حسین کامل

معرف

نخستین سلطان مصر پس از خدیویها
متن
حسین کامل، نخستین سلطان مصر پس از خدیویها. او فرزند دوم اسماعیل‌پاشا*، خدیو مصر، بود و در 19 صفر 1270 در قاهره به دنیا آمد. در هشت سالگی به مدرسه ویژه فرزندان اعیان فرستاده شد و در 1280، برای ادامه تحصیل، به اسکندریه رفت (زکی‌فهمی، ص 17). در 1284، در زمان ناپلئون سوم امپراتور فرانسه، که با اسماعیل‌پاشا مناسبات دوستانه‌ای داشت، حسین کامل برای ادامه تحصیل به این کشور عزیمت نمود. وی در 1289/1872، در اوج جنگهای فرانسه و آلمان، ده روز قبل از محاصره پاریس، به مصر بازگشت. در همین سال، به فرمان پدرش، بازرس مناطق مصر سفلا و مصر علیا شد («عظمةالسلطان حسین‌الاول»، ص268ـ270). سپس به مدت بیست ماه، در شهر طنطا (در شمال مصر) به خدمات عمومی، از جمله بازسازی و احداث قناتها و پلها پرداخت. او همچنین پس از تصدی وزارت اوقاف و معارف، خدمات عمومی، و وزارت کشور در زمینه ساخت مدارس فرهنگی و نظامی، اصلاح نظام سپاهیان و تأسیس راه‌آهن شهر حُلوان اقدامات بسیاری کرد (زکی‌فهمی، ص 18ـ20). بعد از آن، عهده‌دار وزارت جنگ و امور مالی مصر شد. در 4 رجب 1296، سلطان عثمانی، عبدالحمید دوم، تحت فشار دولتهای انگلستان و فرانسه که در مصر نفوذ زیادی داشتند، اسماعیل‌پاشا را که خواستار محدود کردن فعالیت کشورهای اروپایی در مصر شده بود، برکنار کرد و فرزند او، محمد توفیق پاشا* (حک 1296:ـ1310)، را جانشین وی نمود. حسین کامل، پس از عزل پدرش، همراه او به ایتالیا رفت و پس از سه سال اقامت در آنجا به مصر بازگشت. وی پس از بازگشت به مصر، به کشاورزی و کارهای عام‌المنفعه پرداخت («عظمةالسلطان حسین‌الاول»، ص 270ـ271؛ زکی‌فهمی، ص20؛ عیسی، ص90ـ95). حسین کامل معتقد بود برای اصلاح نظام کشاورزی و توسعه آن، تشکیل اتحادیه‌های زراعی ضروری است. از این‌رو، انجمن کشاورزی خدیوی (الجمعیة الخدیویة الزراعیة) را تأسیس نمود که بعدها وزارت کشاورزی شد. در 1327، ریاست مجلس شورای قوانین (مجلس شوری القوانین) و مجمع عمومی (الجمعیة العمومیة) را، که هر دو در 1300 تأسیس شده بودند، برعهده گرفت. در 1327، انگلستان که سهام‌دار عمده کانال سوئز بود، خواستار تمدید قرارداد استفاده از این کانال به‌مدت چهل سال دیگر شد. اختلاف بین موافقان و مخالفان این طرح بالا گرفت. مجمع عمومی، به ریاست حسین کامل و با اکثریت آرا، با این طرح مخالفت نمود. اما سرانجام، به علت تشدید اختلافات، حسین کامل از سمت خود استعفا داد. پس از آن، ریاست جمعیت خیریه اسلامی (الجَمعیة الخیریة الاسلامیة) را برعهده گرفت و در جمعیت امدادرسانی برای کاهش دردهای دردمندان (جمعیة الاِسْعاف لِتَخفیف آلامِ المُصابین) نیز به فعالیت پرداخت («تاریخ السلطة النیابیة فی الحکومة المصریة»، ص210ـ211؛ زکی‌فهمی، ص 21؛ «عظمةالسلطان حسین الاول»، ص 272).با آغاز جنگ جهانی اول (1914ـ1918)، مصر که قسمتی از دولت عثمانی به شمار می‌رفت و اشغال آن به دست نیروهای انگلیسی، موقت بود؛ به دستور دولت انگلستان در 12 رمضان 1332، یعنی یک روز بعد از اعلام جنگ به آلمان، وادار شد تا مناسبات خود را با همه کشورهایی که دشمن بریتانیا به شمار می‌آمدند، قطع کند. در ذیحجه 1332، به محض ورود دولت عثمانی به جنگ، انگلیسیها در مصر حکومت نظامی اعلام کردند و بسیاری از جراید ملی توقیف یا سانسور شدند (محمد صبری، ص 238ـ239؛ رافعی، ج 1، ص 12ـ14). هم‌زمان با آغاز جنگ عثمانی و انگلستان، مناسبات مصر و دولت عثمانی به طور رسمی قطع شد. ورود عباس حلمی دوم* (حک : 1310ـ1332) به مصر، که از رمضان 1332 در استانبول بود، به سبب گرایش او به حکومت عثمانی و حمایتهایی که از جنبشهای ملی‌گرا بر ضد دولت انگلستان می‌کرد، ممنوع شد و انگلستان او را از حکومت مصر خلع کرد. در 29 محرّم 1333، جدایی مصر از دولت عثمانی و وابستگی آن به انگلستان اعلام شد. انگلیسیها حسین کامل را در اول صفر 1333 به سلطنت مصر رساندند. وی اولین حاکم مصر پس از خدیویها بود که انتصابش از سوی دولت عثمانی صورت نمی‌گرفت؛ بنابراین، به جای لقب خدیو لقب سلطان به وی دادند (جانکووسکی، ص 226ـ245؛ رافعی، ج 1، ص 18ـ19؛ منسفیلد، ص 207؛ هند اسکندرعَمّون، ص 229؛ واتیکیوتیس، ص 243ـ247).اعلام تحت‌الحمایگی، نفوذ زیاد انگلستان در مصر و جنگ این کشور با عثمانی، نارضایی و مخالفت مردم مصر را در پی‌داشت. تشکیل دولت حسین رشدی‌پاشا نیز، که به دستور حسین کامل و تأیید دولت انگلستان صورت گرفت، به نظر بسیاری از مردم، صرفآ ابزاری برای اجرای مقاصد انگلیسیها بود (بدراوی، 2000، ص 116ـ119؛ رافعی، ج 1، ص30ـ31).برقراری حکومت نظامی در مصر به فرمان انگلستان و به‌کارگیری نیروی کار و امکانات کشور در جنگ، زندگی مردم را دشوار کرده بود. فقر و گرسنگی سبب شد تا به‌تدریج جنبشهای استقلال‌طلب تقویت شود (لاپیدوس، ص 623؛ بدراوی، 1996، ص 7، 16ـ17). در 22 جمادی‌الاولی 1333، شخصی به نام محمد خلیل در قاهره به جان سلطان حسین کامل سوءقصد کرد که نافرجام ماند. در 26 شعبان 1333 نیز در اسکندریه بمبی به سوی وی پرتاب کردند که منفجر نشد. محاکمه عاملان این‌دو سوءقصد نشان داد که این اشخاص با انگیزه‌های ملی و دینی دست به این اقدام زده بودند و وابسته به هیچ حزب یا گروهی نبودند (بدراوی، 2000، ص 119ـ130؛ زکی‌فهمی، ص 22؛ رافعی، ج 1، ص 34).اعلام حمایت حسین کامل از دولت انگلستان و پشتیبانی مصر از این کشور در جنگ با عثمانی، سبب شد دولت عثمانی چندین بار به مصر حمله کند. در 18 ربیع‌الاول 1333، سلطان حسین کامل با کمک نیروهای انگلیسی، حمله نیروهای عثمانی به کانال سوئز را دفع کرد. حمله دوم نیروهای عثمانی به شبه‌جزیره سینا در 4 شوال 1334 صورت گرفت، اما این بار هم آنان با شکست سنگینی مواجه شدند و عقب‌نشینی کردند. در محرّم 1334 سیداحمد شریف سَنوسی*، رهبر طریقت سنوسیه*، با حمایت و تحریک عثمانیها به مرزهای غربی مصر حمله کرد که حسین کامل، به کمک نظامیان انگلیسی، او را نیز شکست داد (درینیک، ص 67؛ عبدالعظیم رمضان، ص 44ـ 46؛ رافعی، ج 1، ص 36ـ38). در 6 ربیع‌الآخر 1334، علی‌بن دینار، سلطان منطقه دارفور در سودان، با حمایت عثمانیها و سنوسیها شورش کرد. چون سودان در آن زمان با نظارت مشترک انگلیس و مصر اداره می‌شد، حسین کامل سپاهی به این منطقه فرستاد و توانست در 19 رجب 1334 او را شکست دهد (رافعی، ج 1، ص 38ـ39؛ عبدالعظیم رمضان، ص 47).حسین کامل در زمان سلطنت خود، بسیاری از ساختارهای اداری پیشین مصر را تغییر داد و بعضی از مناصب آن زمان را حذف کرد. از مهم‌ترین اقدامات او تغییرات گسترده در نظام آموزشی بود. حسین کامل با الگو گرفتن از غرب، تحصیلات ابتدایی را همگانی کرد و با احداث مدارس در سراسر مصر، تلاش کرد امکان تحصیل را برای همه طبقات فراهم کند (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ «تعمیم التعلیم الاوّلی فی القُطر المصری»، ص 853ـ854). با وجود اینکه مناسبات حسین کامل با انگلیسیها دوستانه و مستحکم نبود و او می‌کوشید چهره‌ای ملی و محبوب از خود نشان دهد، اما مردم او را آلت دست انگلیس می‌دانستند (د.اسلام، همانجا؛ رافعی، ج 1، ص 35ـ36).در اواسط ذیحجه 1335، سلطان حسین کامل به‌شدت بیمار شد. او پسرش، کمال‌الدین حسین، را به جانشینی خود معرفی کرد، اما کمال‌الدین از پذیرش این سمت خودداری ورزید و در نتیجه، برادرش احمد فؤاد، که مورد حمایت دولت انگلستان بود، جانشین کرد. حسین کامل در 21 ذیحجه 1335 درگذشت («وداع سلطان و استقبال سلطان»، ص 148ـ150؛ الهلال، سال 26، ش 2، محرّم 1336، ص 202ـ205؛ عباس حلمی دوم، ص 12).منابع : «تاریخ السلطة النیابیة فی الحکومة المصریة»، الهلال، سال 18، ش 4 (ذیحجه 1327)؛ «تعمیم التعلیم الاولی فی القطر المصری»، همان، سال 25، ش10 (رمضان 1335)؛ ژان پیر درینیک، خاورمیانه در قرن بیستم، ترجمه فرنگیس اردلان، تهران 1368ش؛ عبدالرحمان رافعی، ثورة سنة :1919 تاریخ مصر القومی من سنة 1914 الی سنة 1921، قاهره 1374/ 1955؛ زکی‌فهمی، صفوة العصر فی تاریخ و رسوم مشاهیر رجال مصر من عهد ساکن‌الجنان محمدعلی باشا الکبیر، قاهره 1995؛ عبدالعظیم رمضان، «الجیش المصری فی ظل الاحتلال البریطانی (1882ـ1919)»، السیاسة الدولیة، ش 29 (یولیو 1972)؛ «عظمة السلطان حسین الاول: سیرته و اعماله و مناقبه»، الهلال، سال 23، ش 4 (صفر 1333)؛ صلاح عیسی، الثورة العُرابیة، بیروت 1972؛ محمد صبری، تاریخ مصر من محمدعلی الی العصر الحدیث، قاهره 1411/1991؛ «وداع سلطان و استقبال سلطان: السلطان حسین کامل‌الاول»، الهلال، سال 26، ش 2 (محرّم 1336)؛ هند اسکندر عَمّون، تاریخ مصر، فجاله، مصر 1341/1923؛Abbas Hilmi II, Khedive of Egypt, The last Khedive of Egypt, tr. and ed. Amira Sonbol, Reading 1998; Malak Badrawi, Isma`il Sidqi (1875-1950): pragmatism and vision in twentieth cetury Egypt, Richmond, Surrey 1996; idem, Political violence in Egypt 1910-1924: secret societies, plots and assassinations, Richmond, Surrey 2000; EI2, s.v. "Husayn Kamil" (by P.J. Vatikiotis); James Jankowski, "Ottomanism and Arabism in Egypt: 1860- 1914", The Muslim world, LXX, nos. 3- 4 (July-Oct. 1980); Ira M. Lapidus, A history of Islamic societies, Cambridge 1991; Peter Mansfield, The British in Egypt, London 1971; Panayiotis J. Vatikiotis, The modern history of Egypt, London 1976.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 13
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده