پاپی ، از ایلات لُر زبان منطقة بالاگریوه در لرستان، و نام سکونتگاه آنان. وجه نامگذاری این ایل بدرستی مشخص نیست. براساس روایت محلی، اطلاق واژة پاپی بر این مردم و سکونتگاه آنان با وجود بقعة شاهزادهاحمد در این منطقه ارتباط دارد، زیرا خدام این بقعه «پاپی» نامیده میشوند (ساکی، ص 197). نیز گفته میشود هنگامی که شاهزادهاحمد، از اعقاب امام موسی علیهالسلام، وارد این منطقه شد، مردم از وی پیروی کردند و ازینرو، واژة پاپَی (به معنای پیرو) به آنها اطلاق شده است، اما چون تلفظ این واژه برای مردم سنگین بوده است آن را بهصورت کنونی درآوردهاند (پاپی، ص 120). این روایت بهدلیل نامعلوم بودن زمان زندگی شاهزادهاحمد و فاصلة زمانی او تا امام موسی علیهالسلام نمیتواند مفید و قابل اعتنا باشد. بهنظر میرسد که واژة پاپی در اصل پاپا به معنای جدّ بوده است. اصولاً در لرستان واژة بابا (جدّ) بهعنوان احترام بهصورت پیشوند بهنام صاحبان بعضی از بقعهها چون بابابزرگ، باباخوارزم، بابازید، باباخلیل، بابایلنگ، و غیره اضافه شده است، هر چند همة اینان از «اهل حق» بودهاند، در منطقة پاپی نیز هنوز بقعهای با عنوان پاپاانار (دینار) وجود دارد. سابقة واژة پاپی و زمان اطلاق آن بر این منطقه مشخص نیست. با این حال، این واژه برای اولینبار بهصورت پیشوند همراه با نام «مراد»، جدّ هفتم خوانین و بنیانگذار ایل پاپی، ذکر شده است. بنابراین، دستکم واژة پاپی در اوایل حکمرانی قاجاریه به شماری تیره و طوایف کوچک که اغلب منشأ متفاوتی داشتهاند و به رهبری پاپیمراد به صورت ایل کوچکی متحد شده بودند، اطلاق گردیده است (مصاحبه با احمدخان جعفری از خوانین با نفوذ پاپی، در 1354 ش در خرّمآباد).راولینسون (ص 152) جمعیت ایلات بالاگریوه، مشتمل بر پاپی و سه ایل دیگر (ساکی، رشنو و دیرْکِوَند) را در 1254/1838، 000 ، 6 خانوار نوشته و نویسندة ناشناس جغرافیای لرستان (ص 143) جمعیت ایل پاپی را در 1300 بالغ بر 950 خانوار دانسته است. پس از او، چاغروند خرمآبادی (ص 187) جمعیت این ایل را در 1334 حدود 000 ، 1 خانوار گزارش کرده است. در گزارش حوزة حکومتی بروجرد و لرستان در 1306 ش جمعیت پاپی 800 ، 1 خانوار برآورد شده است (روستایی، ص 35). فیلبرگِ دانمارکی که برای اولینبار در 1314 ش بههنگام احداث راهآهن در بین پاپیها تحقیقاتی انجام داده است، دربارة جمعیت این ایل مطلبی ننوشته است. در گزارشی دیگر که احتمالاً در حدود 1315 ش نوشته شده است شمار خانوارهای پاپی 582 ، 1 خانوار ذکر شده است (احتسابیان، ص 263). ستارمنش در 1333 ش جمعیت پاپی را حدود پنجهزار خانوار نوشته است (ص 59). ساکی در اوایل دهة 1340ش جمعیت مناطق پاپی را بر روی هم حدود 000 ، 11 تن نوشته است. اما جمعیت ایل پاپی در آن زمان احتمالاً بیشتر از رقم یاد شده بوده است، زیرا به احتمال قوی آن عده از پاپیها که در تأسیسات سدّ دز مشغول کار بودهاند بهطور جداگانه آمارگیری شدهاند. طبق آخرین سرشماری عشایری ایران در 1366 ش، جمعیت چادرنشین پاپی بالغ بر 166 ، 1 خانوار برآورد شده است که جمعاً مالک 870 ، 103 رأس انواع چارپایان حلال گوشت بودهاند (مرکز آمار ایران، 1366ش ب ، ص 13). از آنجایی که در سالهای اخیر بسیاری از پاپیها به شهرها مهاجرت کردهاند و تاکنون کسی آماری جداگانه از آنها تهیه نکرده است، هرگونه رقمی براساس حدس و گمان خواهد بود.سرزمین پاپی در شرق لرستان قرار گرفته و از شمال به قلمرو ایل سگوند، از شرق به رودخانة دز (سِزار) و خاک بختیاری، از غرب به قلمرو بهاروند و قلاوند و از جنوب به سرزمین قلاوند محدود، و منطقهای کاملاً کوهستانی است. فیلبرگ (ص 17ـ77) شرح مفصلی از اوضاع جغرافیای طبیعی و زمینشناسی این سرزمین در کتابی با عنوان ایل پاپی به جا گذاشته است. مهمترین مناطق پاپی از شمال به جنوب گِریت، کاشَرَف، سپیددشت، گازِه، طاف، کِشْوَر، سیرُم، و منطقة مازو است. در تقسیمات جدید بخشهایی از منطقة جنوبی پاپی جدا، و به بخش الوار گرمسیری اضافه شده است. اکنون پاپی از بخشهای تابع خرّمآباد و مشتمل بر شش دهستان و 306 ، 1 کیلومتر مربع مساحت است (مرکز آمار ایران، 1366ش الف ، ص 98).تاریخچه . تا پیش از دورة قاجار نامی از ایل پاپی بهمیان نیامده است؛ در این دوره پاپیمراد، بنیانگذار و جدّ هفتم خوانین پاپی، برای اولینبار شماری از تیرهها و طوایف این منطقه را متحد کرد و به صورت ایلی واحد درآورد. پس از پاپیمراد، ایل پاپی بین فرزند و برادرزادهاش تقسیم شد. براساس قراردادی در 1228 (پاپی، ص 182ـ183) ایل پاپی بین پاپی یوسفخان، فرزند پاپیمراد، و پاپیباقرخان برادرزادهاش تقسیم شد که براساس آن، کشوری، مَدهونی (مدهُنی)، مالزیری، دُوزَقی سهم پاپی یوسفخان و یاقْوَن (یعقوبوند)، گگاحمدی، درِشْوند، نُخُود سهم پاپیباقرخان شد. چهار طایفه از این طوایف هشتگانه یعنی کشوری، یعقوبوند، مدهنی و دوزقی در اصل از پاپیها نبودهاند و تنها چهار گروه دیگر معتقدند که «پاپی» اصلیاند. نکتة دیگر آن که در آن زمان بسیاری از طوایف و تیرههای این منطقه، چون ادریسی و کُرناسی و لیریائی، مستقل زندگی میکردهاند. به بیان دیگر، ساکنان این منطقه بتدریج زیر سلطة تیره پاپیمراد درآمده یا متفرق گردیدهاند.با وجود معاهدة یادشده، میان احفاد پاپییوسفخان و پاپی باقرخان رقابت درگرفت، تا اینکه سرانجام علیمراد نوة یوسفخان در شبیخونی که بر اسد (نوة باقرخان) و دارودستهاش زد آنها را قتلعام کرد و بدینسان ریاست ایل در دست تبار پاپیمراد تثبیت شد. در زمان حسینقلیخان (حسینقلیخو)، جانشین علیمراد، ایل پاپی به دو شعبة مناصر (محمدناصر) به رهبری حسینقلیخان، و شعبة هادی به رهبری میرزا علی تقسیم شد که شعبة اول نام خود را از مناصر جدّ حسینقلیخان و شعبة دوم نام خود را از هادی جدّ بزرگ میرزاعلی اقتباس کرده بود (امان اللهی بهاروند، ص 186).در 1303 ش نبرد سختی میان ارتش و ایلات لرستان رخ داد که حسینقلیخان با دیگر سران ایلات بالاگریوه در آن شرکت داشتند، اما سرتیپ شاهبختی با میانجیگری میرزارحیمخان معینالسلطنه (چاغروند خرمآبادی)، از کارگزاران دولتی اواخر قاجار، و شیرمحمدخان ایلخانی سگوند (شعبة عالیخانی) با بعضی از سران بالاگریوه چون حسینقلیخانپاپی و حسینخان بهاروند (دیرکوند) ارتباط نزدیک برقرار کرد که در نتیجة آن جنگ را رها کرده تسلیم شدند (شاهبختی، ص 20ـ21، 27ـ 28، 63، 105). پس از استقرار دولت در لرستان در حدود 1308 ش، ایل پاپی همانند دیگر ایلات لرستان بهدستور دولت یکجانشین شد، اما سران ایل بهعنوان رابط بین دولت و ایل موقعیت خود را حفظ کردند. محدودة ایل پاپی درزمان حکمرانی پهلوی گسترش یافت، چنانکه حسینقلیخان با حمایت دولت منطقة گریت را که قبلاً در تصرف سگوندها بود بازستاند و منطقة طاف نیز که قبلاً متعلق به طافیها (شعبهای از دیرکوند) بود سرانجام به خوانین پاپی فروخته شد. افزون بر این، خوانین پاپی یعنی حاج احمدخان و حاج صید محمدخان فرزند میرزا علی (شعبة هادی) با پشتیبانی یکی از ملاکین با نفوذ دزفول بهنام قطب، در منطقة تَنگوان که متعلق به ایل قلاوند (شعبهای از دیرکوند) بود مستقر شدند. این رویداد بههنگام احداث سدّ دز در دهة 1330 ش اتفاق افتاد. هر چند قطب به وسیلة محمدعلیخانِ بزرگی از خوانین قلاوند به قتل رسید، با این حال خوانین پاپی با حمایت دولت در تنگوان ماندگار، و افراد ایل در تأسیسات سدّ به مشاغل گوناگون هرچند در ردههای پایین گمارده شدند.پس از اصلاحات ارضی، مالکیت سنّتی و ساختار سیاسی سنّتی ایل دگرگون شد. اکنون خوانین امتیازات گذشته را از دست داده و بسیاری از آنها منطقه را ترک کردهاند. اقتصاد سنّتی ایل پاپی نیز دچار دگرگونی گردیده است، زیرا بسیاری از آنها به شهر خرّمآباد (در منطقة ییلاقی) و اندیمشک (منطقة گرمسیری) مهاجرت کردهاند و به مشاغل غیرسنّتی اشتغال ورزیدهاند. طرح آبخیزداری در ارتباط با سدّ دز که در منطقة وسیعی از سرزمین پاپیها به مرحلة اجرا درآمد، مانع فعالیتهای سنتّی خانوارهایی شد که در امتداد رودخانة دز زندگی میکردند. در نتیجه، این خانوارها در طول دهة 1350 ش منطقه را ترک کردند. افزون بر این، به سبب کوهستانی بودن سرزمینایل پاپی، اراضی قابل کشاورزی آن اندک است. بدینجهت در بین سالهای 1350 تا 1360 ش پاپیها دیار خود را ترک کرده، راهی شهرها شدند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (بهمن 1357) نیز تعداد قابل توجهی از پاپیها به خرّمآباد مهاجرت کردند.تقسیمات سنّتی ایل پاپی. ایل پاپی، همانند سایر ایلات لرستان، به دو قسمت خوانین و هُمساها (رعیتها و وابستگان) تقسیم میشد. خوانین از طایفة پاپیمراد بودند که هستة اصلی ایل پاپی را تشکیل میداد و حکومت تمامی طوایف و تیرههای ایل را در دست داشت. این طایفه به دو شاخة اصلی مناصر و هادی تقسیم میشد که تیرة هادی شامل دو زیر تیرة مَجافری (محمد جعفری) و مصادقی (محمدصادقی) بود. تیرة مناصر نیز از سه زیر تیرة علیمراد، زهره (این گروه به اسم مادرشان نامگذاری شدهاند) و حیدرخانی تشکیل میشد. دو تیرة کوچک دیگر یعنی نصیری و مهدیخانی نیز از طایفة مراد محسوب میشوند. همساها که اکثریت جمعیت ایل پاپی را تشکیل میدادند، شامل طوایف و تیرههای گوناگونی بودند که منشأ واحدی نداشتند. منابع پیشین (چاغروند خرمآبادی، ص 187؛ احتسابیان، ص 262؛ رزمآرا، ص 196ـ 198؛ ساکی، ص 201) نیز اطلاعات نادرستی از تقسیمبندی ایل پاپی ارائه کردهاند. اصولاً همساها به دو گروه پاپی و غیرپاپی تقسیم میشوند که در این میان، غیرپاپیها بیشترین جمعیت را دارند. گروه اول، که خود را منتسب به پاپاانار میداند، از چند تیره و طایفة کمقدرت چون درشوند، نخود، مالزیری، مُلا، بَگَری و گَیَمَدیوند تشکیل شده است. گروه دوم یعنی غیرپاپیها از چند طایفة بزرگ و قدرتمند چون یاقْوَن، گَراوند، مدهنی، لیریائی (قبلاً ایل مستقلی بوده است)، دوزقی، کشوری، و تیرههایی چون سادات، بکبک، سیرُمی، لَلَری، تووِهای، تشکیل شده است (نیز Ä اماناللهی بهاروند، ص 155ـ156). اکنون تقسیمات سنّتی و ساختار سیاسی ایل دگرگون گردیده است و تیرهها و طوایف هریک بهصورت واحد مستقلی درآمدهاند.منابع: احمد احتسابیان، جغرافیای نظامی ایران ، ] بیجا، بیتا. [ ؛ سکندر اماناللهی بهاروند، کوچنشینی در ایران: پژوهشی دربارة عشایر و ایلات ، تهران 1367ش؛ مراد حسین پاپی، شناخت ایل پاپی ، قم 1371ش؛ جغرافیای لرستان: پیشکوه و پشتکوه ، چاپ سکندر اماناللهی بهاروند، خرّمآباد 1370ش؛ رحیم چاغروند خرمآبادی، جغرافیای لرستان ، چاپ ایرج افشار و احمد شعبانی، در شقایق ، سال 1، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1376)؛ هنری کرزیک راولینسون، سفرنامة راولینسون: گذر از زهاب به خوزستان ، ترجمة سکندر اماناللهی بهاروند، تهران 1362 ش؛ علی رزمآرا، جغرافیای نظامی ایران: لرستان ، تهران 1320 ش؛ محسن روستایی، «ایلات و طوایف لر: گزارش 1306 خورشیدی»، شقایق ، سال1، ش1 (بهار 1376)؛ علی محمد ساکی، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان ، خرّمآباد ?] 1343 ش [ ؛ محسن ستارمنش، «جغرافیای نظامی و عشایری منطقة گروهان ژاندارمری ملاوی جمعی هنگ لرستان»، نامة ماهانة ژاندارمری ، سال6، ش7 (شهریور 1333)؛ محمد شاهبختی، عملیات لرستان: اسناد سرتیپ محمد شاهبختی، 1303 و 1306شمسی ، چاپ کاوه بیات، تهران ] 1373ش [ ؛ کارل گونار فیلبرگ، ایل پاپی: کوچنشینان شمال غرب ایران ، ترجمة اصغر کریمی، تهران 1369ش؛ مرکز آمار ایران، مساحت تقریبی شهرستان، بخش و دهستانهای کشور، بر اساس قانون تقسیمات کشوری در مهرماه 1365 ، تهران 1366ش الف ؛ همو، یافتههای مهم سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچندة ایران ( مرحلة اول طرح )، تهران ] 1366ش ب [ .