دُلدُل، نام اَستَر پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم. دلدل در لغت به معنای نوعی خارپشت است (خلیلبن احمد، ج8، ص8، ذیل «دل»؛ ابنمنظور، ذیل «دلل»؛ نیز ← دمیری، ج1، ص481). به نوشتة بسیاری از نویسندگان مسلمان، مُقَوقِس*، فرماندار هراکلیوس رومی در اسکندریه، در پاسخ دعوت پیامبر به پذیرش اسلام، هدایای مختلفی برای آن حضرت فرستاد، از جمله استری سفید یا شَهْباء (سفید آمیخته به سیاهی) بهنام دُلدُل (برای نمونه ← ابنسعد، ج1، ص491؛ طبری، سلسلة1، ص1783). بنابر برخی روایات دیگر، دلدل را فَروَةبن عَمرو جذامی، فرماندار قیصر روم در عَمّان/ امّان (اردن)، به پیامبر هدیه داده بود (← همانجاها). ظاهراً این اولین استری بود که مسلمانی بر آن سوار میشد و در نزد مردم عرب، تا آن زمان، استر دیگری شناخته نبود (← ابنسعد، ج1، ص134، 260، 491؛ طبری، همانجا). با اینکه ابنجوزی (ج1، ص293) روایات مربوطبه دلدل را موضوع دانسته، براساس روایات متعددِ شیعه و سنّی پیامبر استری به این نام داشته و در غزوة حُنَین بر آن سوار بودهاست (برای نمونه ← ابنسعد، ج2، ص150؛ خلیفةبن خیاط، ص52؛ طبری، سلسلة 1، ص1664؛ ابنبابویه، ج2، ص599؛ سرخسی، ج12، ص31؛ ابنحجر عسقلانی، ج6، ص57؛ مجلسی، ج10، ص5، ج16، ص97ـ98، 128).گفته شدهاست که دلدل نیز، همچون ذوالفقار* و زره و عمامة پیامبر، پس از رحلت ایشان به علی علیهالسلام رسید (ابنشهرآشوب، ج2، ص363؛ مجلسی، ج42، ص32؛ برای ادعای عباسبن عبدالمطلب دربارة مالکیت دلدل ← مَقریزی، ج7، ص148) و بعد از وی، به امامحسن و امامحسین علیهماالسلام و سپس به محمدبن حنفیه رسید. دلدل بعدها پیر و کور گردید و سرانجام مردی از بنیمَذْحِج او را کشت (← ابنشهرآشوب، ج1، ص218؛ ابناثیر، ج1، ص50؛ مجلسی، ج16، ص126؛ قس مقریزی، ج7، ص221، که دلدل را پس از امامعلی علیهالسلام، متعلق به عبداللّهبن جعفر دانستهاست؛ نیز برای روایاتی که براساس آنها دلدل تا زمان معاویه زنده بودهاست ← ابنسعد، ج1، ص491؛ ابنقتیبه، ص149). طبق روایتی دیگر، پیامبراکرم خود در غزوة حنین دلدل را به حضرت علی بخشید و از او پرسید چرا سوار اسب نمیشوی؟ علی پاسخ داد اسب برای تعقیب و فرار خوب است و من به کسی که بگریزد حمله نمیکنم و از حملة کسی فرار نمیکنم، بنابراین استر برای من کافی است (ابنشهرآشوب، ج3، ص343؛ مجلسی، ج42، ص59). گفته شده که امامعلی در جنگ جمل و نهروان بر دلدل سوار بودهاست (ابناعثم کوفی، ج1، ص114؛ ابنعساکر، ج4، ص231؛ مقریزی، همانجا).به دلدل، همچون دیگر نمادهای متعلق به حضرت علی در فرهنگ عامیانه مسلمانان، بهویژه شیعیان، بسیار توجه شده و دلدل ازجمله در قصههای عامیانه مذهبی، مثلاً در خاورنامه (ص25-26، 30، و جاهای دیگر)، بسیار نقش داشتهاست. امروزه نیز میتوان شمایلهای دلدل را بر دیوار زیارتگاههای هند و پاکستان دید. مردم این سرزمینها شمایلهای ارزانقیمت دلدل را میخرند و برای حصول خیر و برکت در خانههای خود میآویزند (شیمل ، ص25؛ دربارة برخی باورهای عامیانة دیگر راجع به دلدل ← دونالدسون، ص118، 150). بهزعم عوام، در برخی قدمگاهها نیز اثر پای دلدل دیده میشود (← ماسه، ج2، ص391).در شعر فارسی، مکرراً به دلدل اشاره شده (برای نمونه← ناصرخسرو، ص329؛ مسعود سعد سلمان، ص564؛ امیرمعزّی، ص325؛ سنایی، ص301، 419؛ سوزنی، ص114؛ انوری، ج1، ص4؛ خاقانی، ص308، 423؛ سیف فرغانی، ج2، ص102؛ ابنحسام، ص53، 130، 149، 204؛ وحشی بافقی، ص395ـ396) و در بسیاری موارد، بهصورت دلدلِ شهباء از آن یاد شدهاست (برای نمونه ← ناصرخسرو، ص29، 169، 565؛ خاقانی، ص135؛ عطار، ص730؛ ابنحسام، ص77). گاه امامعلی را شاه دلدلسوار (← سعدی، ص188) یا تازی دلدلسوار (ابنحسام، ص208) و خود دلدل را مَرکَب شیر خدا (← مولوی، ج3، ص159) خواندهاند. با واژة دلدل ترکیبهای متعددی در شعر فارسی ساخته شدهاست، ازجمله دلدلِ دِل (حلاج، ص56، 61، 145، 237، 242؛ خاقانی، ص696؛ مولوی، ج3، ص229؛ برای تشبیه دِل به دلدل ← مولوی، ج2، ص83)، دلدلْشتاب (سعدی، ص240) و دلدلْقامت (منوچهری، ص42). دلدل در ترانههای عامیانه بهطور چشمگیری ذکر شدهاست (برای نمونه ← امیرپازواری، ص192، 226،229: شاه دلدلسوار، ص254: شیر دلدلسوار؛ شکورزاده، ص507).در ادبیات ترکی نیز، نام دلدل همراه با نام حضرت علی ذکر شده و در بسیاری از سرودههای ترکی، علی شاه دلدلسوار خوانده شدهاست (← د.ا.د.ترک، ذیل مادّه، به نقل از ناظم). در برخی اشعار ترکی، دلدل و ذوالفقار در کنار هم ذکر شدهاند، مثلاً خیالیبیگ در بیتی، غمزة معشوق را به ذوالفقار و عاشق را که با شتاب درحال دویدن است، به دلدل تشبیه کردهاست (← همانجا). همچنین، دلدل در ادبیات ترکی مَرکَبی سریع و چابک معرفی شدهاست و ازهمینرو، شعرایی که قادر بودند بهسرعت مضامین نو بیافرینند و دارای حدّت ذهن بودند، به دلدل تشبیه شدهاند؛ چنانکه باقی و ناظم خود را دلدل چالاک نامیدهاند. نیز برخی شعرا خود را در میدان کلام به حضرت علی علیهالسلام، قلمشان را به ذوالفقار و سرعت نوشتن و سرودنشان را به دلدل تشبیه کردهاند (← همانجا).دلدل در داستانهای دینی عامیانة ترکها دربارة جنگهای حضرت علی، جایگاه ویژهای دارد. در این داستانها، دلدل شخصیتی هوشمند و نزدیک به انسان تصویر شدهاست و او را یار و معاون مهم و تأثیرگذار امامعلی دانستهاند، چنانکه در وصف جنگها، دلدل با سرعتی فوقالعاده و استعدادهای ویژه تصویر شدهاست که برای یاری امامعلی خودنمایی میکند (← همانجا).در بخشی از ادبیات ترکی بهنام رخشیّه، که مراکب پادشاهان و رجال مهم دولتی وصف شدهاند، از دلدل بسیار یاد شدهاست (← همانجا).منابع: ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت 1417/ 1996؛ ابناعثم کوفی، الفتوح، چاپ سهیل زکار، بیروت 1412/1992؛ ابنبابویه، کتابالخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1362ش؛ ابنجوزی، کتابالموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، ]بیروت [1403/1983؛ ابنحجر عسقلانی، فتحالباری بشرح صحیحالبخاری، مصر 1348، چاپ افست بیروت 1408/1988؛ ابنحسام، دیوان، چاپ احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک، مشهد 1366ش؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ یوسف بقاعی، قم 1385ش؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/1995ـ2001؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنمنظور؛ امیر پازواری، دیوان، تصحیح و ترجمه به اهتمام منوچهر ستوده و محمد داودی درزی کلایی، تهران 1384ش؛ محمدبن عبدالملک امیرمعزّی، کلیات دیوان معزی، چاپ ناصر هیری، تهران 1362ش؛ محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران 1364ش؛ حسینبن منصور حلاج، دیوان منصور حلاج، با شرح مبسوطی دربارة مکتب عشق الهی، ]تهران [1343ش؛ بدیلبن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران 1368ش؛ خاورنامه، ]متن منثور مجهول المؤلف براساس خاوراننامه ابنحسام[، چاپ سنگی ]بیجا: بینا.[ 1208؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقیبن خالد ]مخلد[ چاپ سهیل زکار، بیروت 1414/ 1993؛ خلیلبن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبن موسی دمیری، حیاةالحیوان الکبری، قاهره 1390/1970، چاپ افست قم 1364ش؛ محمدبن احمد سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت 1406/1986؛ مصلحبن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ بهاءالدین خرمشاهی، تهران 1379ش؛ مجدودبن آدم سنایی، دیوان، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1336ش؛ محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، چاپ ناصرالدین شاهحسینی، تهران ?]1344ش[؛ محمد سیف فرغانی، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صفا، تهران 1341ـ1344ش؛ ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران 1363ش؛ طبری، تاریخ (لیدن)؛ محمدبن ابراهیم عطار، دیوان، چاپ تقی تفضلی، تهران 1362ش؛ مجلسی؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، چاپ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران 1362ش؛ احمدبن علی مَقریزی، امتاعالاسماع بما للنبی صلیاللّهعلیهوسلم من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، چاپ محمدعبدالحمید نمیسی، بیروت 1420/ 1999؛ احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1347ش؛ جلالالدین محمدبن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، چاپ بدیعالزمان فروزانفر، تهران 1355ش؛ ناصرخسرو، دیوان، چاپ جعفر شعار و کامل احمدنژاد، تهران 1378ش؛ کمالالدین وحشی بافقی، دیوان، چاپ حسین آذران (نخعی)، تهران 1380ش؛Bess Allen Donaldson, The wild rue: a study of Muhammadan magic and folklore in Iran, London 1938, repr. New York 1973; Henri Massé, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938; Annemarie Schimmel, Deciphering the signs of God: a phenomenological approach to Islam, Albany, N. Y., 1994; TDVİA, s.v. "Düldül". edebiyat (by Mustafa Uzun).