حسن دِهلَوی، نجمالدین حسنبن علاء سَجزی، از شاعران پارسی گوی هندوستان در قرن هفتم و هشتم. بنابر قراین موجود و باتوجه به سال تنظیم کتاب فوائدالفؤاد، وی احتمالاً در میانه قرن هفتم (ح 649ـ650) بهدنیا آمده است (صفا، ج 3، بخش 2، ص 819). بنابر اظهار خود او در یکی از قصایدش (ص 543)، زادگاه وی بَداؤُن، و محل پرورش و زندگی اش دهلی بوده است. در تذکرهها از او با نام «امیرحسن» و «خواجه حسن» یاد شده است (رجوع کنید به میرخورد، ص 318؛ دولتشاه سمرقندی، ص 247؛ غلام سرور لاهوری، ج 1، ص 344؛ آفتاب رای لکهنوی، بخش 1، ص 198). وی ظاهراً به دلیل سید بودنش، لقب امیر گرفته و خود نیز در یکی از قصایدش (ص 516) صریحاً به این مطلب اشاره کرده است.به نظر می رسد پدر حسن، علاء سجزی، از سجستان بوده است، اما نویسنده تاریخ فرشته (ج 2، ص 394) نام پدر او را علایی سنجری دانسته و در برخی از تذکرهها نیز سنجری ذکر شده است (رجوع کنید به میرخورد، همانجا؛ لودی، ص 48؛ غلام سرور لاهوری، همانجا). انتساب پدر وی به سنجر، با سید بودنِ حسن توافق و تناسب ندارد و بنابر قراین کهن، نام پدر حسن، علاء سجزی بوده است (رجوع کنید به صفا، ج 3، بخش 2، ص 817ـ819). ظاهراً برخی تذکرهنویسان نام او را با نام خواجه معینالدین حسن سنجری (متوفی 633)، از مشایخ سلسله چشتیه* هند، خلط کردهاند (صفا، ج 3، بخش 2، ص 817ـ818). گذشته از دیوانِ حسن دهلوی، کهنترین مأخذ درباره او، سخنان دوستش ضیاءالدین بَرَنی*، نویسنده تاریخ فیروزشاهی، است که عیناً در نفحاتالانس جامی نقل شده است. وی بر درویش مسلکی و آزادگی و ادب و نیک سیرتی حسن تأکید کرده است (رجوع کنید به جامی، 1386ش، ص 608).حسن از مریدان سلطانالمشایخ هند، نظامالدین اولیاء* (متوفی 725 یا 726)، بود و کتابی از ملفوظات شیخ خود، به نام فوائدالفؤاد، نوشته که نخستینبار در هند به چاپ رسیده است (میرخورد؛ لودی، همانجاها). حسن ظاهراً در میانسالی به اهل طریق پیوسته است. درباره چگونگی پیوستن او به حلقه مریدان شیخنظامالدین اولیاء داستانهایی نقل شده است (رجوع کنید به دولتشاه سمرقندی، ص 248؛ فرشته، ج 2، ص 394؛ حسینی سنبهلی، ص 93ـ94؛ لودی، ص 48ـ49).حسن از معاصران امیرخسرو دهلوی بود و بهگفته ضیاءالدین برنی ــ که دوستِ مشترک آن دو بوده است ــ وی با امیرخسرو دوست بوده و آمدوشد داشته است (رجوع کنید به جامی، 1386ش، همانجا). در دیوان حسن و امیرخسرو اشعاری هموزن و همقافیه وجود دارد که ظاهراً آنها را به استقبال یکدیگر سرودهاند یا به شعر یکدیگر پاسخ دادهاند (رجوع کنید به حسن دهلوی، دیباچه محوی، ص 89). به گفته امیرعلیشیرنوائی (ص 356)، آن دو باهم رقابت داشتند و برخی نیز گفتهاند امیرخسرو دلباخته حسن بود و حسن به واسطه محبت امیرخسرو، به جمع مریدان نظامالدین اولیاء پیوست (رجوع کنید به همان، ص 357؛ انصاری کازرونی، ص 69؛ آفتاب رای لکهنوی، همانجا).پادشاهان و شاهزادگان و امیران هند به حسن توجه داشتند و او نیز برخی از آنان را مدح گفته است (غلام سرور لاهوری، همانجا؛ برای نمونه رجوع کنید به حسن دهلوی، ص 566ـ569، 574ـ575، 619ـ621). بیشتر مدایح او درباره علاءالدین محمد خلجی (حک: 695ـ715) است (برای نمونه رجوع کنید به حسن دهلوی، ص 470ـ471، 481ـ484، 559ـ562، 571). حسن در پایان عمر، به فرمان سلطان محمد تغلقشاه (حک: 720ـ725)، به همراه سلطان به دیوگیر یا دولتآباد رفت. وی در همانجا درگذشت (فرشته، ج 2، ص 394؛ امین احمد رازی، ج 1، ص 367؛ غلام سرور لاهوری، همانجا). تذکرهنویسان تاریخ وفات او را، به اختلاف، از 736 تا 738 ضبط کردهاند (رجوع کنید به غلام سرور لاهوری؛ آفتاب رای لکهنوی، همانجاها؛ صفا، ج 3، بخش 2، ص 823). برخی نیز وفات او را در 707 دانستهاند (صدیق حسنخان، ص 113؛ لودی، ص 49)، که درست نمی نماید.حسن دهلوی، همچون امیرخسرو دهلوی، از فارسی سرایان توانا و نامدار هندوستان بود. اشعارش موردتوجه پادشاهان، و در میان فارسیزبانان هند و ایران متداول و بر زبانها جاری بود (دولتشاه سمرقندی، ص 248ـ249؛ امین احمد رازی، همانجا). شهرت حسن بیشتر به دلیل غزلیات روان و لطیف اوست که یادآور غزلیات سعدی است. حسن دهلوی در دیوانش اشاره کرده که در سخنوری از سعدی متأثر بوده (مثلاً رجوع کنید به ص 93، 100، 243، 350)، در چند مورد نیز از اشعار سعدی استقبال کرده است (رجوع کنید به حسن دهلوی، دیباچه محوی، ص 86ـ88). حسن نزد اهل هند به «سعدی هندوستان» شهرت داشت (امین احمد رازی، همانجا؛ حسینی سنبهلی، ص 94). شیوه او در غزلسرایی همان شیوه سهل ممتنع سعدی است. غزلیاتش عاشقانه و عارفانه است و ویژگیهای سبک عراقی را دارد، چنانکه چهره معشوق در آنها واضح نیست و سرشار از تصویرهای بدیع و سخنان ظریف است (برای نمونه رجوع کنید به حسن دهلوی، ص 82ـ83). از ویژگیهای بارز غزلهای حسن، مردّف بودن آنهاست، گاه ردیفها طولانی و خود یک جمله هستند، همچون: «امشب آن شب است» (رجوع کنید به همان، ص 39) و «گو همچنان باش» (رجوع کنید به همان، ص 211). جامی در بهارستان (ص 106) «قافیههای تنگ و ردیفهای غریب و بحرهای خوش آیند» را از ویژگیهای غزلیات او شمرده است. قصاید او یا صبغه عرفانی دارد و در توحید یا مدح پیامبر صلی اللّهعلیهو آلهوسلم است یا در مدح سلاطین هند (برای نمونه رجوع کنید به ص 433، 446، 547). حسن در همه قالبهای شعر فارسی، از جمله مثنوی، ترکیببند، ترجیعبند، مستزاد، قطعه و رباعی طبعآزمایی کرده است. او برای مدح از قالبهای رباعی و قطعه و مثنوی هم بهره برده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 428ـ429، 593). مثنویهای او همچنین شامل حکایتهای منفرد و مطالبی درباره برخی واقعههای دوران اوست و یک مثنوی عاشقانه به نام عشقنامه نیز سروده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 571، 584، 590). عشق و شور و تعب در بیشتر اشعار او آشکار است و در دیوانش، گذشته از سعدی، گاه به اشعار خاقانی شروانی* نیز نظر دارد (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 25، 544).از میان شاعران فارسیگوی، بیش از همه شیخ کمال خجندی* از حسن دهلوی متأثر بوده، چنان که برخی از گذشتگان او را «دزد حسن» نامیدهاند (رجوع کنید به جامی، 1367ش، همانجا؛ خواندمیر، ج 3، ص 549). دیوان حسن سجزی دهلوی به کوشش مسعودعلی محوی در 1352 در حیدرآباد دکن چاپ شده و در تهران نیز به کوشش سید احمد بهشتی و حمیدرضا قلیچخانی در 1383ش منتشر شده است.فوائدالفؤاد، کتاب مشهور حسن دهلوی در عرفان و تصوف به فارسی، مشتمل بر سخنان و مواعظ پیرش، نظامالدین اولیاء، شامل پنج جلد است: جلد اول متضمن 34 مجلس، از 3 شعبان 707 تا 29 ذیحجه 708؛ جلد دوم متضمن 38 مجلس، از 29 شوال 709 تا 13 شوال 712؛ جلد سوم متضمن 17 مجلس، از 27 ذیقعده 712 تا 21 ذیحجه 713؛ جلد چهارم متضمن 67 مجلس، از 24 محرّم 713 تا 23 رجب 719؛ و جلد پنجم متضمن 32 مجلس، از 21 شعبان 719 تا 20 شعبان 722. حسن دهلوی پس از هر مجلس که به خدمت شیخ نظامالدین می رسید، سخنان او را، که شامل پندها و احادیث و حکایات مشایخ بود، یادداشت می کرد. این کتاب را محمد لطیف ملک تصحیح و منتشر کرده است (لاهور 1966). همان تصحیح، با حروفچینی مجدد و تصحیح برخی اغلاط جزئی و افزودن برخی فهرستها، به کوشش محسن کیانی (میرا) در 1376ش در تهران منتشر شده است. توفیق ه . سبحانی نیز تصحیح جدیدی از این کتاب عرضه کرده است (تهران 1385ش).منابع : آفتاب رای لکهنوی، تذکره ریاضالعارفین، چاپ حسامالدین راشدی، اسلامآباد 1355ـ1361ش؛ امیرعلیشیر نوائی، تذکره مجالس النفائس، ]ترجمه فارسی[، چاپ علی اصغر حکمت، تهران1363ش؛ امین احمد رازی، هفت اقلیم، چاپ جوادفاضل، تهران ]بی تا.[؛ ابوالقاسم بن ابی حامد انصاری کازرونی، مرقوم پنجم کتاب سلّمالسموات : در شرح احوال شعرا و چکامهسرایان و دانشمندان، چاپ یحیی قریب، تهران 1340ش؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، بهارستان، چاپ اسماعیل حاکمی، تهران 1367ش؛ همو، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدی، تهران 1386ش؛ حسنبن علی حسن دهلوی، دیوان، چاپ مسعودعلی محوی، حیدرآباد، دکن 1352؛ میرحسین دوست حسینی سنبهلی، تذکره حسینی، چاپ سنگی ]لکهنو 1292[؛ خواندمیر؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن 1319/1901، چاپ افست تهران 1382ش؛ صدیق حسنخان، شمع انجمن، چاپ سنگی بهوپال 1293؛ ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، ج 3، بخش 2، تهران 1378ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیا، کانپور 1332/1914؛ محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، گلشن ابراهیمی، چاپ سنگی بمبئی 1832؛ شیرعلیخانبن علی امجدخان لودی، تذکره مرآةالخیال، چاپ محمد ملک الکتاب شیرازی، بمبئی 1324؛ محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور 1357ش.