حفظ الصحه (تدبیر الصحه)

معرف

مبحث دستورهای ضروری در حفظ تندرستی و بهداشت، که توسعاً به معنای پیشگیری از ابتلا به بیماریها هم به‌کار رفته است
متن
حفظ ‌الصّحّه (تدبیر الصّحّه)، مبحث دستورهای ضروری در حفظ تندرستی و بهداشت، که توسعاً به معنای پیشگیری از ابتلا به بیماریها هم به‌کار رفته است. در دوره اسلامی، به پیروی از یونانیان، پزشکی به دو شاخه نظری و عملی، و پزشکی عملی خود به دو دسته تقسیم شد : حفظ‌الصحّه، و درمان (رجوع کنید به ابن‌هندو، ص 32؛ ابن‌نفیس، ص 55). حفظ‌الصحّه مبحث کاملاً شناخته شده‌ای بود که هم در تمدنهای تأثیرگذار بر تمدن اسلامی، مثل یونانی و هندی، و هم از مشرق تا مغرب قلمرو اسلامی مباحث مشابهی را دربرمی‌گرفت، از جمله کی، چه و چگونه خوردن و آشامیدن؛ زمان خواب و بیداری و چگونه خوابیدن؛ چگونگی تخلیه یا احتباس مواد زائد در بدن؛ حمام کردن؛ ورزش کردن و چگونگی، میزان و زمان انجام دادن آن؛ وضع پوشش؛ طبیعت غذاها؛ طبیعت انسانها؛ خاصیت عطرها و روغنها؛ اَعراض نفسانی (شادی، غم و خشم...)؛ کیفیت مکانهای استقرار دائم یا موقت؛ پروردن و نگهداری کودکان و پیران؛ مراقبت از زن باردار؛ تدبیر برای فصلهای سال؛ اطلاعات اولیه درباره بیماریها و علامتهای آنها؛ و مبحث تدبیر المسافر، شامل دستورهایی برای پیشگیری از بیماریها در سفر، محافظت از سرما و گرما، چه آبی باید نوشید و در خشکی و دریا چه باید کرد (رجوع کنید به طبری، ص 99ـ101؛ ثابت‌بن قَرّه، ص 1ـ7؛ رازی، ص 203ـ236؛ مجوسی، ج2، ص2ـ84؛ ابن‌سینا، 1408، ج1، کتاب1، ص245ـ 250؛ همو، 1404، ص152ـ206؛ ابن‌رضوان، ص26ـ 27؛ جرجانی، 1345ش، ص 217ـ253؛ همو، 1355ش، ص 114ـ 165، 204ـ212؛ ابن‌رشد، 1989، ص 315ـ340؛ بهاءالدوله رازی، ص 45ـ68). در برخی منابع نیز، بدون ذکر عنوان حفظ‌الصحّه، به همین موضوعات پرداخته‌اند (مثلا رجوع کنید به رهاوی، ص 37ـ106؛ ابوسهل مسیحی، ج 1، ص 115ـ169). از ابن‌میمون* قرطبی (فیلسوف و پزشک و گیاه‌شناس سده ششم) رساله‌ای در حفظ‌الصّحه فردی باقی مانده که آن را برای فاضل، پسرِ بیمارِ صلاح‌الدین ایوبی تهیه کرده بوده و فصل چهارم آن قوانینی در باب حفظ‌الصحّه جسم است. وی در بخش اول این فصل، فلسفه حفظ‌الصحّه را چنین توضیح داده است که «چون بدنِ قوی و سالم مطلوب خداوند است و چون در بیماری، درک خداوند ناممکن است، ضروری است که از چیزهایی که بدن را ضعیف می‌کند، اجتناب کرد و فرد را به سمت کارهایی هدایت کرد که بدن را قوی می‌سازد» (رجوع کنید به برگمن، ص 56ـ57).تأثیر پزشکی یونانی و اسکندریه بر پزشکی دوره اسلامی در این حوزه، از نقل‌قولهای فراوان از بقراط*، و بیش از او از جالینوس* و همچنین افلاطون*، روفُسِ افسیسی* و هرمس*، و ترجمه برخی آثار آنها روشن می‌شود (رجوع کنید به طبری، همانجا؛ ابن‌رشد، 1984، ص 267ـ270؛ همو، 1989، ص 315، 320ـ 328؛ ابن‌خلصون، ص 43، 46ـ47؛ سزگین، ج 3، ص 44، 47، 66، 150). با توجه به اینکه بخشی از سنّت پزشکی تمدن اسلامی برگرفته از جندیشاپور، و آن خود میراث‌دار تمدنهای رومی و هندی بود (رجوع کنید به جندیشاپور*)، مبحث حفظ‌الصحّه در تمدن اسلامی را می‌توان برآیند بحثهای بهداشتی و پیشگیری در این تمدنها دانست (نیز رجوع کنید به مایرهوف، ص 277). احادیث و دستورهایی نیز در این باره از پیامبر اسلام نقل کرده‌اند (رجوع کنید به مستغفری، ص 32ـ40؛ ابن‌قیم جوزیه، ج 1، ص 331ـ 333).نخستین کتاب تألیفی در این باب در دوره اسلامی، که از آن اطلاع داریم، تدبیرالصحّه از سَلْمَوَیه‌بن بُنان (متوفی225)، پزشک معتصم عباسی (حک : 218ـ227)، است (سزگین، ج 3، ص227) که ظاهرآ باقی‌نمانده است. سنّت نوشتن کتابهایی در این باره طی قرنها کمابیش به شکل قدیمی خود ادامه داشت. از میان این کتابها، ذخیره خوارزمشاهی* از اسماعیل جرجانی* (متوفی 531)، مهم‌ترین و مفصّل‌ترین کتاب فارسی است که در کتاب سوم در چهارده‌گفتار (رجوع کنید به ص114ـ212) به‌مبحث حفظ‌ الصحّه پرداخته و در قیاس با منابع پزشکی دوره اسلامی به زبان عربی، نیز پرحجم‌ترین و مفصّل‌ترین منبع درباره حفظ‌ الصحّه است.با ورود پزشکی جدید اروپایی به کشورهای اسلامی، رویکرد به مبحث حفظ‌الصحّه در این کشورها به تدریج دگرگون شد. این رویکرد متفاوت، از دو طریق صورت گرفت: 1)ترجمه متنهای اروپایی، مانند ترجمه کتاب آنتوان بارتلمه کلوت (متوفی 1285/1868)، پزشک و مدرّس فرانسوی، که در 1260 با عنوان کنوزالصحّة و یواقیت المنحة از فرانسوی به عربی ترجمه شد؛ و المنحة فی سیاسة حفظ‌الصحّة یا قانون الصحّة از خواجا برنار فرانسوی، که جورجی فیدال حلبی آن را به عربی ترجمه کرد و در 1294 در مصر چاپ شد. 2)تألیف کتاب یا رساله به قلم کسانی که پزشکی اروپایی آموخته بودند، از جمله کفایةالعوام فی حفظ الصحّة و تدبیرالاسقام نوشته یوحنا ورتبات (استاد تشریح و فیزیولوژی دانشکده طب سوریه) که چاپ سوم آن در 1327/ 1909 در بیروت انتشار یافت (هر سه کتاب مذکور در 1382ش در تهران تجدید چاپ شدند).در ایران، پس از تأسیس دارالفنون*، به‌ تدریج تغییراتی در این حوزه به‌وجود آمد. مثلاً علی‌خان ناصرالحکماء، از فارغ‌التحصیلان دارالفنون، در تألیف کتاب حفظ صحّت هم از دانش جدید بهره برده و هم از شیوه متداول پزشکان سنّتی پیروی کرده است (ناصرالحکماء اصفهانی، مقدمه محمدمهدی اصفهانی). پس از آن، کتاب نامه احمدی، یا، حفظ الصحه اسلامی درخور ذکر است که پایان‌نامه دکتری امیر اعلم به زبان فرانسه بوده است که نخست در 1322/ 1904 در فرانسه، و سپس با ترجمه خود او در 1332 در تهران چاپ سنگی شد. موضوع این رساله دفاع از آداب بهداشتی دین اسلام با استفاده از علم جدید است (رجوع کنید به اعلم، ص 4ـ7). هم‌زمان، پزشکان طرفدار طب سنّتی نیز مجال یافتند تا، با استفاده از صنعت چاپ، به نحو گسترده‌تری دیدگاههای خود را مطرح کنند، مانند ملک‌الاطباء میرزا محمدکاظم گیلانی که حفظ‌الصحّه ناصری را در 1277 نوشت و ملک‌الاطباء حکیم محمدتقی (حاجی‌آقابابا شیرازی) که حافظ‌الصحّه را در 1283 تألیف کرد. هر دو کتاب بار اول چاپ سنگی، و در 1382ش تجدید چاپ شدند.نخستین تشکیلات حفظ‌الصحّه‌درایران، «دایره حفظ‌الصحّه» بود که در دوران ناصری در 1298 تشکیل شد و هدف آن نظارت بر وضع بهداشت شهرها، مقابله با بیماریهای واگیردار و سامان دادن به مشکلات درمانی مردم بود و وضع قوانین در این زمینه را آغاز کرد (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ص 156؛ نیز رجوع کنید به روستایی، ج 1، ص یکصدوچهل‌وشش ـ یکصد و پنجاه ‌و پنج، 11ـ22، 190ـ200، 356ـ377؛ برای تحولات بعدی در تشکیلات حفظ‌الصّحّی رجوع کنید به بهداشت، درمان و آموزش پزشکی*، وزارت؛ برای اطلاع از کتابها و رساله‌های حفظ‌الصحّی به زبان فارسی رجوع کنید به منزوی، ج 5، ص 3413ـ3416).منابع : ابن‌خلصون، کتاب الأغذیة، حققته و ترجمته الی الفرنسیة مع التعلیق علیه سوزانه خیخانته، دمشق 1996؛ ابن‌رشد، تلخیصات ابن‌رشد الی جالینوس، چاپ ماریا کونثپثیون باثکث دبنیتو، مادرید 1984؛ همو، الکلیات فی الطب، چاپ سعید شیبان و عمار طالبی، ]قاهره[ 1989؛ ابن‌ رضوان، کتاب دفع مضارالابدان بارض مصر، نسخه خطی کتابخانه خدیویه مصر، نسخه عکسی کتابخانه بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ ابن‌سینا، القانون فی‌الطب، چاپ ادوارقش، بیروت 1408/1987؛ همو، من مؤلفات ابن‌سینا الطبیة، چاپ محمد زهیر البابا، حلب 1404/1984؛ ابن ‌قیم جوزیه، موسوعة الطب النبوی، چاپ محمدالانور بلتاجی، صیدا 1420/2000؛ ابن‌نفیس، الموجز فی الطب، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره 1418/1997؛ ابن‌هندو، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، چاپ مهدی محقق و محمدتقی دانش‌پژوه، تهران 1368ش؛ عیسی‌بن یحیی ابوسهل مسیحی، کتاب المأة فی الطب، چاپ محیی‌الدین قادری، حیدرآباد، دکن 1383/1963، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1384ش؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج 1، تهران: اساطیر، 1363ش؛ امیراعلم، کتاب نامه احمدی، یا، حفظ الصحه اسلامی، چاپ سنگی ]تهران[ 1332، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، ]بی‌تا.[؛ بهاءالدوله رازی، کتاب خلاصة التجارب، چاپ سنگی کانپور 1893، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1382ش؛ ثابت‌بن قُرّه، کتاب الذخیرة فی علم الطب، چاپ صبحی، قاهره 1928؛ اسماعیل‌بن حسن جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخه‌ای خطی، چاپ علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355ش؛ همو، کتاب الأغراض الطبیة و المباحث العلائیة، عکس نسخه مکتوب در سال 789 هجری محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران 1345ش؛ محمدبن زکریا رازی، المنصوری فی الطب، چاپ حازم بکری صدیقی، کویت 1408/1987؛ محسن روستایی، تاریخ طب و طبابت در ایران: از عهد قاجار تا پایان عصر رضاشاه به روایت اسناد، تهران 1382ش؛ اسحاق‌بن علی رهاوی، کتاب أدب الطبیب، چاپ کمال سامرائی و داود سلمان علی، بغداد 1992؛ علی‌بن سهل طبری، فردوس الحکمة فی الطب، چاپ محمدزبیر صدیقی، برلین 1928؛ علی‌بن عباس مجوسی، کامل الصناعة الطبیة، بولاق 1294؛ جعفربن محمد مستغفری، کتاب طب النبی، چاپ سنگی ]تهران[ 1318، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1382ش؛ احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران 1374ش‌ـ؛ علی‌بن زین‌العابدین ناصرالحکماء اصفهانی، کتاب حفظ صحت، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1382ش؛Louis J. Bragman, "Maimonides on Physical hygiene'", Annals of medical history, 7 (1925), repr. in Islamic medicine, vol.61: Musa ibn Maymun (Maimonides), Collected and reprinted by Fuat Sezgin, Frankfort on the Main: Institute for the History of Arabic - Islamic Science at the Johann Wolfgang Goethe University, 1996; Max Meyerhof, "On the transmission of Greek and Indian science to the Arabs", Islamic culture, 11 (1937), repr. in Islamic medicine, vol.96: Studies on the history of Islamic medicine and related fields, collected and reprinted by Fuat Sezgin, Frankfort on the Main: Institute for the History of Arabic-Islamic Science at the Johann Wolfgang Goethe University, 1997; Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, Leiden 1967- .
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 13
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده