دلائلالنبوّة، عنوان کتابهایی با موضوع نشانههای نبوت پیامبران به طور اعم و پیامبر اکرم به طور اخص. اینگونه آثار، که عموماً از نیمة نخست سدة سوم تألیف شدهاند، گاه نامهای مشابه دیگری داشتهاند، مانند اعلامالنبوّة، شواهدالنبوة، و حججالنبوة.کلمه دلائل را جمع دلالت دانستهاند (← زَبیدی، ج28، ص502؛ معلوف، ص220)، اما با آنکه در زبان عربی، دلیل عموماً به ادله جمع بسته میشود (زبیدی، ج28، ص501) و در این ساخت، دلایل بهاستناد شواهدی از نظم و نثر در زبان فارسی پذیرفته میشود (← ابنمعروف، ص126؛ دهخدا، ذیل «دلایل»)، در لغت عرب نیز وجود موارد نادری از جمع بستهشدن دلیل به دلائل تأیید شدهاست (← ابوالبقاء، قسم 2، ص321).کاربرد کلمة دلائل از دیرباز متداول بودهاست، بهگونهای که در گفتگوی میان پیامبراکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و اُبیبن کعب (← ابنبابویه، 1363ش ب، ج1، ص268) و نیز در روایاتی از امام علی علیهالسلام، یک بار در نهجالبلاغة (خطبه 165) در بیان شگفتیهای آفرینش طاووس، و هفت بار در مجموعه غررالحکم آمدی، بهکار رفتهاست (← درایتی، ص343).در اصطلاحِ «دلائلالنبوة»، دلیل یا دلالت بدین معناست که آگاهی از برخی ویژگیها در شخصی خاص، ضرورتاً موجب باور به صدق او در ادعای نبوت است. چنین دلالتی مستلزم آن است که این ویژگیها در انسان عادی تحقق نپذیرد. از اینجاست که موضوع کتابهای دلائلالنبوة با مفهوم آیت یا معجزه* در معنای وسیع آن ــ که شامل انواع قراین انحصاری نبوت است ــ ارتباط مییابد (← قاضی عبدالجباربن احمد، ج15، ص150، 164؛ ماوردی، ص62؛ ابنتیمیّه، ص30-31، 406؛ دربارة دلایل و معجزات در معنای خاصتر ← ابوحاتِم رازی، ص193). بدینترتیب، مجموعههای مشتمل بر دلایل نبوت، مواد صغروی استدلال بر نبوت خاصه را تشکیل میدهند. در این نوع آثار، علاوه بر گزارش افعال خارق عادت ــ که از آنها به معجزات حسی تعبیر میشودــ از بشارتهای انبیای پیشین در کنار صفات شخص پیامبر بهعنوان نشانههای معنوی یا عقلی سخن بهمیان میآید، با این مبنا که مجموعه آنها جز با صدق ادعای نبوت سازگار نیست، چنانکه برخی متکلمان دلالت این نوع خصوصیات را بر دلالت معجزات حسی ترجیح دادهاند (← ماتریدی، ص188-191، 202-204؛ فخررازی، ص184؛ فاضل مقداد، ص290ـ292).نشاندادن کثرت و تنوع دلایل نبوت بر این پیشفرض مبتنی بودهاست که انواع معجزات، برحسب تفاوت درک مخاطبان، از درجات متفاوتی در دلالت برخوردارند و گاهی اعتقاد ضروری، حاصل علم به شماری از آنان در کنار یکدیگر است؛ هرچند اساساً وقوع معجزه برای باور به صدق کفایت میکند (← ماوردی، ص60؛ ابنتیمیّه، ص360).چنین بهنظر میرسد که در سدة نخست و چند دهه از سدة دوم، باتوجه به این عقیده که قرآن معجزة جاودانی پیامبر است، نیازی به طرح اثبات معجزات دیگر احساس نمیشد؛ اما در نیمة دوم سدة دوم، نخستین سیرهنویسان به ثبت دلایل نبوت رسول خدا اهتمام ورزیدهاند (برای نمونه ← ابناسحاق، ص277ـ283؛ ابانبن عثمان، ص35، 38، 42) و در آغاز سدة سوم در کتب مغازی و سیره همچنان بهصورت پراکنده، پارهای از معجزات ثبت شدهاست (برای نمونه ← واقدی، ج1، ص195، 399، 402، ج2، ص654؛ ابنهشام، ج1، ص174- 176، ج2، ص36-39، ج3، ص22).محمدبن سعدبن منیع، شاگرد و دبیر واقدی (متوفی 207)، دربارة معجزات پیامبر و دلایل نبوت ایشان دو فصل جداگانه فراهم آوردهاست. فصل نخست دربارة معجزات پیش از مبعث و فصل دیگر دربارة معجزات پس از مبعث و نزول وحی است. او برای این مفهوم از کلمه علامات استفاده کردهاست (ابنسعد، ج1، ص15-168، 170ـ190).در نیمه دوم سده سوم ــ که دورة تدوین صحاح اهلسنّت است ــ بخاری و مسلم و تِرمِذی در باب فضائل و مناقب رسول خدا بخشهایی را به ثبت معجزات اختصاصدادهاند (←بخاری، ج4، ص168ـ188؛ ترمذی، ج5، ص553ـ 557؛ نَوَوی، ج15، ص38ـ44، 86ـ88، ج17، ص143ـ145).از اوایل دورة عباسی (132-656)، با طرح پرسشهای شبههانگیز، تألیف کتابهای مستقل در موضوع دلایل و معجزات نبوی ضرورت یافت. کوشش علمای ادیان دیگر، بهویژه مسیحیان، در اثبات حقانیت خویش به مناظراتی در حضور خلیفه و دولتمردان انجامید (برای نمونه ← ابنعبدربّه، ج5، ص9-102؛ ابنبابویه، 1363ش الف، ج1، ص154- 178؛ طبرسی، ج2، ص365-422). چنانکه اهمیت بحث از دلایل نبوت در گزارش مباحثهای در حدود سال 165، میان خلیفه مهدی عباسی و بطریق نسطوریان دیده میشود (← براون، ص38-39؛ گریفیث، 2002الف، ص63؛ همو، 2002ب، ص262-263؛ برای کاربرد دلیل اعجاز در دفاعیهای مسیحی به زبان عربی ← ابوقُرّه، ص259ـ270). از سوی دیگر، توجه به این موضوع زمینه برخورد با مدعیان دروغین پیامبری را فراهم میکرد (دربارة مواردی از این پدیده ← ابنعبدربّه، ج6، ص143ـ148).ظاهراً از همان دوران، همزمان با شکلگیری علم کلام، در آثاری که از دیدگاه کلامی به اثبات نبوت اختصاص مییافته، گردآوری شواهد نبوتِ خاصه با استدلال عقلی در زمینه عام نبوت و اثبات نیاز به انبیا همراه میشد. چنانکه در دورههای بعد، کتب دلائلالنبوة اغلب مشتمل بر مباحثی مقدماتی همچون توحید، ایمان و تکلیف بود. از سدة سوم، دو اثر در موضوع دلایل نبوت درخور توجه است: 1) رساله حججالنبوّة از جاحظ*، ادیب و متکلم معتزلی، که بخشهایی از آن از میان رفتهاست. جاحظ در این رساله از غفلت گذشتگان در گردآوری دلایل و شواهد نبوت پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم سخن گفته و گردآوری این شواهد را در کنار اعجاز قرآن پاسخگوی منکران نبوت دانستهاست. او ارزش این کوشش را با گردآوری قرائات قرآنی مقایسه کردهاست (جاحظ، ص129ـ133). جاحظ در این اثر (ص134ـ136، 141، 146ـ147) بر عدم کفایت عقل و نیازمندی به اخبار در تحصیل معرفت استدلال کرده و به اشکالهایی که بر حجیت حدیث و خبر وارد میشده، پاسخ گفتهاست. رسالة جاحظ از این حیث که نقطة اتصال فکر معتزلی را با روش اهل حدیث در موضوع دلایل نبوت نشان میدهد، حائز اهمیت است. 2) الدین و الدولة فیاثبات نبوةالنبی محمد (ص)، اثر علیبن سهل ابنربّن طبری*، طبیب دربار عباسی که از خاندانی مسیحی بود و سپس اسلام آورد. او در مقدمه کتاب (ص35ـ36) از حمایت خلیفة متوکل عباسی سخن گفته و اینکه با او در موضوع کتاب گفتگوهایی داشتهاست. ویژگی این اثر آگاهی مؤلف از یهودیت و مسیحیت است. او در فصلی که به بشارتهای انبیای پیشین به نبوت پیامبر اسلام اختصاص داده، اخبار نادری از پیامبران متعدد بنیاسرائیل نقل کردهاست (ص139ـ184).از سدة سوم، این آثار را نیز میتوان برشمرد: 1) علامات صدقالرسول، از ابوالهُذَیلِ علّاف*، متکلم نامور معتزلی (ابنندیم، ص204)؛ 2) اَعلامالنبی، از داوودبن علی اصفهانی* مؤسس مذهب ظاهریه (همان، ص272)؛ 3) دلائلالنبوة از ابنقتیبه که ابنندیم (ص86) از آن یاد کردهاست. از او رسالهای با عنوان معجزات النبی در کتابخانة تیموریه قاهره وجود دارد که ممکن است همین اثر باشد (ابنقتیبه، مقدمه عکاشه، ص46)؛ 4) اعلامالنبوة، از ابوداوود سجستانی*، صاحب سنن که با عنوان «دلائلالنبوة» نیز شناخته شدهاست (اشبیلی، ص11؛ حاجیخلیفه، ج1، ستون760)؛ 5) دلائلالنبوة، از ابراهیمبن حمّاد مالکی (ابنندیم، ص252)؛ 6) دلائلالنبوة، از ابنابیالدنیا (ذهبی، ج13، ص402)، که ذهبی (ج13، ص401) اثری به نام اعلامالنبوة را نیز به او نسبت دادهاست؛ 7) دلائلالنبوة، از ابوبکر جعفربن محمد فریابی*، که مشتمل بر اخباری دربارة برکت پیامبر در طعام است (چاپ عامر حسن صبری، مکه 1406/1986). ظاهراً دیدگاه و روش این مؤلفان، بهحسب تعلقی که به کلام، تاریخ یا حدیث داشتهاند، متفاوت بودهاست.در آغاز سدة چهارم، برخی عوامل انگیزة قویتری را برای پرداختن به اثبات نبوت و گزارش نشانههای آن فراهم آورد. مهمترین عامل انتشار افکار کسانی مانند حلّاج نیشابوری و محمدبن زکریای رازی و طرح شبهههایی دربارة اصل پیامبری و معجزات و پدیدآمدن کتابهایی در رد نبوت بود (← ابوریحان بیرونی، ص17؛ ابنابیاصیبعه، ج1، ص320). در سالهای پایانی آن سده به کسانی چون ابنراوندی و ابوالعلاء مَعرّی، که ابنجوزی (ص68-69) هر دو را زندیق شمردهاست، شبهاتی دربارة نبوت نسبت داده میشد (نیز ← یاقوت حموی، ج17، ص65-66؛ سبکی، ج5، ص288). مهمترین اثر مستقل این دوره اعلامالنبوة، از ابوحاتِم رازی*، متکلم اسماعیلی است. این اثر گزارش مناظرات ابوحاتم با شخصی است که از او با عنوان «ملحد» نام برده شدهاست. این شخص را بنابه قراینی در متن و تصریح برخی منابع دیگر، محمدبن زکریای رازی دانستهاند (← رازی، ج1، مقدمة کراوس، ص292). مباحث کتاب، به مناسبت استدلال بر رد منکران وحی، موضوعات دیگری را نیز در نقد دیدگاههای فلسفی متعارض دربرمیگیرد. ارزندهترین و مفصّلترین بخش این اثر باب ششم آن است دربارة قرآن (دربارة آثار دیگری از سدة چهارم ← ابنندیم، ص36؛ بیهقی، ج1، مقدمة قلعجی، ص90-92؛ بغدادی، ج1، ستون 5، ج2، ستون 43).دورة شکوفایی تألیف کتابهای دلائلالنبوة سده پنجم است که بخش مهمی از آنها محفوظ مانده و چاپ شدهاست. از دهههای پایانی سده چهارم، طرح پرسشهای شبهه برانگیز دربارة تناقضهای ظاهری در قرآن و القای شبهاتی در عصمت پیامبران آنچنان در بغداد رواج یافته بود که علاوه بر آثاری از گونه دلائلالنبوة، قاضی عبدالجبار معتزلی تنزیه القرآن عنالمطاعن و سیدمرتضی علمالهدی، متکلم و اصولی شیعه، تنزیه الانبیاء* را در پاسخ آنها تألیف کردند.برخی از آثاری که در سده پنجم با نام «دلائلالنبوة» یا در این موضوع نگاشته شدهاند، عبارتاند از:1) دلائل النبوة یا سِیَرالمصطفی، تألیف ابوسعد عبدالملک واعظ خرگوشی*. این کتابِ حدیثی را نجمالدین محمود راوندی با نام شرفالنبی در سالهای پایانی سدة ششم به فارسی برگرداندهاست. پارهای از احادیث کتاب مسند است، همچون فصل معراج و جنگها، و بخشی دیگر مرسل است که سلسله اسناد آنها آورده نشدهاست، همچون مبحث رایات و درفشهای رسول خدا. در این ترجمه یک باب به نسبت مفصّل، دربارة فضیلت اهل بیت آمدهاست. متن فارسی شرفالنبی به کوشش محمد روشن در 1361ش، در تهران چاپ شدهاست. متن عربی کتاب را نیز در سال 2003 ابوعاصم نبیلبن هاشمالغمزی تصحیح و با حواشی فراوان در مکه منتشر کردهاست. 2) تثبیت دلائلالنبوة، از قاضی عبدالجبار معتزلی که به روشی متفاوت با کتب سیره و حدیث، به اثبات دلالت عقلی آیاتی از قرآن و شماری از وقایع و کیفیتهای چشمگیر زمان پیامبر پرداختهاست. پاسخهای کلامی او به شبهات حاوی اطلاعاتی در زمینة ادیان و مکاتب دیگر است. این کتاب در دو جلد، به تحقیق عبدالکریم عثمان در?]1966[ در بیروت بهچاپ رسیدهاست. 3) اثبات نبوةالنبی (ص)، اثر ابوالحسین احمدبن حسین هارونی حسنی (← هارونی*)، از ائمة زیدیه. در فصل پایانی این کتاب پس از نقل اوصاف کمالی پیامبر، ذکری از ذریه آن حضرت به میان آمده و ادامة آن به سلسلة امامان زیدی رسانده شدهاست (← ص312ـ 313). 4) دلائلالنبوة، اثر ابونُعَیْمِ اصفهانی* که از کتابهای مرجع در این باره شمرده میشود. این کتاب به خواستة گروهی از شاگردان ابونعیم تألیف شده و شامل 566 حدیث است. مفصّلترین آن فصل معجزات رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در جنگهاست که 66 حدیث را دربردارد. در نخستین چاپ این کتاب (حیدرآباد، دکن 1320)، بخشهای مهمی از آن حذف شدهاست. متن کامل کتاب به کوشش محمد رواس قلعجی و عبدالبرعباس در 1406 در بیروت چاپ شده و تا سال 1419 به چاپ چهارم رسیدهاست. 5) اعلامالنبوة، از ابوالحسن علیبن محمد ماوردی*، این کتاب دارای 21 باب است که پنجباب نخست آن به مباحثی در شناخت دلیل، معرفت خداوند، لزوم تکلیف، اثبات نبوت و شمار پیامبران اختصاص دارد. در این کتاب همة احادیث به صورت مرسل و بدون ذکر سلسله اسناد آمده و به همین سبب ماوردی نتوانستهاست در اهمیت و ارزش کار خود به پای ابونعیم اصفهانی و بیهقی (← سطور بعد) برسد. مفصّلترین و ارزندهترین بخش این کتاب باب اعجاز قرآن است. اعلامالنبوة بارها بهچاپ رسیدهاست، یکبار به کوشش محمدالمعتصم باللّه بغدادی (بیروت 1407) و بار دیگر به همت خالد عبدالرحمانالعک (بیروت 1414). 6) دلائلالنبوة، از ابوبکر احمدبن حسین بیهقی، فقیه و اصولی و محدّث و مورخ شافعی اشعری. این کتاب مفصّلترین و شناختهشدهترین اثر در این زمینه است. این کتاب در واقع دورهای کامل از سیرة نبوی است. بیهقی در مقدمة خود بحثی ارزنده دربارة ارزشیابی و شناخت احادیث و خبر واحد و تسامح در ادلة سنن آوردهاست. دو جلد از این کتاب به روایت نوة پسری بیهقی به کوشش محمدهاشم عثمان در 1389 به سفارش کتابفروشی سلفیة مدینه در قاهره چاپ شدهاست و همین دو جلد را، با حذف اسناد روایات، محمود مهدوی دامغانی در 1361ش ترجمه و منتشر کردهاست. چاپ تحقیقی دیگر آن در 1405 به کوشش عبدالمعطی قلعجی در هفت جلد با مقدمهای مفصّل در بیروت صورت گرفتهاست (نیز ← بیهقی*، ابوبکر).از قرن ششم، این دو اثر درخور ذکر است که هر دو انتشار یافتهاند: دلائلالنبوة، از موفقالدین اسماعیل اصفهانی، ملقب به قوّامالسنة (ریاض 1412)، و معجزات رسولاللّه، از ابوالفرجابنجوزی (دمشق 1425).در سدههای متأخر در برخی از دایرةالمعارفها و مجموعهها مبحث معجزات رسول خدا فصلی جداگانه را دربر گرفتهاست که کتاب یا رسالهای مستقل شمرده میشود (برای نمونه ← نُوَیری، ج18، ص302ـ344؛ مجلسی، ج17، ص225ـ421، ج18، ص1ـ147). همچنین برخی از شاعران عرب مجموعه معجزات و دلایل پیامبر را در منظومههایی سرودهاند (برای نمونه ← نویری، ج18، ص347-359). در زبان فارسی نیز کتاب شواهدالنبوة اثر عبدالرحمان جامی* (متوفی 898) درخور ذکر است (چاپ سیدحسن امین، تهران 1379ش). نام کامل این کتاب، که با مشرب صوفیانه نوشته شده، شواهدالنبوة لِتْقوَیة یقین اهلالفتوة است. جامی پس از ذکر دلایل نبوت پیامبر، اخباری را در احوال خلفا و سپس در کرامات یکایک امامان دوازدهگانة شیعه نقل کردهاست. همچنین باید از مثنوی فارسی «دلایلالنبوة»، اثر ابنحسام خوسفی* (متوفی 875)، نام برد (← ابنحسام، ص490ـ510).از سدة چهارم برخی علمای شیعه، علاوه بر روایت معجزات نبوی، آثاری را به نقل معجزات امامان، بهعنوان دلایل مؤید انتصاب الهی ایشان، اختصاص دادهاند. «دلائلالائمة» یا «دلائلالامامة» عنوانی شاخص برای اینگونه آثار بودهاست (← ابنندیم، ص245؛ آقابزرگ طهرانی، ج8، ص239، 241ـ 247)، که از آن جمله است: دلائلالامامة، منسوب به محمدبن جریربن رستم طبری که مجموعهای از احادیث مرتبط با این موضوع است (قم 1413). از طبری کتاب دیگری با عنوان نوادر المعجزات فی مناقبالائمة الهداة به چاپ رسیدهاست (قم 1410). برخی از آثار حدیثی دیگری که به این موضوع اختصاص دارند و همگی انتشار یافتهاند عبارتاند از: عیونالمعجزات (تألیف در 448)، اثر حسینبن عبدالوهاب؛ جلد نخست الخرائج و الجرائح قطبالدین راوندی* (متوفی 573)؛ الثاقب فی المناقب ابنحمزه* (سدة ششم)؛ اثباتالهداة شیخحرّ عاملی* (متوفی 1104)؛ مدینة معاجزالائمة الاثنَیْ عشر سیدهاشم بحرانی* (متوفی 1107).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ابانبن عثمان (بجلی)، المبعث و المغازی والوفاة و السقیفة والردة، چاپ رسول جعفریان، قم 1375ش؛ ابنابیاصیبعه، کتاب عیونالأنباء فی طبقاتالأطباء، چاپ امرؤالقیسبن طحان ]آوگوست مولر[، کونیگسبرگ و قاهره 1299/1882، چاپ افست انگلستان 1972؛ ابناسحاق، کتاب السیر والمغازی، چاپ سهیل زکار، ]بیجا[: دارالفکر، 1398/ 1978، چاپ افست قم 1368ش؛ ابنبابویه، عیون اخبارالرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم 1363ش الف؛ همو، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم 1363شب؛ ابنتیمیّه، النبوّات، چاپ محمد عبدالرحمان عوض، بیروت 1411/ 1991؛ ابنجوزی، تلبیس ابلیس، بیروت 1368؛ ابنحسام، دیوان، چاپ احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک، مشهد 1366ش؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنعبدربّه، کتابالعقد الفرید، چاپ احمد امین، احمد زین، و ابراهیم ابیاری، قاهره 1359- 1368/ 1940- 1949؛ ابنقتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960؛ ابنمعروف، کنزاللغات، چاپ سنگی تبریز ]1283[؛ ابنندیم (تهران)؛ ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، ]قاهره 1355/ 1936[، چاپ افست، بیروت ]بیتا.[؛ ایوببن موسی ابوالبقاء، الکلیات: معجم فیالمصطلحات و الفروق اللغویة، چاپ عدنان درویش و محمد مصری، دمشق 1394- 1397/1974- 1976؛ ابوحاتِم رازی، اعلامالنبوة، چاپ صلاح صاوی و غلامرضا اعوانی، تهران 1356ش؛ ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران 1366ش؛ ابوقُرّه، مَیْمَر فی وجود الخالق والدین القویم، چاپ اینیاس دیک، جونیه، لبنان 1982؛ محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة مارواه عن من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبراتاراگو، ساراگوسا 1893، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیحالبخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/ 1981؛ اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج1- 2، در حاجی خلیفه، ج5-6؛ احمدبن حسین بیهقی، دلائلالنبوة، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت 1405/ 1985؛ محمدبن عیسی تِرمِذی، الجامعالصحیح و هو سننالترمذی، ج5، چاپ احمد محمد شاکر، محمدفؤاد عبدالباقی، و کمال یوسف حوت، بیروت 1408/ 1987؛ عمروبن بحر جاحظ، رسائلالجاحظ: الرسائلالسیاسیة، چاپ علی ابوملحم، بیروت 1987؛ حاجیخلیفه؛ مصطفی درایتی، معجمالفاظ غررالحکم و دررالکلم، قم 1413؛ دهخدا؛ ذهبی؛ محمدبن زکریا رازی، رسائل فلسفیة، ج1، چاپ پل کراوس، قاهره 1939؛ چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ محمدبن محمد زَبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ج28، چاپ محمود محمد طناحی، کویت 1413/ 1993؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، ]قاهره[ 1964- ] 1976[؛ احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ ابراهیم بهادری و محمدهادی به، ]تهران [1425؛ علیبن رَبَّن طبری، الدین والدولة فی اثبات نبوة النبی محمد صلیاللّهعلیهوسلم، چاپ عادل نویهض، بیروت 1402/ 1982؛ علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت 1387/ 1967؛ مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضیطباطبائی، قم 1380ش؛ محمدبن عمر فخررازی، النبوات و ما یتعلق بها، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ]بیتا.[؛ قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج15، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره 1385/ 1965؛ محمدبن محمد ماتریدی، کتابالتوحید، چاپ فتحالله خلیف، استانبول 1979؛ علیبن محمد ماوردی، اعلامالنبوة، چاپ محمد معتصم باللّه بغدادی، بیروت 1407/ 1987؛ مجلسی؛ لویس معلوف، المنجد فی اللغة، بیروت 1969؛ یحییبن شرف نَوَوی، صحیح مسلم بشرحالنووی، بیروت 1392/ 1972؛ احمدبن عبدالوهاب نُوَیری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره ] 1923[- 1990؛ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ احمدبن حسین هارونی حسنی، اثبات نبوة النبی صلیالله علیه و آله و سلم، چاپ عبدالکریم احمد جدبان، صعده، یمن 1424/ 2003؛ یاقوت حموی، معجمالادباء، مصر 1355- 1357/ 1936- 1938، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛L. E. Browne, "The Patriarch Timothy and the Caliph al- Mahdi", The Muslim world, vol. 21, no. 1 (Jan. 1931); Sidney H. Griffith, "Comparative religion in the apologetics of the first Christian Arabic theologians", in Proceeding of the PMR Conference 4, Villanova, PA 1979, repr. in Sidney H. Griffith, The beginnings of Christian theology in Arabic: Muslim- Christian encounters in the early Islamic period, Aldershot, Engl. 2002a; idem, "Disputes with Muslims in Syriac Christian texts: from Patriarch John (d. 648) to Bar Hebraeus (d. 1286)", in Religionsgespräche im Mittelalter, ed. Bernard Lewis and Friedrich Niewöhner, Wiesbaden 1992, repr. in ibid, 2002b.