حسینپاشا، نام چندتن از صاحبمنصبان عثمانی.1) حسین پاشا، دَلی، از وزیران و فرماندهان عثمانی در سده یازدهم. او احتمالاً در ینیشهر، واقع در شمالشرقی بورسه، به دنیا آمد و بعدها به جرگه «زُلْفْلی بالطهجیلر» (تبرداران زلفدار) پیوست (رجوع کنید به اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 1، ص 328). وی بهسبب پهلوانیاش در زمره مقربان سلطان مراد چهارم (حک : 1032ـ1049) درآمد و به دلی (دیوانه) ملقب گردید و سپس به منصب میرآخوری رسید (ثریا، ذیل همین مادّه؛ دانشمند، ج 3، ص400؛ نعیما، ج 6، ص 399ـ401).حسینپاشا چنان مورد توجه مراد چهارم قرار گرفت که در 1044 با اینکه رتبه وزارت داشت، به منصب قپودان دریایی (دریاسالاری) نیز گمارده شد (ثریا، همانجا). وی در لشکرکشی مراد چهارم به ایران شرکت داشت و با مهارت خود در توپچیگری در فتح قلعه ایروان، توجه سلطان را بیش از پیش جلب کرد (صولاقزاده محمد همدمی، ص 756ـ757؛ نعیما، ج 3، ص 255). حسینپاشا در 1045 به حکومت مصر منصوب گشت (صولاقزاده محمد همدمی، ص763؛ پچوی، ج 2، ص 494)، اما پس از چندی، بهسبب ارتکاب بعضی اعمال غیرمشروع، به استانبول احضار و در آنجا زندانی شد و پس از مصادره اموالش آزاد گردید. با این حال، اندکی بعد نفوذ و اعتبار پیشین را به دست آورد و بار دیگر رتبه وزارت گرفت و بیگلربیگی* آناطولی شد (نعیما، ج 3، ص 331؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل همین مادّه). او در لشکرکشی به بغداد، که به انعقاد عهدنامه زَهاب* انجامید، نقش مؤثری داشت. در بازگشت از بغداد، سلطان عثمانی او را به عنوان مشاور به استانبول برد و او، پس از چندی، قائممقام صدراعظم شد (نعیما، ج 3، ص 422؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 1، ص 206). با جلوس سلطان ابراهیم در 1049، حسینپاشا از مقامش عزل و برای دومین بار به قپودان دریایی منصوب گردید (ثریا، همانجا). وی مأمور سرکوب دزدان دریایی روس و قزاق در دریای سیاه شد و در این لشکرکشی، سی فروند کشتی آنها را تصرف کرد. وی همچنین به طور پیاپی به حکومت بوسنه (1051)، بغداد (محرّم 1054) و بُدین (شعبان 1054) منصوب گردید (اوزون چارشیلی، ج 3، ص 329ـ330؛ د. اسلام، همانجا).مهمترین خدمت دلیحسینپاشا محاصره جزیره کرت در 1054/ 1644 بود که در تصرف جمهوری ونیز قرار داشت (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال، ج 5، ص 393ـ402). پس از به دست گرفتن فرماندهی کل کرت، شهر رسمو را پس از محاصرهای چهل روزه، در شوال 1056/ نوامبر 1646 گرفت. سپس کلیسایی را در آن شهر به نام سلطان ابراهیم مسجد کرد و مدرسه و حمامی هم به نام خود بنا نمود (همان، ج 5، ص 401ـ403؛ دانشمند، ج 3، ص 401ـ403). با اینکه فتح کرت در زمان حسینپاشا میسر نشد، دانشمند (ج 3، ص 425ـ426) در بیان این حادثه، او را قهرمان و غازی خوانده است.حسینپاشا در 1066 به صدراعظمی برگزیده شد، اما پیش از اینکه خاتم وزارت به دستش برسد، درنتیجه دسیسههای درباری، عزل گردید (نعیما، ج6، ص 144؛ ثریا، همانجا). محمدپاشا، وزیر جدید، حسینپاشا را به اتهام بیکفایتی، از فرماندهی کرت برکنار و به استانبول احضار کرد. سپس محمدپاشا درصدد گرفتن فتوای قتل حسینپاشا برآمد اما شیخالاسلام وقت از دادن فتوا خودداری کرد. وی با حمایت مادر سلطان، برای سومین بار به مقام قپودان دریایی رسید (نعیما، ج 6، ص 338ـ339) و در 1069 بیگلربیگی رومایلی شد، اما چندان در این مقام باقی نماند و در پی شکایت قاضی فِلبه، به بهانه طلب جریمه حسینپاشا از مردم، حسینپاشا به استانبول فرا خوانده شد و در ربیعالاخر 1069 زندانی و اعدام گردید (همان، ج 6، ص 397ـ399؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 1، ص340ـ342).2) حسینپاشا، کوچک، دریاسالار عثمانی در اوایل سده سیزدهم. وی غلامی گرجی یا چَرکَسْ* بود که اربابش، ابراهیمپاشای سلاحدار، در 1181 او را به سلطان مصطفای سوم معرفی کرد. حسینپاشا در دربار عثمانی (رجوع کنید به پاکالین، ج 1، ص 533ـ534) تربیت یافت و در همانجا با شاهزاده سلیم ــکه برادر رضاعیاش بودــ بزرگ شد و به دایهزاده/ طایهزاده شهرت یافت (دانشمند، ج 4، ص540؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل همین مادّه). حسینپاشا بهسبب کوچکی جثهاش، به کوچک (کوچوک/ کُچوک) ملقب شد (د. اسلام، چاپ اول، ذیل همین مادّه). در 1203، به عنوان پیشکار سلطان سلیم سوم و سپس در مقام خادمِ «خانه خاصه» (محل نگهداری خرقه سعادت، منتسب به پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم؛ رجوع کنید به پاکالین، ج 1، ص 729) بهکار مشغول شد. چند ماه بعد هم به مقام باشجوخهدار/ باشچوقدار رسید (همان، ج 1، ص 162).حسینپاشا از حامیان تشکیل نظام جدید در عثمانی و معتمد سلطانسلیم سوم بود. درنتیجه ، در 1206 به مقام قپودان دریایی منصوب گردید (دانشمند، ج 4، ص 74؛ د. اسلام، چاپ دوم، همانجا). سال بعد، وی با اسماءسلطان، دختر سلطانعبدالحمید اول، ازدواج کرد (د.ا.د.ترک، ذیل همین مادّه) و به این مناسبت لقب داماد هم گرفت (رجوع کنید به دانشمند، ج 4، ص 488). حسینپاشا در طول خدمتش در نیروی دریایی، نخست برای سرکوب عثمان پاسبان اوغلو* اقدام کرد ولی از عهده او برنیامد و باب عالی* را به مصالحه با وی و به رسمیت شناختن حکومت نیمهمستقل عثمان در ودین (شمالغربی بلغارستان) متقاعد کرد (جودتپاشا، ج 7، ص 95؛ د. اسلام، همانجا؛ نیز رجوع کنید به شاو، ج 1، ص 267).در حمله ناپلئون بناپارت به مصر، سلیم سوم برای بازستاندن مصر، به فرانسه اعلام جنگ داد و با انگلستان و روسیه همپیمان شد. حسینپاشا با نیروهایش به انگلیسیها ملحق شد و در 1216/1801 فرانسویان شکست خوردند و مجبور به ترک قاهره شدند و حسینپاشا دومین فاتح مصر شناخته شد (جودتپاشا، ج 6، ص 232، ج 7، ص 126ـ127؛ دانشمند، ج 4، ص 79ـ80؛ د.اسلام، همانجا). پس از آن، وی به خواست سلطانسلیم سوم، به اصلاح و نوسازی نیروی دریایی پرداخت (هامر ـ پورگشتال، ج 7، ص 45ـ46؛ جودتپاشا، ج 6، ص 143؛ یوجل و سویم، ج 4، ص 98)؛ از اینرو بانی دریانوردی جدید عثمانی بهشمار میآید (د.اسلام، همانجا). آخرین اقدام او فراهمآوردن زمینهای برای دوستی مجدد با فرانسویان و خروج انگلیسیان از مصر در 1218/1803 بود (آقشین، ص 82؛ د.ا.د.ترک، همانجا). حسینپاشا در 1218/ 1803 در 46 سالگی، براثر سل، درگذشت و در جوار مقبره مهرشاه والدهسلطان در ایوب (در استانبول) دفن گردید (د.ا.د.ترک، همانجا).3) حسینپاشا، مِزهمورته، راهزن دریایی الجزایری و بعداً دریاسالار عثمانی. از خاستگاه و حوادث اوایل زندگی او اطلاعی در دست نیست. احتمالاً در مایورکا (میورقه) بهدنیا آمد. گویا در جوانی در جنگی با اسپانیاییها، بر اثر زخمی مهلک، مرده پنداشته شد و به همین مناسبت به مزهمورته (نیمهجان) ملقب گردید (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل همین مادّه). در 1085، او دزد دریایی بود، اما بهتدریج از شخصیتهای مهم الجزایری شد و به امور ینیچریها پرداخت و به آغا (رجوع کنید به آقا*) ملقب گردید. از آن پس در جنگهای زیادی در دریای مدیترانه شرکت کرد (همانجا). در 1094/1683 داییبابا حسن، رئیس ینیچریها و رقیب حسینآغا، او را به گروگان به ناوگان دریایی فرانسه، که بندر الجزایر را به توپ بسته بود، تحویل داد. در مدت گرفتاری، حسینآغا به دریاسالار دوکن، فرمانده ناوگان فرانسوی، قول داد در صورت آزاد شدن، شرایط صلح فرانسویان را بپذیرد. اما پس از رها شدن، نخست داییبابا را به قتل رساند، سپس به ناوگان فرانسویان حمله برد و آنان را به عقبنشینی وادار کرد (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 299ـ300؛ د.اسلام، همانجا). پس از آن، از عثمانیان اطاعت کرد و از طرف باب عالی، بیگلربیگی الجزایر گردید و عنوان پاشا یافت. حسینپاشا حدود پنج سال عنوانهای دایی (رئیس ینیچریها) و بیگلربیگی (والی) را باهم داشت. وی در 1097/ 1686، به مقابله با ونیزیها، که شبهجزیره موره در جنوب یونان را تصرف کرده بودند، شتافت و دو سال بعد با فرانسویانی که الجزایر را بمباران کردند، مقابله نمود. وی در 1100 قپودانپاشا* شد، اما پیش از آنکه این حکم قطعی شود، شورشی برضد او در الجزایر روی داد و حسینپاشا به تونس گریخت و منصب او به شخص دیگری سپرده شد (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا). وی در 1101 قپودان پاشای دانوب شد و ودین و سراسر ساحل راست دانوب به دست عثمانیان افتاد (دانشمند، ج 3، ص 470).حسینپاشا در دهه پایانی زندگی خود در جنگهای زیادی با نیروی دریایی ونیز شرکت کرد و در بیشتر آنها پیروز شد و به مقام قپودانپاشایی ارتقا یافت (یوجل و سویم، ج 3، ص 231؛ یورگا، ج 4، ص 228). واپسین مأموریت مزهمورته، پس از عهدنامه کارلوویتس (قرارداد صلح بین عثمانی و اتریش رجوع کنید به ادامه مقاله) و به منظور سرکوب دزدان دریایی مدیترانه بود. حسینپاشا در 1113 درگذشت (رجوع کنید به سامی، ذیل همین مادّه؛ ثریا، ذیل «حاجحسینپاشا (مزهمورطه)»؛ دانشمند، ج 3، ص 486).وی گذشته از پیروزیهایی که در جنگهای دریایی نصیب عثمانی کرد، بهسبب تدوین قانوننامهای برای اداره امور بحریه*، مورد احترام بود.4) حسینپاشا، عموجهزاده، صدراعظم و از خاندان کوپریلی. تاریخ تولد او به درستی مشخص نیست، اما باتوجه به اینکه در هنگام مرگش در 1114، شصت سال داشته، به احتمال بسیار در 1054 به دنیا آمده است (رجوع کنید به عثمانزاده، ص 124ـ 125). نام پدرش در بیشتر منابع حسنآغا ضبط شده، اما ظاهراً اسم پدر او مصطفی بوده است (رجوع کنید به کینراس، ص 365؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 444). لقب عموجه/ عمجه/ آموجه (عموزاده) در زمان صدارت عموزادهاش، فاضل احمدپاشا، به وی داده شد (اوزون چارشیلی، همانجا؛ یوجل و سویم، ج 3، ص 226). وی در دومین محاصره وین (1094/ 1683)، که به شکست سخت عثمانیان انجامید، شرکت داشت و در پی آن، مغضوب گردید و مدتی در زندان بود. بعد با عنوان بیگلربیگی شهرزور از استانبول تبعید شد (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 444ـ445). سپس در مناصبی چون محافظ چارداق/ چارطاق، محافظ سدالبحر (بوغاز حصار)، و قائممقام صدراعظم، در استانبول خدمت کرد (ثریا، ذیل همین مادّه؛ )تاریخ عثمانی بینام (، گ 146پ). پس از گرفتن جزیره ساقِز/ خیوس از ونیزیها، وی در اوایل 1106 به دریاسالاری و سپس به حکومت ادرنه و ساقِز و بعد به حکومت قرهمان رسید و در 1108/1696 به حکومت بلگراد منصوب شد (اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 445؛ ثریا، همانجا؛ د.ا.د.ترک، ذیل «عموجهزاده حسینپاشا»). پس از اینکه در 1109/ 1697 عثمانیان در سومین لشکرکشی به وین از نیروهای اتریشی شکست خوردند و صدراعظم محمدپاشا، ملقب به الماس، کشته شد، سلطان مصطفای دوم حسینپاشا را به سبب کاردانیاش به صدراعظمی برگزید. اما او خاتم صدارت را در صورت داشتن استقلال در کار پذیرفت ()تاریخ عثمانی بینام (، گ 138پ، 142ر؛ یوجل و سویم، همانجا؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش2، ص 445ـ446). وی که به ضعف دولت عثمانی و بیثمر بودن لشکرکشیهای پرهزینه و پرتلفات بهخوبی پیبرده بود، با دولت اتریش، که از جنگ با عثمانی و فرانسه فرسوده شده بود، در 1110/1699 در شهر کارلوویتس قرارداد صلح بست (یوجل و سویم، ج 3، ص 236ـ237؛ هامر ـ پورگشتال، ج 6، ص 641ـ 649؛ چنار، ص 293ـ296). سپس به اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و اداری اقدام کرد، اما بهسبب مخالفتهای محافظهکاران، که اصلاحات را به ضرر خود میدانستند، اقدامات حسینپاشا توفیقی پیدا نکرد (اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 1، ص1ـ10؛ کینراس، ص 373ـ379). افزون بر آن، مداخله روزافزون شیخالاسلام فیضاللّه افندی (مقتول در 1115) در امور حکومتی، عرصه کار را بر حسینپاشا تنگ کرد. سرانجام حسینپاشا بیمار شد و در 1114 خاتم صدارت را پس داد (اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 1، ص 15ـ 16؛ یوجل و سویم، ص 245ـ250) و پس از چندی، در ملک خصوصی خود در سیلیوری درگذشت (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل همین مادّه).حسینپاشا عموجهزاده به طریقت مولویه* تعلقخاطر داشت و حامی علمای زمان خود بود. مصطفی نعیما* (متوفی 1128) تاریخی شش جلدی را به نام او تألیف کرد و نام کتابش را به احتراموی، تاریخ نعیما : روضةالحسینفی خلاصةاخبارالخافقین گذاشت (اوزون چارشیلی، ج 4، بخش 1، ص 447ـ 448). حسینپاشا مجتمعی متشکلاز مسجد و مکتبخانه و چند حجره در سَراجخانهباشی استانبول بنا کرد که امروزه موزه آثار هنری ترک است. افزون بر این، بناهای دیگری در استانبول و ادرنه ساخت، که از آن جمله است ویلایی به نام عموجهزاده یالیسی که بین آناطولیحصار و قانلیجه قرار دارد و قدیمترین نمونه معماری چوبی استانبول بهشمار میرود (د.اسلام، همانجا).منابع : محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ احمد جودتپاشا، تاریخ جودت، استانبول 1309؛ شمسالدینبن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ صولاقزاده محمد همدمی، صولاقزاده تاریخی، استانبول 1297؛ احمد تائبعثمانزاده، حدیقة الوزرا، استانبول 1271، چاپ افست فرایبورک 1969؛ پاتریک بالفور کینراس، قرون عثمانی (ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی)، ترجمه پروانه ستاری، تهران 1373ش؛ مصطفی نعیما، تاریخ نعیما، ]استانبول[ 1281ـ1283؛Sina Aksin, "Siyasal tarih", in Turkiye tarihi, ed. Sina Aksin, vol.3, Istanbul 1990; Anonim Osmanli tarihi: 1099-1116/ 1688-1704, ed. Abdulkadir Ozcan, Ankara: Turk Tarih Kurumu, 2000; Huseyin cinar, "Osmanlilar ve dunya (1600-1800)", in Tarih el kitabi: Selcuklular'dan bugune, ed. Ahmet Nezihi Turan, Ankara: Grafikler Yayinlari, 2004; Ismail Hami Danismend, Izahli Osmanli tarihi kronolojisi, Istanbul 1971-1972; EI1, s.v. "Husain Pasha" (by J.H. Mordtmann); EI2, s.vv. "Husayn Pasha (Deli)" (by Ismet Parmaksizoglu),"Husayn Pasha (`Amudja- zade)" (by Orhan F. Koprulu), "Husayn Pasha (Kucuk)" (by Munir Aktepe), "Husayn Pasha (Mezzomorto)" (by C.Orhonlu); Joseph von Hammer - Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; Nicolae Iorga, Osmanli Imparatorlug(u tarihi, tr. Nilufer Epceli, Istanbul 2005; Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972; Ibrahim Pecevi, Pecevi tarihi, tr. Murat Uraz, Istanbul 1968-1969; Stanford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; TDVIA, s.vv. "Amcazade Huseyin Pasa" (by Munir Aktepe), "Huseyin Pasa, Kucuk" (by Nejat Goyunc); Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, Ankara, vol.3, 2003, vol.4, pt.1, 1995; Yasar Yucel and Ali Sevim, Turkiye tarihi, Ankara 1990- 1992.