛ کاسانی، ج ۲، ص ۹۷ـ۱۰۱؛ زحیلی، ج ۲، ص ۶۵۲ـ۶۵۵). به رأی مالکیان، با افطار عمدی روزه واجب در ایام دیگر جز رمضان، به گونة مطلق، و روزة ماه رمضان با فرض وجود عذر شرعی مانند نسیان، اشتباه، بیماری و سفر و نیز افطار عمدی روزه مستحبی، قضا بر مکلّف واجب می شود؛ اما خوردن، آشامیدن، آمیزش جنسی و استمنا و هرگونه افطار عمدی بی عذر شرعی سبب وجوب قضا و کفاره است (← سحنون، ج ۱، جزء۱، ص ۱۹۵ـ۲۰۰؛ زحیلی، ج ۲، ص ۶۵۹، ۶۶۱؛ نیز برای شروط وجوب کفاره ← زحیلی، ج ۲، ص ۶۶۲). شافعیان از میان مفطرات، استمنا، استفراغ عمدی، واردشدن آب در حلق ناشی از زیاده روی در استنشاق و مضمضه، استعمال دخانیات (مانند تنباکو) و نیز رسیدن هر چیزی به داخل بدن از راه یکی از منافذ آن را درصورت عمدی بودن موجب بطلان روزه و وجوب قضا دانسته اند. همچنین اگر روزه دار به اشتباه پس از طلوع فجر یا پیش از غروب مرتکب یکی از مفطرات شود، قضا بر او واجب می شود. تنها چیزی که به نظر فقیهان شافعی سبب وجوب قضا و کفاره همراه با تعزیر می شود، آمیزش جنسی، البته با شروط چهارده گانه، است (← نووی، ج ۶، ص ۳۲۸ـ۳۴۴؛ انصاری، ج ۱، ص ۲۰۸ـ۲۰۹؛ خطیب شربینی، ج ۱، ص ۲۱۸ـ۲۱۹؛ زحیلی، ج ۲، ص ۶۶۴ـ۶۶۷). حنبلیان نیز فقط آمیزش جنسی در ماه رمضان را موجب قضا و کفاره شمرده و دخول شیء به بدن، سرمه کشیدن، استفراغ عمدی، حجامت، تمتّعات جنسی مقدماتی، ارتداد و اشتباه کردن روزه دار در روز و شب را از اسباب وجوب قضا دانسته اند (← ابن قدامه، ج ۳، ص ۳۵ـ۶۵؛ زحیلی، ج ۲، ص۶۷۰ـ۶۷۵). فقیهان اهل سنّت نیز مانند امامیان برآن اند که انجام دادن مفطرات از روی فراموشی سبب باطل شدن روزه نمی شود (← سرخسی، ج ۳، ص ۶۵؛ نووی، ج ۶، ص ۳۲۳ـ۳۲۴؛ ابن قدامه مقدسی، ج ۳، ص ۳۵، ۴۱).
امامیان انجام دادن برخی کارها را بر روزه دار مکروه و پرهیز از آنها را مستحب شمرده اند، ازجمله، سستی و کوتاهی در تلاوت قرآن، و ذکر خداوند و صلوات فرستادن بر پیامبراکرم و خاندانش، خودداری از غذاخوردن در هنگام سحر، بوییدن چیزهای خوشبو، فَصد و حجامت، انجام دادن کارهای شهوت انگیز و خواندن شعرهای عاری از مضامین اخلاقی و حکمی و مسافرت رفتن در ماه رمضان جز در موارد ضروری (← طوسی، النهایة، ص ۱۵۶؛ ابن بّراج، ج ۱، ص ۱۹۳ـ۱۹۴؛ محقق حلّی، ۱۳۶۴ش، ج ۲، ص ۶۶۳ـ۶۶۷؛ نراقی، ج۱۰، ص ۲۹۸ـ۳۱۶).
فقیهان اهل سنّت نیز انجام دادن برخی کارها را برای روزه دار مستحب دانسته اند، همچون غذاخوردن در هنگام سحر، شتاب در افطارکردن هنگام مغرب و مقدم داشتن آن بر نماز، گشودن روزه با آب یا خرما، خواندن دعاهای مأثور پس از افطار، اشتغال به علم و تلاوت قرآن مجید، اعتکاف به ویژه در دهه آخر ماه رمضان، پرهیز از کارهای شهوت آمیز، پرهیز از حجامت (نزد شافعیان) و اجتناب از بوییدن گیاهان خوشبو. همچنین آنان برخی کارها را از مکروهات روزه به شمار آورده اند (← کاسانی، ج ۲، ص ۱۰۵ـ۱۰۶؛ ابن قدامه، ج ۳، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ حطّاب، ج ۳، ص ۳۰۶، ۳۳۰ـ۳۳۳، ۳۵۵؛ بهوتی حنبلی، ج ۲، ص ۳۷۹ـ ۳۸۱؛ زحیلی، ج ۲، ص ۶۳۱ـ۶۴۰).
فقیهان امامی روزه را بر چهارگونه واجب، مستحب، مکروه و حرام دانسته اند. روزة ماه رمضان، روزه ای که با نذر و عهد و قَسَم بر انسان واجب شود، روزة کفاره*، روزة بدل قربانی در حج تمتع، روزة روز سوم اعتکاف و روزة قضا از مهم ترین انواع روزة واجب اند. ادای روزة قضای پدر نیز از روزه هایی است که برعهدة پسر بزرگ است. روزه های مستحب بر دو قسم اند: معیّن و غیرمعیّن. برپایة احادیث و کتب فقهی، روزة ایام البیض (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری)، روزة ماههای رجب و شعبان و روز اول ذیحجه و نُه روز اول ذیحجه و روز عرفه، روز ولادت پیامبراکرم (۱۷ ربیع الاول)، عید مبعث ( ۲۷ رجب)، نوروز، عید غدیر (۱۸ ذیحجه)، روز مباهله ( ۲۴ ذیحجه)، دَحْوالارض (۲۵ ذیقعده)، سه روز در ماه (اولین و آخرین پنجشنبه و چهارشنبه اول دهة دوم هر ماه)، روزة هر پنجشنبه و روزة هر جمعه مهم ترین روزه های مستحب معیّن اند. روزه های مستحبِ غیرمعیّن مشتمل بر همة روزهایی است که روزه گرفتن در آنها حرام یا مکروه نیست. برخی از روزه های مکروه عبارت اند از: روزه ای که به ضعیف شدن روزه دار بینجامد و او را از عبادت بازدارد و روزة روز دهم محرّم (عاشورا). روزة عید فطر و عید قربان، روزة سکوت (صَمْت)، روزة وصال (روزة ۲۴ ساعته یا دو روزه)، روزة دهر (روزة همة روزها حتی دو عید بزرگ) و روزة نذر معصیت، از مهم ترین روزه های حرام اند (← سلّار دیلمی، ص ۹۳ـ۹۴؛ محقق حلّی، ۱۴۰۹، قسم ۱، ص ۱۵۵؛ نراقی، ج۱۰، ص ۵۰۷ـ۵۱۴؛ طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۶۵۷ـ۶۶۳؛ قس طوسی، ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷، ج ۲، ص ۱۶۳ که روزه های واجب را هم به معیّن و غیرمعیّن تقسیم کرده است؛ قس علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۶، ص ۶؛ نراقی، ج۱۰، ص ۵۰۳ـ۵۰۴ که برخی روزه های مکروه را در شمار روزه های حرام آورده اند). شیخ طوسی (۱۴۰۰، ص ۲۸۹) در تقسیم بندی دیگری روزه را به پنج گونه واجب، مستحب، قبیح، تأدیب و اذن تقسیم کرده است که برپایة آن، روزة واجب خود بر دو قسم است، روزة مطلق (بی سبب) و روزه ای که به سبب خاصی واجب شده است. مراد او از روزة قبیح، روزه های حرام مانند عید فطر و عید قربان و روزة ایام تشریق* است. روزة تأدیب عبارت است از امساک شخص از ارتکاب مفطرات روزه درصورتی که پس از آغازشدن روز، مانع روزه گرفتن آنها برطرف می شود، مانند کودکی که در وسط روز بالغ می شود، یا بیمار یا مجنونی که بهبود یابد یا کافری که مسلمان گردد یا حایضی که از عادت ماهانه پاک شود. مقتضای ادب آن است که اینان تا پایان روز از مفطرات اجتناب کنند. همچنین مراد از روزة اذن، روزة همسر و مهمان است که شرط صحت آن اجازة زوج و میزبان است (← همان، ص ۲۸۹ـ۲۹۳).
اهل سنّت نیز روزه را به واجب، مستحب، حرام و مکروه تقسیم کرده اند (← زحیلی، ج ۲، ص ۵۷۸؛ قس حصکفی، ج ۲، ص ۳۷۳ که آن را هشت گونه دانسته است). ایشان روزه ماه رمضان، روزه کفاره، روزه نذر معیّن و اعتکاف واجب را روزه های واجب دانسته اند (← حصکفی، ج ۲، ص ۳۷۳، ۳۷۶ـ۳۷۷؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۷۸ـ۵۷۹). فقیهان اهل سنّت همچنین روزه برخی روزها مانند ایام البیض در هر ماه، شش روز از ماه شوال، روز عرفه، دهة اول ذیحجه (جز روز عید قربان)، سوم محرّم، دهم محرّم (روز عاشورا)، بیست وهفتم رجب (مبعث پیامبراکرم)، پانزدهم شعبان، بیست وپنجم ذیقعده و نیز هر دوشنبه و پنجشنبه را مستحب دانسته اند (← ابن قدامه، ج ۳، ص ۱۰۲ـ۱۰۵، ۱۰۸ـ۱۰۹؛ حطّاب، ج ۳، ص ۳۱۱ـ۳۱۳، ۳۱۸؛ حصکفی، ج ۲، ص۳۷۵؛ قس ابن قدامه، ج ۳، ص ۱۰۲ که گفته مالک روزه شش روز در ماه شوال را مکروه دانسته است؛ برای تفصیل بیشتر و اختلافات مذاهب اهل سنّت ← زحیلی، ج ۲، ص ۵۸۸ـ۵۹۵).
اهل سنّت روزة روزهایی مانند عید فطر، عید قربان و ایام تشریق را به اجماع حرام دانسته اند. از دیگر روزه های حرام نزد ایشان روزة یوم الشک به نیت ماه رمضان، روزة حایض و نفساء، روزة مستحبی زن بی اجازه شوهر و نیز روزة کسی است که احتمال می دهد براثر روزه گرفتن هلاک شود (← کاسانی، ج ۲، ص ۱۰۷؛ ابن قدامه، ج ۳، ص ۹۷؛ نووی، ج ۶، ص ۳۹۲؛ مطیعی، ج ۱۸، ص ۲۴۳ـ۲۴۴؛ نیز ← زحیلی، ج ۲، ص ۵۷۹ـ ۵۸۳). اهل سنّت روزة وصال، روزة دهر، روزة سکوت و نیز روزة روزهای جمعه، شنبه، روز پیش از حلول ماه رمضان و نیز روزة ماه رجب را مکروه دانسته اند (← سمرقندی، ج ۱، ص ۳۴۲ـ۳۴۴؛ ابن قدامه، ج ۳، ص ۹۸ـ۹۹، ۱۰۱؛ برای تفصیل بیشتر ← الموسوعة الفقهیة، ذیل «صوم»؛ زحیلی، ج ۲، ص ۵۸۳ـ۵۸۷).
منابع : علاوه بر قرآن و کتاب مقدس؛ آقابزرگ طهرانی؛ ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱؛ ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم ۱۳۶۸ش؛ همو، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم ]بی تا.[؛ ابن بَرّاج، المُهَذّب، قم ۱۴۰۶؛ ابن حجر عسقلانی، الدرایة فی تخریج احادیث الهدایة، چاپ عبداللّه هاشم یمانی مدنی، بیروت: دارالمعرفة، ]بی تا.[؛ ابن حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیلة، چاپ محمد حسّون، قم ۱۴۰۸؛ ابن زهره، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۱۷؛ ابن فارِس؛ ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، در همان؛ ابن منظور؛ ابن نُجَیْم، البحر الرائق شرح کنزالدقائق، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷؛ ابوریحان بیرونی؛ احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، استانبول ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲؛ زکریابن محمد انصاری، فتح الوهاب بشرح منهج الطلاب، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸؛ بخاری؛ احمدبن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش؛ مرتضی بروجردی، المستند فی شرح العروة الوثقی : الصوم، تقریرات درس آیت اللّه خویی، ج ]۱ـ ۲[، در موسوعة الامام الخوئی، ج ۲۱ـ۲۲، قم: مؤسسة احیاء آثار الامام الخوئی، ۱۴۳۰/۲۰۰۹؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج ۲، در حاجی خلیفه، ج ۴؛ جورج بنکس، «سرزمین آزتک ها و اینکاها»، در سیری در ادیان جهان، سرویراستار: کریستوفر پارتریج، ترجمة عبدالعلی براتی، تهران: ققنوس، ۱۳۹۱ش؛ منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷؛ احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، ]بی تا.[؛ حاجی خلیفه؛ محمدبن علی حَصکَفی، الدّر المختار، در ابن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدّر المختار: شرح تنویرالابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹؛ محمدبن محمد حَطّاب، مواهب الجلیل لشرح مختصر خلیل، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵؛ محمدبن احمد خطیب شربینی، الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، ]بیروت[: دارالمعرفة للطباعة و النشر، ]بی تا.[؛ خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵؛ عبدالکریم بن محمد رافعی قزوینی، فتح العزیز: شرح الوجیز، ]بیروت[: دارالفکر، ]بی تا.[؛ لیز رمزی، «عبادت و اعیاد»، در سیری در ادیان جهان، همان؛ وهبه مصطفی زُحَیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛ اما سالتر، «عبادت و اعیاد»، در سیری در ادیان جهان، همان؛ عبدالسلام بن سعید سحنون، المُدَوَّنة الکبری، التی رواها سحنون بن سعید تنوخی عن عبدالرحمان بن قاسم عتقی عن مالک بن انس، قاهره ۱۳۲۳، چاپ افست بیروت ]بی تا.[؛ محمدبن احمد سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛ حمزة بن عبدالعزیز سلّار دیلمی، المراسم العلویة فی الاحکام النبویة، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۴؛ محمدبن احمد سمرقندی، تحفة الفقهاء، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴؛ سمنی چاریترا پراجنا، «من جین هستم»، در سیری در ادیان جهان، همان؛ محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ محمدامین شنقیطی، اضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن، بیروت ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵؛ زین الدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳؛ همو، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛ طباطبائی؛ محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم ۱۴۱۷ـ۱۴۲۳؛ طبرِسی؛ نجم الدین طبسی، صوم عاشوراء بین السنة النبویة و البدعة الامویة، قم ۱۴۲۲؛ محمدبن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۹۰؛ همو، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران ۱۴۰۰؛ همو، الرسائل العشر، قم ?] ۱۴۰۳[؛ همو، کتاب الخلاف، چاپ محمدمهدی نجف، جواد شهرستانی، و علی خراسانی کاظمی، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷؛ همو، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۱، چاپ محمدتقی کشفی، تهران ۱۳۸۷؛ همو، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، قم: قدس محمدی، ]بی تا.[؛ ابوالفضل بن ابوالقاسم طهرانی، شفاءالصدور فی شرح زیارة العاشور، تهران ۱۳۷۶ش؛ حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریرالاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، چاپ ابراهیم بهادری، قم ۱۴۲۰ـ۱۴۲۲؛ همو، تذکرة الفقهاء، قم ۱۴۱۴ـ ؛ همو، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۲۰؛ همو، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد ۱۴۱۲ـ۱۴۲۹؛ علی بن حسین علم الهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵ـ۱۴۱۰؛ محمدبن محمد غزالی، اسرارالصوم، چاپ ماهر منجد، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛ سعیدبن هبة اللّه قطب راوندی، کتاب سلوة الحزین، المعروف ﺑ الدعوات، قم ۱۴۰۷؛ ابوالقاسم بن محمدحسن قمی، غنائم الایام فی مسائل الحلال و الحرام، قم ۱۳۷۵ـ ۱۳۷۸ش؛ ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، کویته ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹؛ جعفربن خضر کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، اصفهان : انتشارات مهدوی، ]بی تا.[؛ کلینی (بیروت)؛ مالک بن انس، المُوَطَّأ، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت ۱۴۰۶؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیّانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛ مجلسی؛ جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹؛ همو، المعتبر فی شرح المختصر، ج ۲، قم ۱۳۶۴ش؛ مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، ]بی تا.[؛ محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المُهَذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، ]بی تا.[؛ محمدبن محمد مفید، المُقْنِعَة، قم ۱۴۱۳؛ الموسوعة الفقهیة، ج ۲۸، کویت : وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛ محمدبن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰؛ نجفی؛ ابوالحسن علی نَدْوی، الارکان الاربعة: الصلاة، الزکاة، الصوم، الحج فی ضوء الکتاب و السنة مقارنة مع الدیانات الاخری، چاپ وحید قطب، قاهره ?] ۱۳۸۷[؛ احمدبن محمدمهدی نراقی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۰، قم ۱۴۱۷؛ یحیی بن شرف نَوَوی، المجموع: شرح المُهَذّب، بیروت: دارالفکر، ]بی تا.[؛ علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، قاهره ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸؛ گئو ویدن گرن، مانی و تعلیمات او، ترجمه نزهت صفای اصفهانی، تهران ۱۳۹۰ش؛ علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛ یعقوبی، تاریخ؛
Encyclopaedia Judaica, Jerusalem ۱۹۷۸-۱۹۸۲; Encyclopaedia of religion and ethics, ed. James Hastings, Edinburgh: T. and T. Clark, ۱۹۸۰-۱۹۸۱, s.vv. "Fasting (interoductory and non-Christian)" (by J. A. MacCulloch), "ibid (Christian)" (by A. J. Maclean); Encyclopaedia of the Qur۳۹;ān, ed. Jane Dammen Mc Auliffe, Leiden: Brill, ۲۰۰۱-۲۰۰۶, s.v. "Fasting" (by Kees Wagtendonk); The Encyclopedia of religion, ed. Mircea Eliade, New York ۱۹۸۷, s.v. "Fasting" (by Rosemary Rader).
/ مریم حسینی آهق /